شناسه خبر : 100692
سه شنبه 16 خرداد 1402 , 13:18
اشتراک گذاری در :
عکس روز

اسطوره ای گمنام از دیار فارسان

گمنام زمین، آشنای آسمان!

آنقدر ترسیده بودیم که مادرم لباس های نظامی اش را درون دودکش بخاری دیواری نهاد و با یک دسته بلند آنهارابه انتهای دودکش فرستاد. همراهش تا آخرهای دهچشمه رفتم. اوازمن خواست که برگردم و خودش رفت به سمت دشتک و...

فاش نیوز - راه خدا را با نام »پیشکسوت دفاع مقدس» بهتر می شناسند. او در مهر ماه ۵۹ یک هفته بعد از هجوم عراق به کشور عزیزمان، راهی میدان جنگ شد. شوش و محورهای عملیاتی شوش خاطرات زیادی از حماسه های راه خدا در خود جای داده است.

سال۱۳۵۵پاسدارشهیدراه خداامیریان کشورکویت

 

سال۱۳۵۵کشورکویت

وقتی شهید راه خدا امیریان درسال ۵۴ به خدمت سربازی فراخوانده می شود، بعد از آموزشی، به پادگانی می رود؛ که امیران شاهنشاهی مردم را دستگیر و بدان جا هدایت می کردند. وفتی فهمید که جای مناسبی نیست، یک شب با لباس و اسلحه از سر پست فرار کرد.

عمه ای داشت که چند سال قبل دارفانی را وداع گفت؛ اما فرزندش منوچهر امیریان امروز در مرکز شهر دکه ای از شهرداری اجاره کرده و مشغول امرار معاش است، روایت می کند که آن روزها برق نداشتیم؛ کل شهر برق نداشت. شب بود. تاریکی ظلمانی نیز شهر را گرفته بود. صدای درب حیاط آمد. مادرم گفت منوچهر ببین کیه. پشت درب رفتم. درب را باز کردم. دیدم راه خدا که با لباس و اسلحه از خدمت سربازی فرار کرده بود، داخل منزل شد و به مادرم گفت، یک دست لباس برایم بیاور. مادرم لباس های من را به او داد.

آنقدر ترسیده بودیم که مادرم لباس های نظامی اش را درون دودکش بخاری دیواری نهاد و با یک دسته بلند آنهارابه انتهای دودکش فرستاد. همراهش تا آخرهای دهچشمه رفتم. اوازمن خواست که برگردم و خودش رفت به سمت دشتک و عالیکوه. آنجا همشهریان مغازه داشتند نزدیکی های صبح به مغازه میرزای توکلی می رود و با کمی استراحت و تجدید قوای جسمی، راهی بازفت می شود.

پسر عمویش آن روزها سرهنگ گارد شاه بود. وقتی فهمید که ساواک و ژاندارمری دنبالش هستند، فوتی اش را در ثبت احوال ثبت کرد و همین امر موجب عدم پیگیری ساواک شد و از آنجا به کشور کویت رفت و با شروع انقلاب برگشت.

اولین پاسدار کمیته انقلاب استان بود و تا مرز شهادت برای سرزمین ایران پیش رفت.

یاد و نامش گرامی باد.

 

مهرماه سال۱۳۶۱، قبل از عملیات محرم. پادگان گلف؛ پاسدار شهید راه خدا امیریان.
 

آن روزها تیپ علی ابن ابیطالب تازه شکل گرفته بود. ابتدای جنگ بود. رزمندگان ما از همه جهات در مضیقه بودند. نه سلاحی برای دفاع داشتند و نه سازماندهی مناسبی بود. شهید چمران ستادی بنام «ستادجنگ های نامنظم» را تشکیل داد که راه خدا نیز جذب آن ستاد شد. لباس های آنها با لباس های دیگر رزمندگان و پاسداران متفاوت بود. لباس هایی معروف به لباس پلنگی. آموزشی که دیده بودند، آموزش چریکی در شرایط سخت بود. این ستاد مردانی مثل شاهرخ ضرغام را جذب می کرد. شهید چمران با دیدگاهی که داشت، در جهت دفاع از سرزمین برای آن ستاد زجرهای زیادی کشید. باتوجه به حضور افرادی مانند بنی صدر که مهره های غرب بودند و قصدشان ضربه زدن به انقلاب بود، پاسدارانی مانند راه خدا و شاهرخ ضرغام و شهیدچمران، تلاش های زیادی نمودند در جهت دفاع از کیان اسلامی.

