06 ارديبهشت 1403 / ۱۶ شوال ۱۴۴۵
شناسه خبر : 31317
سه شنبه 07 بهمن 1393 , 13:52
سه شنبه 07 بهمن 1393 , 13:52
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
فاصله ما تا جهنم تروریستها!
میلاد رضایی
اوضاع این رژیم حسابی بیخ پیدا کرده است
جعفر بلوری
عقبنشینیها تا کجا ادامه دارد؟
عبدالرحیم انصاری
رسانهی نوظهورِ پهپاد-موشک
سید مهدی حسینی
سفر ترکیه ما
سارا آذری
ولی فقیه عروةالوثقی و رمز پیروزی
امانالله دهقان فرد
صد رحمت به توپ میرزا آقاسی!
حسین شریعتمداری
۴۰ دستاورد عملیات تاریخی «وعده صادق»
ابراهیم کارخانهای
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
سوزن نخ فرستادم برات
سید حسین علیخوانی یکی از همان پیرمردهای باصفای ایستگاه صلواتی که می گوید:
یک بار سربازی نزد من آمد و گفت:
حاجی لباسم پاره شده و لباس دیگری ندارم که بپوشم
رفتم و بین هدایایی که بچه های دبستانی برای رزمندگان فرستاده بودند را گشتم
در میان نامه ها یک سوزن و مقداری نخ پیدا کردم که همراه با یک یاداشت بود
نامه را دختر بچه ای هشت،نه ساله فرستاده بود
با خط خودش نوشته بود:
رزمنده عزیز، من ارادت خاصی به رزمندگان دارم. امیدوارم دشمن را شکست بدهی
برایت سوزن نخ فرستادم تا اگر لباست پاره شد آن را بدوزی و یک صلوات بفرستی
گریه ام گرفت و سوزن و نخ را به آن سرباز دادم
او هم لباسش را دوخت و صلواتی فرستاد و به طرف سنگرش به راه افتاد
01
پاسخ
خیلی خوب بود
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
معرفی کتاب