20 آذر 1402 / ۲۸ جمادى الأولى ۱۴۴۵
شناسه خبر : 103951
چهارشنبه 05 مهر 1402 , 10:43
چهارشنبه 05 مهر 1402 , 10:43


سال نو میلادی و امتزاجِ کلیکِ دست و مغز
سید مهدی حسینی
ترس از فروپاشیِ اسرائیل و سراسیمگیِ سران غرب
امانالله دهقان فرد
وظایف عمومی دانشجویان مومن انقلابی
سیدجواد هاشمی فشارکی
کودکان خطشکن غزه!
امانالله دهقان فرد
سرلوحه مجلس دوازدهم
سیدجواد هاشمی فشارکی
هرگز ندارد فاطمیه انتهایی
احمدرضا بهمنیار
لطفاً فقط نگاهم نکنید!
محمدمهدی عقابی
امر دیجیتال و فرمانداریِ علم و پراید!
سید مهدی حسینی
بینشانی آن روز تربت زهرا (س) نشانه امروز بود
حسین شریعتمداری
ای نشسته صف اول...
علیرضا ضابطی

بُراق یا ویلچر!
معصوم رواناندیش
آیا قبل از مرگ زندگی کردهایم؟
علیرضا رجایی
عاجز شد آفتاب ز سیر منازلش!
افشین علا
بزم چارم آذر!
رجبعلی نیسی
ای سرنوشت، نوبت مرا ده برای مرگی با شکوه!
داریوش احمدرضا بهمنیار

ثامنالائمه(ع) عملیاتی برای ما میتوانیم
فاش نیوز - حصر آبادان شکست! این یک جمله خبری بسیار ساده اما غرورآفرین بود که بعد از حدود یک سال دلها را در سال 1360 و پنجم مهر نسبت به روزها و ماههای بعدی روشن کرد و جامعه انقلابی را از یک فرورفتگی درخود و یاس و ناامیدی نجات داد.
شکست حصر آبادان در معادلات اولیه نظامی و در طراحیهای نبرد به دلایل فراوانی کار آسان و سهلالوصولی نبود و نیاز به مولد حرکتی و منبع اطمینانبخش داشت که آن مولد حرکتی و منبع اطمینان، صدا و ندایی رسا و روشن و واضح همراه با یقین به نصرت الهی بود که از جماران برخاست و فرمود: «حصر آبادان باید شکسته
شود.»
بر اساس این فرمان خمینی کبیر، پنجم مهر 1360 روز افتخار بود و روز ایمان به مسیر انقلاب و روز سرنوشتساز برای آینده ایران تا با محصول این پیروزی برای همیشه یک جمله در نهاد ایران بدرخشد و الی الابد در ذهنها باقی بماند که «ما، میتوانیم»
اهمیت عملیاتی
عملیات ثامنالائمه(ع) از آنجایی بیشتر دارای اهمیت شد که نخستین عملیات از چهار عملیات بزرگ و موفق برای آزادسازی مناطق اشغالی بود؛ و عملیاتهای بعد از آن با پشتیبانی تجربه موفق و امیدبخش آن به پیش رفت؛ عملیاتهایی مثل (فتحالمبین، طریقالقدس و بیتالمقدس و...)
شکست حصر آبادان نمونه کاملی از بهکارگیری اصول کلاسیک جنگ در کنار بهرهگیری از روحیه شهادتطلبی و ایثار رزمندگان اسلام به شمار میرود؛ با پیروزی درخشان سپاه اسلام در شکستن حصر آبادان، روحیه امید در سرتاسر جبههها و در میان مردم دمیده شد و سیل خروشان ملت با شادی و شور، بیش از پیش به سوی جبههها روانه شدند؛ این عملیات به منزله نقطه عطف و حلقه وصلی برای تغییر استراتژی جنگ از وضعیت گذشته به وضعیت جدید محسوب شد؛ بعد از حذف بنیصدر، برای نخستین بار بود که نیروهای عملکننده در این حد گسترده با هم ترکیب شده و به نحو شایستهای با یکدیگر همکاری و هماهنگی میکردند به طوری که این اقدام الگوی مناسبی برای ادامه همکاری ارتش و سپاه در عملیاتهای دیگر شد.