راه خدا امیریان هم داستان زندگی اش داستانی پر از فراز و نشیب است. از فرارش با لباس و اسلحه از خدمت سربازی، از پادگان شاهنشاهی تا عملیات محرم و رزم جانانه اش در موسیان دهلران و رقص زیبای شهادتش بعد از ایثارهایی که از خود بجای گذاشت، برای بازماندگان آن عملیات ماندگار شده است.

مرحله آخر عملیات محرم تعدادی از همرزمانش شهید شده بودند و زیر آتش دشمن بودند. راه خدا برای تخلیه این شهدا در آن روز زحمات زیادی کشید. با توجه به این که در تیررس دشمن بود، اما نگذاشت حتی یکی از یاران شهیدش زیر آتش باشند و همه را به عقب کشید و خود نیز پروازی ابدی و حماسی را به نمایش گذاشت.

پلاک مربوط به پاسدارشهیدراه خداامیریان AKعلامت اختصاری نجف اشرف وDJعلامت تیپ قمربنی هاشم مربوط به رضاامیریان

 

ازراست ایستاده جواد اسلامی. ناشناس. مصطفی امیریان. اصغرطالبی. ازرزمندگان باباحیدری. حاج داودبابایی. شهیدهیبت الله باستان. پشینیان پردنجانی. نشسته ازراست مجیدخسروی. حسن خسروی. شهید طالبی. اکبر محمدی.

 

کارت عبوردرمناطق جنگی پاسدارشهیدراه خداامیریان ده روزبعدازهجوم ناجوانمردانه عراق به کشورعزیزمان ایران. ستادجنگ های نامنظم. اولین پاسداراعزامی ازاستان چهارمحال وبختیاری راه خداامیریان

 

سال ۱۳۶۱گلف پاسدارشهیدراه خداامیریان. فرزندش رضاامیریان

 

سومین نفرازسمت چپ پاسدارشهیدراه خداامیریان اسلحه دردست

 

آبان ۱۳۶۱، موسیان دهلران، قبل از عملیات محرم، بچه های گردان آرپی جی، صف شکنان عملیات محرم که دور شهید راه خدا امیریان جمع شده و عکس یادگاری گرفتند. گردان آرپی جی از تیپ سربلند نجف اشرف، به فرماندهی حاج احمدکاظمی، گردانی بود که به تانک های دشمن اجازه نداد به رزمندگان ضربه بزنند. این گردان مدافع گردان های پیاده هر چهار سمت خط بود.

جانباز زنده‌یاد ارهفت که از کارکنان بنیاد شهید استان بود و در روز عملیات کنار شهید راه خدا امیریان حضور داشت، بارها به رشادت های شهید راه خدا اشاراتی داشت. او روایت می کرد که وقتی بچه ها در میدان مین گیر کردند و شهید شدند. باتوجه به این که تیربارچی های دشمن برخط مسلط بودند، راه خدا اجازه نداد که به پیکرهای مطهر همرزمانش کوچکترین تعرضی بشود. او می گفت، راه خدا با هیکل قوی که داشت، هربار دو شهید را روی دوشش می آورد و پشت خاکریز می گذاشت.

این اسطوره پیشکسوت که درماه محرم متولد شده بود، در همان ماه محرم هم شهد شیرین شهادت را نوشید و برای امنیت ما جان شیرینش را فدا کرد و شش فرزند از شش ماهه تا ۱۵ساله را رهاکرد و در جهت اقتدار ما شهیدشد. شهادت راه خدا و زندگی دوساله اش در دفاع مقدس، خود کتابی است قطور که متاسفانه درگمنامی محض ماند و رزم مردانه و بی‌بدیل آن اسطوره پیشکسوت تا امروز روایت نشده است.

یادش گرامی باد.

|| رضا امیریان فارسانی

اینستاگرام
خدا قوت برادر، عالی بود از نوع روایات کمتر گفته شده.
درود خدا و رسولش به خانواده تمام ایثارگر امیریان و شما عزیز جانباز و خانواده محترم شهید رضا امیریان فارسانی با نجابت ستودنی !
سلام وعرض ادب واحترام خدمت همه مخاطبان عزیزخاصه برادرمرتضی قنبری وفاازبذل توجه شمانسبت به خانواده این حقیرنهایت سپاسگزاری دارم دعابفرمائیدشهدانظری به این حقیرهم داشته باشندچراکه صادقانه هرروزیکه میگذرددرنهایت سختی است بدین جهت که نکندخدایی ناکرده پایان راه ماشهادت نباشدکه اگرنباشدبدترین وجه ممکن است لذانیازمنددعای خیرشماخوبان هستم.
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi