پنجشنبه 11 خرداد 1402 , 13:00
امیر کاروان انقلاب!
*ما چهره به خون دل برافروختهایم / در آتش عشق و عاشقی سوختهایم *در سیر و سلوک راه روحاللهیم / عرفان حقیقی از وی آموختهایم
ما چهره به خون دل برافروختهایم
در آتش عشق و عاشقی سوختهایم
در سیر و سلوک راه روحاللهیم
عرفان حقیقی از وی آموختهایم
*********
ای عبا بر دوش ای عمامهپوش
تک ستون داد در عصر خموش
ای دماوندی که در هر صبحگاه
بوسه خورشید را داری به دوش
با قیام تو به پایان آمده
دوره اهریمنان ماردوش
ابتدا کردی تو بر گل کاشتن
عالمی در اقتدایت گلفروش
*****
ای دو چشمت هر یکی یک آفتاب
ابروانت بیتی از یک شعر ناب
دستهایت عالمی را سایبان
قد و بالایت عمود انقلاب
آمدی و با خودت آوردهای
«احسن التقویم» با «حسن المآب»
عشق را با خود جهانی کردهای
تالی پیغمبری و بوتراب
همچو جدت ساقی کوثر علی
آب دادی تشنگان را آبآب!
در جواب آیهی «امن یجیب»
آمدی و خلق را کردی مجاب
هرچه داریم از تو داریم ای امام
از تو ای احیاگر اسلام ناب
*****
گوهری و دل دریایی ما خانهی توست
گنجی و سینهی ما گوشهی او ویرانه توست
یاد تو شب همه شب همدم تنهایی ماست
شمعی و اینهمه دلسوخته پروانهی توست
ماه و مهر آینهدار رخ زیبای تواند
آسمان مزرعهی رویش جانانهی توست
در دلم نیست که بییاد تو باشم همه عمر
یاد تو مونس هر عاشق دیوانهی توست
اینهمه شعر و غزل کز دل من میجوشد
حاصل صافی آن بادهی مستانهی توست
ما به سیمای تو تصویر خدا میدیدیم
چشم ما آینهدار رخ جانانهی توست
حاصل داغ فراق تو دل ریش من است
نظم این حال پریشان به سر شانهی توست
*****
فریاد میزد درد را یک مرد یعنی تو
رعدی که میغرید و طوفان کرد یعنی تو
هر کس خدا را میشناسد آشنای توست
ای آشنای هر چه اهل درد یعنی تو
خورشید عبا بر دوش و عمامهبهسر آمد
شب را به پای صبح قربان کرد یعنی تو
از روشناییها پیام آوردی ای خورشید
پیغمبر این عصر تار و سرد یعنی تو
ای روی تو بدر منیر نیمه خرداد
ماهی که شب را تا سحر آورد یعنی تو
****
خدای را تو به تصویر مینمایاندی
در آن زمانه که یک تن خداپرست نبود
تو آمدی نظر عشق را به ما دادی
و گرنه در دل مردم هر آنچه هست نبود
سکوت از در و دیوار شهر میبارید
فضایی حاکم دلها بجز شکست نبود
نبود اگر چو تو خوشنغمه بلبلی به چمن
هوای طبع مرا شاخه گل به دست نبود
خم شراب ولایت به دوش بود تو را
و گرنه اینهمه مردم که هست مست نبود
به نزد تو غم و شادی همیشه یکسان بود
تزلزلی به دلت از بلند و پست نبود
اگر تو از قفس خاکیات سبک رستی
ولی دلی که توان از غم تو رست نبود
***
آسمان ابری شد و رفت آفتاب
دیده میبارید و مردم غرق آب
آسمان روی زمین افتاده بود
گوئیا ارکان عالم شد خراب
ناگهان غوغای محشر شد به پا
گامهای زندگی ماند از شتاب
رفت آن روح خدا کآورده بود
جان تازه بر تن اسلام ناب
«با دلی آرام و قلبی مطمئن»
رفته بود آن نازنین در ناز خواب
در پی خورشید جمع اختران
ماه را بیوقفه کردند انتخاب
جانشینی محمد(ص) را علی
شد امیر کاروان انقلاب
|| بهروز ساقی
امام خمینی می فرمایند
و به مسئولین محترم جمهوری اسلامی ایران، برای چندمین بار، سفارش می کنم ـ و این نصیحت و سفارش همیشگی است ـ که قدر این[5] نعمتهای بزرگ الهی را بدانند؛ و در شرایط کنونی و آینده های دور، اولویت را به این عزیزان و کسانی بدهند که در راه اسلام خون داده اند و مبارزه کرده اند؛ و بشدت از بهانه جویی و سنگ اندازی و مانع تراشی و کاغذبازی، که مانع رشد آنان و ملت دلاور ایران است، خودداری ورزند.
امام خمینی :با رزمندگان و ایثارگران نباید طوری رفتار شود نسبت به کار بزرگی که انجام داده اند و بهای سنگینی که برای جهاد پرداخته اند بی احترامی و بی اعتنایی بشود
طبق معمول با انفاس خوشت حال مستانه آوردی و از حالی به حالی عبور کردیم که این خاصیت شعر فاخر است. با تشکر و دعای خیر