اهمیت استراتژیکی آبادان برای رژیم بعث عراق، جدای از توجیهات ژئوپلیتیکی، زمینهای از دلایل ایدئولوژیکی نیز داشت؛ بعثیها که با هدف بلندپروازنه -سقوط انقلاب اسلامی در ۴۸ ساعت- نبرد نابرابری را آغاز کرده بودند، بعد از توقف و به گل نشستن ماشین جنگی خود در خاک ایران به حداقل خواسته خود از جنگ نیز راضی بودند و این حداقل خواسته، تصرف کامل آبادان بود.
صدام جنایتکار امیدوار بود از این طریق بتواند قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را ملغی اعلام کرده و اروندرود را به ضمیمه خاک عراق درآورد و تحقق این امر پیش از هر چیز مستلزم اشغال و تصرف آبادان بود. از اینرو میتوان گفت که اهمیت آبادان در اندیشه تهاجمی بعثیها قطعا بیشتر از خرمشهر بود.
لشکر 77 خراسان
اوایل فروردین 1360 لشکر 77 پیاده نیروی زمینی ارتش، مسئولیت منطقه عملیاتی خرمشهر و آبادان را از فرماندهی اروند که تا آن زمان هدایت عملیات در منطقه را عهدهدار بود تحویل و طرح انهدام نیروهای دشمن درمنطقه سرپل شرق کارون به دلائل زیر در اولویت قرارگرفت:
1- فرمان رهبر کبیر انقلاب اسلامی مبنی بر شکست حصر آبادان که باید اجرا میشد.
2- محورهای اهواز ـ آبادان و ماهشهر ـ آبادان باز شده و در کنترل نیروهای خودی قرار میگرفت.
3- با انهدام یا عقب راندن دشمن به غرب کارون و اتکا مواضع پدافندی نیروهای خودی به رودخانه غیرقابل عبور کارون سبب صرفهجویی در نیرو و در نتیجه رها شدن قسمت عمده لشکر77 پیاده و سپاه پاسداران از این منطقه و امکان کاربرد آنها در عملیات تعرضی سایر جبههها فراهم میگردید.
4- با شکست نیروهای متجاوز رؤیای حاکمان رژیم بعث عراق در مورد تسلط کامل بر اروندرود نقش بر آب شده، ضربه سیاسی و روانی بزرگی به صدام و ارتش عراق وارد میشود.
5- تصرف یا تخریب سریع پلهای احداثی دشمن روی رودخانه کارون امکان محاصره، انهدام و اسارت قسمت عمدهای از نیروهای متجاوز را میسّر میساخت. لشکر 77 خراسان با توسل به نام امام رضا(ع) و با رمز «نصر من الله و فتحٌ قریب» عملیات در شرق کارون برای شکستن محاصره آبادان را در طی پنج روز به همراهی (تیپ 37 زرهی، گروه رزمی 291 تانک از لشکر 16 زرهی، گردان 251 تانک از لشکر 16زرهی، گردان 107 ژاندارمری، گروههای توپخانه، یگانهای مهندسی رزمی، هوانیروز و نیروی هوائی در پشتیبانی عمومی و...) انجام داد و در دهم مهر توانست با سه تیپ در خط (تیپ 1 درمنطقه ذوالفقاریه، تیپ 2 درمنطقه فیاضیه تلاش اصلی، تیپ 3 دارخوین تک نموده، به ترتیب خط سبز و هدفهای الف و ب را تامین و تصرف نماید.)
موقعیت جغرافیایی عملیات
منطقه عملیات ثامنالائمه (علیهالسلام) در شرق رودخانه کارون و در حد فاصل شمال شهر آبادان و جنوب منطقه دارخوین قرار داشت و شامل سر پل دشمن به وسعت 150 تا 180 کیلومتر مربع در اشغال نیروهای عراقی بود. عوارض حساس منطقه، رودخانه کارون و دو جاده اهواز – آبادان و ماهشهر – آبادان بودند و عوارض مصنوعی منطقه نیز بیشتر شامل مواضع و استحکامات دشمن نظیر خاکریزهای متعدد، مواضع تانک، سنگرهای اجتماعی و انفرادی میشدند. با توجه به اهمیت دو پل (قصبه و حفار) برای دشمن که به منزله معبر و محل اتصال عقبههای او در شرق کارون بودند، مواضع و استحکامات فراوان و تعداد زیادی نیروی رزمی در این دو محور وجود داشتند.
