چهارشنبه 05 مهر 1402 , 14:00




برنامه ی اقلیت پختونیِ طالبان؛
فارسیزدایی از فرهنگ، زبان و ادبیات افغانستان
فاش نیوز - جمعآوریِ تصاویر و تماثیل شاعران، عالمان، فقیهان و حماسه سرایانِ پارسیگو از مراکز فرهنگی، ادبی و هنری؛ حذف پرده نوشته های فارسی از سردرِ «تعلیمسرا»های علمی، محاکم عدلی و قضایی، ادارات دولتی و مکاتبات رسمی و متقابلا جایگزینی آنها با واژه های معادل پشتونی؛ دستکاری در متون آموزش عمومی و تعلیمات حضوری، تغییر در سَبک و سیاق گفتاری، نوشتاری و اِعلامی، آن هم در راستای فارسیزدایی از ادبیات و ارتباطات جمعی و اجتماعی؛ اجبار دانش آموزان ابتدایی، راهنمایی، دبیرستانی و دانشجویان مقاطع عالی بر فراگیری زبان و رسم و رسوم وارداتیِ قبایلی و نامنطبق با فرهنگ، گویش و تعلقات مادری و آبایی؛ تلاش برای تضعیفِ «نقشزایی» و «تاثیرگزاریِ» تاریخ و تمدن آریایی و ایرانی در روابط مردمی و تفکرات ساکنان سرزمین های متعلق به همکیشان، همسایگان، همپوشان و همگویانِ خراسانی و در نهایت، مرزبندی های مجازی و جداییسازی های مصنوعی برای قطع روابط هزاران سالهی نسل های فعلی و بعدی با فارس و حماسهسرایان غیرقابلتَکراری همچون فردوسی، حافظ، سعدی، رودکی و ..، تحقیقا بخشی از اهداف، انگیزهها و مقاصدی است که پدرانِ قبیلهگرا و سران «پختون وِلایِ» طالبان، از گذشته های دور تا همین الان، در سر داشته و از دو سال قبل به این سو آن را علنا و عملا آغاز نموده اند.
با توجه به تاثیر و تأثرات این اقدام بر ارتباطات کوتاه و بلندمدت منطقه و آثار زیانبار آن برای تاریخ، فرهنگ و تمدن مردمان، پارسیگویان و همسایگان، نکاتی را یادآور می شویم.
١)- تقطیع ارتباطات زبانی، تغییر ذائقه های تمدنی، تعمیم فرهنگ قومی و قبایلی و در نتیجه ی تبدیل نگاه و فضاهای حاکم بر «همکیشان» و «همگویان» منطقهای، اصلیترین اهداف و مقاصد معاندان و دشمنان مردم و ملت های برخوردار از اشتراکات تاریخی و سرزمینی است. همان برنامه ای که ماموران سرویس های جاسوسی انگلیس از چند سده قبل در شِبه قارهی استعمارزدهی هند پایه گذاری نموده و اقدامات خبیثانه ای را برای اضمحلال خط، گویش و زبان فارسی، ترویج ادبیات و فرهنگ غربی و همچنین قطع ارتباطات فرهنگی میان صدها میلیون نفر از «همنویسان» و «همگویان» به انجام رسانیده و بزرگترین خیانت تاریخی را به ریشه های این همپویانِ انسانی و سامانی وارد نموده اند.
٢)- گویش، پویش و سویشهای یکسان و نزدیکبههمِ ملت های ساکن در سرزمین های ارث رسیده از آبا و اجداد پارسیگو، متعلق به یک مذهب، مکتب و یا معبد خاصی نبوده و تحقیقا تعلقِ خاطرِ همهی مردمان و ساکنانی است که صدها سال کنار یکدیگر زندگی نموده و به تعامل پرداخته اند. قرن های متمادی است که دشمنان مشترک در صدد پاره کردن رشته های اتصالدهنده و محکم آنها و و رو در رو قرار دادن ملت های برادر بوده و هستند.
٣)- بر اساس تمام شواهد، قرائن، مستندات و مُتیقناتِ آماری، فارغ از همهی اختلافات قومی، مذهبی و تباری، حداقل بالای ۹۰ درصد از ساکنان و مردمان حاضر در محدودهی سرحدات سرزمینی و جغرافیاییِ افغانستانِ فعلی، زبان اصلیشان "فارسیِ دری» بوده و علیرغم تمام توطئه های تنظیمی و برنامهریزی های تحمیلی، در عین حال اما صدها سال است موفق به حفظ آئین های باستانی و زنده نگهداشتن فرهنگ و آهنگ آبایی، محافظت از اشعار و سروده های پارسیسرایانِ نامآشنای جهانی و کوتاه نمودن دست مهاجمین به این گنجینهی آشکار و نهانی گردیده اند.
٤)- این که «اقلیتی» زیر نام طالبان علوم دینی! با منتسب نمودن خود به یک گرایش قومی، خواسته باشند علاوه بر تحمیل تمایلات قبیله ای و جابجاییِ صدها هزار نفریِ همتباران عشیرهی پاکستانیِ خود در ولایات مختلف، همچنین با ترویج محاوره به زبانی ناآشنا برای اکثریت، آنان را مجبور به کنارگذاریِ کلمات نوشتاری و مکالمات گفتاریِ مادری نموده و زمینه را جهت یکدست سازیِ مذهبی، قومی و لسانی فراهم نمایند، دقیقا ادامهی همان طرح و نقشه ای است که بیگانگان غربی و عِبری قرن هاست دنبال اجرای آن در منطقه و جهان هستند.
گر چه در صورت هشیاریِ مردمان، بویژه نخبگان، متعصبان، راهبران، شیرینگفتاران و محافظان فرهنگ غنیِ پارسیان، این آرزو از همین الان محکوم به شکست بوده و همانگونه که موفق به کسب مشروعیت داخلی و خارجی برای خود و روئسای قبایلشان نشده اند، در آینده نیز توفیقی در این باره کسب نخواهند نمود.
به یاد داشته باشیم آنانی که در پشت صحنه، هدایت عناصر اصلی تحریک طالبان را بر عهده دارند، ماموریت های متعددی را نیز برایشان تعریف و تنظیم نمودهاند!. مزاحمت های امنیتی، نظامی و مرزی برای همسایگان، بویژه ج.ا.ایران، تاجیکستان، ازبکستان و سایر کشورهای آسیای مرکزی، تنها یک بخش از اقدامات طراحی شده است.
|| امانالله دهقان فرد