روایتهای خاص و بکر
عملیات ثامنالائمه(ع) در طول اجرا و بعد از پایان موفقیتآمیز نسبت به سایر عملیاتهای پیش از زمان خود دارای حوادث خاص و بکری بود که در بعضی منابع روایی اینگونه روایت شده است:
- سرهنگ ناصر نژاد آذر، از خلبانان هوانیروز نقل میکند که قبل از عملیات ثامنالائمه(ع) جهت شناسایی روی نیروهای عراقی در غرب کارون پرواز میکردم چون زمینه مناسب بود همکاران دیگر را صدا زدم و آتش انبوهی از انواع موشکها را روی نیروهای دشمن ریخته و تلفات و ضایعاتی سنگین را وارد کردیم؛ در موقعیتی خاص احساس کردم تعداد قابل توجهی عراقی داخل یک سنگر روباز پناه گرفتهاند؛ فرود آمدم و با یک اسلحه یوزی به طرف آنها رفتم، از ترس اسلحه را زمین گذاشته و دستها را بالا بردند؛ آنها را سوار بالگرد نموده و به طرف شرق کارون پرواز کردم.
- یکی از زیباترین صحنههای بعد از عملیات که در نوع خود بینظیر است رژه اسرای عراقی از مقابل امیر سرتیپ ظهیرنژاد فرمانده نیروی زمینی ارتش بود که با احترامات نظامی به اجرا درآمد.
- پس از مراسم رژه، سرهنگ جوادی فرمانده وقت لشکر 77 در جمع اسرای عراقی به مدت 20 دقیقه به زبان عربی سخنرانی کرد. محتوی کلی سخنرانی که به شکل حماسی بیان شده است، تشریح وضیعت نیروهای اسلامی و ابراز امیدواری برای وحدت مسلمانان جهت مبارزه و جنگ با رژیم اشغالگر قدس بود.
- عملیات ثامنالائمه در حقیقت نتیجه اقدام یکساله ایران در این منطقه بود. در طول سال قبل از آن، یگانهای نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران ضمن استقرار در مواضع پدافندی از بهمنشیر تا حوالی دارخوین، بارها با حمله به مواضع دشمن در طول این خطوط توانستند ضمن حفظ روحیه آفندی، نقاط ضعف دشمن را بررسی و
بر اساس آن طرح عملیاتی ثامنالائمه را ارائه نمایند و با بهترین حالت ممکن به نتیجه برسانند.
شرح عملیات
عملیات در ساعت یک بامداد روز پنجم مهر 1360 آغاز شد. قوای ایران در ساعات نخست عملیات، با تهاجم به مواضع دشمن و در هم شکستن مقاومت نیروهای آنان، خاکریزهای اول دشمن را تصرف و تأمین کردند. مقاومت اولیه نیروهای بعثی در برخی از محورها و به ویژه تداوم آن در منطقه پل حفار، نشاندهنده هوشیاری نسبی دشمن بود. بنابر گزارش اسیران عراقی، اسارت یکی از نیروهای خودی در منطقه عملیاتی تیپ 8 مکانیزه در محور دارخوین سبب هوشیاری دشمن شده بود، ولی شناخت نادرست فرماندهان نظامی عراق نسبت به توان نیروهای خودی که بر مبنای برآوردهای عملیاتهای ناکام پیشین ایجاد شده بود، سبب شد در برابر حمله نیروهای خودی واکنش مناسبی نشان ندهند.
با روشن شدن هوا و ادامه پیشروی نیروهای خودی از محور شمالی به سمت پل مارد و تهدید عقبه نیروهای دشمن، نخستین ضربه شکننده بر نیروهای عراقی وارد آمد. بااین حال، نیروهای دشمن در منطقه پل حفار همچنان مقاومت میکردند. گستردگی محورهای تهاجم و عقبماندگی دشمن سبب شد تا نیروهای خودی با به دست گرفتن ابتکار عمل و ادامه پیشروی در محورهای مختلف، دشمن را تحت فشار قرار دهند. از سوی دیگر، در پی تغییر وضعیت میدان نبرد، فرماندهی نیروهای دشمن تلاش میکرد تا تاریک شدن هوا به مقاومت در پل حفار ادامه دهد. دشمن قصد داشت، با تقویت منطقه، ابتدا منطقه سرپل را حفظ کند و پس از آن، با نصب پل روی رودخانه کارون، نیروهای محاصره شده را نجات دهد و سپس، با استقرار در منطقه غرب رودخانه کارون، از ادامه پیشروی نیروهای خودی جلوگیری کند.
بر همین اساس، دشمن در اولین اقدام با وارد کردن تیپ 10 زرهی گارد جمهوری، سعی کرد، پل حفار را حفظ کرده و با استقرار تیپ 16زرهی از لشکر 6 زرهی درغرب رودخانه کارون، از پیشروی نیروهای خودی جلوگیری کند. تهاجم رزمندگان به نیروهای تیپ 10 سبب شد تا این نیروها در همان لحظات اولیه حضور در منطقه سرپل، محاصره شده و عقبنشینی کنند، در صورتی که اگر در حمله به تیپ 10 تأخیر صورت میگرفت، بیگمان نیروهای تیپ 10 دشمن پس از حضور در منطقه، دست به ضدحمله میزدند.
با آزاد شدن جاده ماهشهر – آبادان در ساعت 8:32 بامداد روز پنجم مهر و پیشروی نیروهای خودی از شمال به جنوب و تصرف پل قصبه، امکان مقاومت از عراقیها گرفته شده بود.
در بعد از ظهر همان روز بخشی از پل حفار تصرف شده بود ولی عراقیها برای باز نگه داشتن عقبه نیروهای محاصره شده خود در شرق کارون، همچنان مقاومت میکردند، چنان که با تاریک شدن هوا حرکت ستون نیروهای دشمن از اهواز به سمت خرمشهر دیده میشد.
بدین ترتیب، روز اول عملیات در حالی به پایان رسید که دشمن به دلیل عقبماندگی، توان مقابله با نیروهای خودی را نداشت و تنها، به تاریک شدن هوا، باز نگاه داشتن پل حفار برای تقویت منطقه و یا امکان عقبنشینی نیروهای محاصره شده امید بسته بود. در روز دوم عملیات (ششم مهر)، در حالی که پیشروی نیروهای خودی همچنان ادامه داشت، دشمن واکنش جدی از خود نشان نداد و از بعدازظهر همان روز نیروهای عراقی به تدریج تسلیم شده و یا عقبنشینی کردند و سرانجام در پایان این روز عملاً منطقه سرپل دشمن آزاد شد.
در روز سوم عملیات نیز در پی پاکسازی منطقه، محاصره آبادان به پایان رسید و فرمان امام خمینی مبنی بر شکستن حصر آبادان، در مدت 48 ساعت آفند تحقق یافت و نیروهای خودی پس از پاکسازی کامل منطقه، در ساحل شرقی رودخانه کارون استقرار یافتند. در این عملیات علاوه بر آزادسازی منطقه اشغالی در شرق رودخانه، بخش وسیعی از نیروهای خودی – که درگیر پدافند در منطقه بودند – آزاد و برای عملیاتهای بعدی آماده شدند.
نتایج عملیات ثامنالائمه(ع)
در این عملیات، سلحشوران جبهه اسلام به نتایج مهمی دست یافتند، از جمله:
- ساحل شرقی رودخانه کارون تصرف و تامین شد.
- آبادان از محاصره یک ساله خارج شد.
- بیش از 150 کیلومتر مربع از اراضی اشغال شده، آزاد گردید.
- بیش از سه هزار نفر از نیروهای دشمن کشته و زخمی شدند و 1656 نفر نیز به اسارت در آمدند.
- تعداد 90 دستگاه تانک و نفربر، 100 دستگاه انواع خودرو دشمن منهدم گردید و تعداد سه فروند هواپیما و یک فروند بالگرد عراق نیز سرنگون شدند.
- همچنین 100 دستگاه تانک، 60 دستگاه نفربر، سه دستگاه لودر و 150 دستگاه خودرو به غنیمت گرفته شد.
- صدام پس از این شکست 7 تن از فرماندهان خود را تیرباران کرد.
- با توجه به نقش شجاعانه لشکر 77 پیاده با تصویب شورای عالی دفاع درتاریخ یازدهم مهر 1360، به لشکر پیروز خراسان تغییر نام داد.
پیامدهای شکست محاصره آبادان
الف- پیامدهای داخلی؛
- با انجام موفقیتآمیز اولین عملیات وسیع ایران در جبههها، روحیه نیروهای رزمنده تقویت و توانمندانهتر از پیش به نبرد با دشمن پرداختند.
- از نظر سیاسی وضعیت سیاسی کشور منسجمتر شد و کمتر از یک هفته بعد از این عملیات، مردم با شرکت در سومین انتخابات ریاست جمهوری، حضرت آیتالله خامنهای را به ریاست جمهوری برگزیدند، که این امر منجر به موفقیت بیشتر در سیاستهای خارجی نظام نیز گردید.
- با تثبیت دولت اسلامی و وحدت نظر مسئولین نظام، موضعگیریهای قاطعانه و به موقعی در قبال مسائل خارجی انجام گرفت.
ب: پیامدهای خارجی؛
- مهمترین پیامد خارجی این عملیات تشکیل شورای همکاری خلیج فارس توسط کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، به منظور جلوگیری از گسترش و نفوذ انقلاب اسلامی و یاری رساندن به رژیم متجاوز عراق بود، همچنین تحرکات نظامی آمریکا در خلیج فارس به منظور اعمال فشار بر ایران و حمایت از کشورهای منطقه بیشتر شد.
- آمریکا با اعزام ناوگان نظامی خود در غرب آسیا و آبهای دریای عمان، مانورهایی انجام داد و تهاجم تبلیغی گستردهای را علیه ایران آغاز کرد و با نشر اکاذیب و شایعات، وحشت بیمورد رژیمهای منطقه را از ایران بیشتر کرد.
روایت ناجی آبادان
امیر سرتیپ جانباز منوچهر کهتری که لقب ناجی آبادان را گرفته است در آن دوران فرمانده جوانی بود که در روزهای سخت حصر آبادان یکی از بزرگترین حماسهها را آفرید. وی برای مردم آبادان به اندازهای ارزشمند است که به احترام او نام فرزندانشان را «کهتر» گذاشته و «بهمن شیر»را «کهتر شیر» نیز میگویند.
رهبر معظم انقلاب در وصف این فرمانده ارزشمند میفرمایند: «در این ماجرای مهم و تعیینکننده یک گردان از ارتش نیز نقش بسیار اساسی داشت و فرمانده آن به نام سرهنگ کهتری همان روزها به خاطر مقاومت شجاعانه و فداکارانه خیلی معروف شد.»
نام سرهنگ کهتری و نیروهای گردان 153 قوچان چنان وحشتی در دل دشمن بعثی انداخته بود که صدام برای سر فرمانده گردان جایزه تعیین کرد.
امیر سرتیپ کهتری در یکی از مصاحبههایش با بیان اینکه عملیات پیروزمندانه حضور آبادان با مدیریت و تدبیر امام(ره) و فرماندهی بینظیر مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) اتفاق افتاد، افزود: زمانی که حضرت امام(ره) دستور شکست حصر آبادان را به جبهههای جنگ صادر کرد، تنها مکانی که در منطقه حاشیه بهمنشیر مستقر بود لشگر ۷۷ خراسان و چند گردان زرهی ارتش وارد میدان دفاع از حریم کشور شدند، آنچنان رزمندگان لشگر ۷۷ بر دشمن تاختند تا کلام امام(ره) که همان شکست حصر آبادان بود محقق شد؛ نفس قدسی حضرت امام(ره) همانند خون تازه در رگهای رزمندگان بود تا علاوهبر قدرت نظامی، با داشتن قدرت معنوی توانستند دشمنی را که با تمام تجهیزات وارد منطقه بهمنشیر شده بود را شکست داده و از منطقه به عقب برانند؛ حصر آبادان یک عملیات ویژهای بود که با شکست دشمن در این عملیات بسیاری از طرحهای عملیاتی آنها با شکست مواجه شد؛ اگر دشمن در این عملیات موفق میشد شرایط جنگ در آنروز به نفع دشمن تغییر میکرد، خوشبختانه رزمندگان اسلام در این عملیات نشان دادند که قدرت نظامی ایران در چه حد و اندازهای است.
امیر کهتری که اکنون دارای بیماری شدید است و توان گفتوگوی رسانهای و مطبوعاتی را ندارد پیش از این، در یکی از گفتوگوهایش با خبرگزاریها با بیان خاطرهای از لحظات اولیه اعزام به آبادان گفت: پس از ابلاغ و حرکت به سوی آبادان در مسیر با بیسیم به من دستور دادند که رئیسجمهوری وقت گفته است به جای دیگری جز آبادان بروم، مانده بودم چه کنم، گردان را به همراه معاونم به سوی آبادان روانه کردم و خودم به قرارگاهی که همان نزدیکی بود رفتم.
وی افزود: رهبر معظم انقلاب که در آن مقر حضور داشتند از من سؤال کردند و من دستور نرفتن به آبادان را اطلاع دادم، ایشان پرسیدند وضعیتتان چطور است؟ گفتم همه چیز خوب است، سپس ایشان مقداری پول برای هزینه راه به من دادند و گفتند شما به آبادان بروید و ایشان مرا روانه آبادان کردند.
داستانی متفاوت از سربازان امام خمینی(ره)
گاهی شنیدن و مطالعه داستانگونه جزئیات یک عملیات بهطریق روایت گونه، جذابیتهایی دارد که اصل و کلیات را به حاشیه میبرد و من(نگارنده) گرچه چندی پیش بخشی از روایت «سروان اسماعیل زارعیان» را در ماجراهای پادگان دژ در یادداشتی عنوان کرده بودم؛ اما بازگویی مجدد آن بهطور کامل در این مجال از زبان «سرهنگ قمری وفا» در کتاب «باغ سوخته» و در بخش «عملیات ثامنالائمه(ع)» حلاوت و شیرینی و قند مکرر است.
«حصرآبادان باید میشکست؛ نیروهای دژ بعد از حضور در«دب حردان» باید خودشان را به منطقه عملیاتی میرساندند. ماموریت، حرکت از شرق میدان تیر و شکستن خط دفاعی دشمن و حرکت به سمت خرمشهر با رمز«نصرمن الله و فتح قریب» بود. تیپ قوچان و ستاد فرماندهی لشکر 77 یگان اصلی بودند؛ اما ماموریت گردان دژ بسیار تعیینکننده بود و بازهم بچهها نیاز به روحیه داشتند و باز هم ستوان اسماعیل زارعیان حاضر شد و با بچهها شروع به صحبت کرد: «بچهها ما همه سرباز اسلام و ایران و امام خمینی هستیم. امام فرموده حصر آبادان باید شکسته شود. ما باید نه تنها حصر آبادان، بلکه کمر نیروهای متجاوز عراقی را هم بشکنیم. ما مردان با غیرت این سرزمین هستیم و باید کاری بکنیم که عراق بعد از این به فکر تجاوز به ایران نباشد.»
قمری در«باغ سوخته» میگوید: نیروها با شنیدن صحبتهای زارعیان صلوات فرستادند. این تجمع قبل از حمله ما نه به شکل یک نشست و جلسه رزمی، که مثل یک جلسه عروسی و شادی بود؛ منتها بدون موسیقی. البته موسیقی متن این نشست صدای گلولههایی بود که دقایقی بعد فضای منطقه را پر کرد. من که در تمام مدت بچهها را تماشا میکردم در دل گفتم؛ خدایا! ما ایرانیها چه جور آدمهایی هستیم که این همه به وطن علاقه داریم. اگر صحبت از تاریخ و حملات نادر شاه شود میگوییم اینها فقط در کتابها نوشته شده؛ ولی امروز در این لحظات همه نیروهای حاضر در کنار ما از بسیجی گرفته تا سپاهی و ارتشی هر کدام یک قهرمان هستند. اینها در لحظات باقیمانده تا جنگ خونین با چنان روحیهای عمل میکنند که انگار میخواهند به عروسی بروند و اصلا نگران جانشان نیستند. این واقعا همان ارزشی است که در دل ایرانیها و قصههایشان نهفته است و زنده باد فردوسی که این بیت را گفت: همه سر به سر تن به کشتن دهیم/ از آن به که کشور به دشمن دهیم.
قمری در ادامه میافزاید: به نظرم صدام فکر همه امور نظامی را کرده بود، جز حس وطنپرستی ایرانیها را. آن روز حس وطندوستی در نیروهای ما جلوه کرده بود و همه میخواستیم به جنگ متجاوزان برویم؛ لازم دانستم برای آشنایی بیشتر با نیروهای لشکر 77 که در اختیار یگان ما بودند، با آنان صحبتی داشته باشم. به همین خاطر به جمع آنها رفتم و برای آنها مطالبی را بیان کردم؛ در حین صحبت اشاره کردم که روحیه آنها به مراتب بالاتر و قویتر از من است.
لحظه آغاز عملیات
ساعت12:30 بامداد دستور حرکت صادر شد و بلافاصله حرکت نیروها آغاز شد. نیروها با رعایت اصول ایمنی و استتار و اصل غافلگیری، بدون کوچکترین حرکتی، تا پنجاه متری نیروهای دشمن پیش روی کردند. ساعت 12:59 دقیقه سکوت رادیویی شکسته شد و این کلام در بیسیمها پیچید: بسم الله الرحمن الرحیم: نصر من الله وفتح قریب.
با انتشار رمز عملیات نیروهای ما به سنگرهای عراقی هجوم بردند. نیروهای عراقی که اکثراً خوابآلودند، قبل از آن که موفق به پوشیدن لباس رو و پوتین شوند به درک واصل شدند. سرعت نیروهای ما آنقدر زیاد بود که حتی اجازه تکان خوردن به دشمن را ندادند و با این سرعت در 10 دقیقه اول توانستند خاکریز اول دشمن را تصرف کنند.
به فاصله یک ربع ساعت پس از تصرف خاکریز اول، نیروهای ما به خاکریز دوم رسیدند. عراقیها که توانایی مقابله با یورش شجاعانه نیروهای ما را نداشتند، تسلیم میشدند. معمولا در تاریکی شب گرفتن اسیر، یگان حملهکننده را دچار مشکل میکند به همین خاطر گرفتن اسیر در آن وضعیت کاملا منتفی است؛ با این حال نیروهای ما نخواستند به قتل عام عراقیها دست بزنند و مرتب کسب تکلیف میکردند. من به عنوان یک فرمانده مسلمان وقتی انبوه نیروهای تسلیم شده عراقیها را دیدم، دستور دادم هر 10 نفر اسیر را دو یا حداکثر سه نفر از بسیجیها به عقب تخلیه کنند تا هم قدرت نیرویهای تکاور کم نشود و هم اسرا دست و پا گیر نباشند.
تیپ قوچان هم در محور خود غوغا میکرد. من در بیسیم فتوحات و پیش روی آنها را میشنیدم و همین مسئله به ما انگیزه بیشتر میداد. نیروهای ما به سرعت پیش میرفتند و خیلی زود نبرد تبدیل به جنگ تن به تن شد. این جنگ تن به تن در همه محورها اتفاق افتاد و همه یگانها وارد این شکل از نبرد شدند.
ما در این عملیات امکانات و تجهیزات کافی داشتیم. اگر کسی از نیروها مجروح میشد، تیم امداد فوری او را تخلیه میکرد. یگان خود من در چند نوبت اسرای زخمی عراقیها را هم تخلیه نمودند. در یک لحظه به یاد خرمشهر افتادم که مجبور بودیم مجروحانمان را با فرغون تخلیه کنیم و باز به یاد مجروحانی افتادم که عراقیها اجازه تخلیه آنها را به ما نمیدادند و یک انسان در مقابل چشممان پرپر میشد و نمیتوانستیم برایش کاری بکنیم. در صورتی که ما مجروحان عراقی را در دل شب با احترام تخلیه میکردیم.
قدرت رزمی ایران
پیشروی نیروهای ما در تمام خطوط طبق برنامه انجام شد. عراقیها توان مقابله با نیروهای ایرانی را از دست داده بودند و سعی در عقبنشینی داشتند. نیروهای ما به جز «پل مارد» همه پلهای عراقیها را از بین برده بودند و عراق میخواست نیروهایش را از روی آن پل عبور داده، عقبنشینی کند. نیروهای ما از چند جهت به انهدام آن پل اقدام کردند، ولی عراقیها تمام نیروی خود را در دو طرف پل مارد متمرکز کرده بودند و با حفظ پل مارد نیروهایشان را عبور میدادند...
در این مرحله به ابتکار فرماندهان ارتش، یکتانکر بنزین به رودخانه ریخته شد تا در زمان معین با به آتش کشیدن آن مانع شنای عراقیها به آن سمت مارد شود؛ ولی با اصابت یکی از گلولههای آتشزا، قبل از زمان مقرر، رودخانه تبدیل به آتش شد؛ عراقیها متوجه این ترفند ما شدند و دیگر به رودخانه وارد نشدند.
عملیات ثامنالائمه با موفقیت به پایان رسید و حصر آبادان شکسته شد. پیروزی نیروهای ایرانی در این عملیات تمام آرزوها و نقشههای عراقیها را برای تصرف آبادان نقش بر آب کرد و خواسته امام مبنی بر شکستن حصر آبادان که الحق خواسته تمام ایرانیها بود با دست نیروهای توانمند ایران اسلامی برآورده شد و دل امام از انجام این عملیات حساب شده و دقیق، که با تلفات بسیار اندک همراه بود شاد شد. من پس از پایان عملیات به دقتنظر طراحان عملیات آفرین گفتم و به آنها حق دادم که چرا آن قدر وسواس برای طرح عملیات ثامنالائمه(ع) به خرج دادند.
مسلما این پیروزی کلید عملیاتهای بعدی بود و اگر خدای نکرده عملیات ثامنالائمه(ع) به شکست میانجامید؛ دیگر انگیزه و امیدی برای نیروهای ایرانی نمیماند که دست به عملیات بعدی بزنند و خوشبختانه به رغم موارد دیگر، تمام عملیات از آغاز تا پایان فیلمبرداری شده و فیلمبرداری خودش هم بینظیر بود و مسئولان امر با پخش قسمتهایی از فیلم این عملیات مبنی بر حمله ایرانیها و شکست عراقیها به تمام جهانیان نشان دادند که صدام عقبنشینی نکرده است، بلکه ما با قدرت رزمی خود او را از این قسمت کشور اسلامیمان بیرون کردهایم»
پیام امام خمینی(ره)
پس از پایان عملیات ثامنالائمه(ع) و شکست حصر آبادان، فرماندهان نظامی در تلگرافی خبر اجرای دستور امام خمینی(ره) را خدمت ایشان اعلام کردند. امام خمینی(ره) نیز پس از دریافت تلگرام فرماندهان درخصوص شکستن حصر آبادان با وعده پیروزی نهایی پاسخ دادند که «این جانب این پیروزی بزرگ را به فرماندهان تمامی نیروهای مسلح و به سربازان ارجمند و سپاهان نیرومند تبریک میگویم و امید است این سرافرازیها را که برای اسلام و میهن فراهم میکنند، منظور نظر مبارک ولیالله الاعظم بقیهًْالله (ارواحنا له الفدا) باشد و آخرین پیروزمندی را که بیرون راندن نیروهای متجاوز کافر از سرزمین میهنمان است، ملت شریف ایران به زودی مشاهده کند.»
منابع:
- فصلنامه مطالعات جنگ.
- گفتوگوی امیر کهتری با روابط عمومی ارتش.
- گفتوگوی امیر کهتری با خبرگزاری برنا.
- کتاب ویرانی دروازههای شرقی (وفیق السامرایی)
- تاریخ نظامی جنگ تحمیلی.
- تقویم تاریخ دفاع مقدس.
- روزشمار جنگ ایران و عراق.
- باغ سوخته (خاطرات سرهنگ قمری وفا)
* عزیزالله محمدی(امتدادجو)
منبع: کیهان
نظری بگذارید



بهتر نبود کادوی تولدم را خشکه حساب میکردی؟
محمد علی جعفری.
تو که شهید بشو نبودی چرا من را به باد کتک دادی؟!
سید مکارم موسوی
