شناسه خبر : 31619
شنبه 18 بهمن 1393 , 08:34
اشتراک گذاری در :
عکس روز

فوتبال با یک پا!

تاریخ هر کشوری را مردان بزرگ آن کشور می سازند و تاریخ کشور ما پر است از نام دلاورمردان بزرگی که زمانی با دست خالی اما با چنگ و دندان از مرزهای کشورمان پاسداری

فاش نیوز - تاریخ هر کشوری را مردان بزرگ آن کشور می سازند  و تاریخ کشور ما پر است از نام دلاورمردان بزرگی که  زمانی با دست خالی اما با چنگ و دندان از مرزهای کشورمان پاسداری و حراست کردند وهر کدام برگی  زرین بر تاریخ  غرورانگیز کشورمان  افزودند و حال  در عرصه سازندگی نیز دست از تلاش برنداشتند و تن مجروحشان را با ورزش عجین کردند تا در سایه سار آن بتوانند روزگار بگذرانند.

محمد رستمی متولد 1346صادره از تهران است اما به گفته خودش روستازاده ای است که از چهارسالگی پا به شهرمی گذارد. از قبل انقلاب به همراه پدر در تظاهراتهای خیابانی شرکت می کرده است و در یکی از همین تظاهرات ها، پدر مجروح می شود.  محمد از 11 سالگی وارد بسیج پایگاه مالک اشتر می شود و در 13سالگی دوشادش مردان قدم به جبهه می گذارد. درمرحله دوم عملیات مسلم بن عقیل شرکت می کند. در آن عملیات مجروح می شود و تن مجروحش درسومارجا  می ماند و به اسارت دشمن درمی آید. مدت اسارت او به 2سال طول می کشد. پس از آن برای مداوا به تهران می آید و یکسال بعد مجددا به جبهه اعزام می شود. با داشتن یک پا، سپاه اجازه اعزام مجدد او را به جبهه نمی دهد اما  او با واسطه تراشی موفق میشود دوباره به صحنه جنگ برگردد و در گردان مالک اشتر  لشگر 27محمد رسول الله(ص)  مشغول  شود. درعملیاتهای مختلف شرکت می کند. یکبارهم شیمیایی می شود  و یکبار هم از ناحیه کمر به بالا مجروح می می گردد. مداوای او پانزده ماه به طول می انجامد که  پزشکان مجبورر به بیرون آوردن طحال و مقداری از روده او می شوند. اما محمد مرد جنگ است و ماندنی نیست. مجدد به جبهه برمی گردد و تا 45 روز بعد از پذیرش قطعنامه هم  درجبهه می ماند.


در آخرین عملیات برادرکوچکتر وی که در همان گردان بوده به شهادت می رسد. بعد از شهادت برادر و برای تغییر روحیه خانواده و به خاطر علاقه ای که به خاندان سادات داشته با دختری از سادات ازدواج می کند. در کنار زندگی مشترک، کار و تحصیل را همزمان آغاز می کند و در صنایع موشکی سپاه مشغول به خدمت می شود.  وی کارشناس ارشد میکروب شناسی از دانشگاه شهید بهشتی است و در حال حاضر خود را برای دوره دکتری آماده می کند. بمب انرژی است. بسیار پر حرارت و با انرژی صحبت می کند به حدی که دلم نمی آید صحبتهایش را قطع کنم و سوالی بپرسم.  بسیار چالاک و ورزیده است. با وجودی که یک پایش از زانو به بالا قطع است اما جزو تیم قطع عضو فوتبال جانبازان و معلولین کشور است.  به خوبی از عهده رانندگی برمی آید و از اینکه کسی  توانایی هایش را زیرسوال ببرد اصلا برایش خوشایند نیست.
با آغاز نوجوانی فوتبال را از زمین های خاکی شروع می کند و حتی در جبهه هم زمانی که فرصتی پیش می آید برای تقویت بنیه گاهی پا به توپ می شود. پس از قطع پا به عضویت تیم فوتبال جانبازان و معلولین استان تهران در می آید. در اردوی تیم ملی و انتخابی تیم ملی وپس از آن ده - دوازده مسابقه ورزشی شرکت می کند و در حال حاضر تیمشان مقام سومی جهان را داراست. او در امر ورزش بسیار پر کار است. و هفته ای سه تا پنج جلسه  تمرین دارند که اگر مسابقه ای  در پیش باشد  جلسات تمرین بیشتر هم می شود.
در یک بعدازظهر زمستانی در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) پذیرای این عزیز گرانقدرمی شویم.

فاش نیوز: انگیزه شما ازاین که  در این سن کم به عضویت بسیج درآمدید چه بود؟
اوایل انقلاب ما در محله افسریه ساکن بودیم  و منزل ما نزدیک به پادگان افسریه بود. بنابه فرمان حضرت امام(ره) مبنی بر فرار سربازها از پادگانها، خانه ما یکی از پایگاههایی بود که حضرت امام دستور داده بود زمانی که سربازان از پادگان ها فرار کنند به این خانه می آمدند. خانه ما مملو از لباسها، کفش و کیف پولی هایی بود که مردم گذاشته بودند تا سرباز لباسهایشان آنجا تعویض کنند. بخاطر همین من با  کاملا با وضعیت آن زمان  آشنایی داشتم. بعد آن هم فرمان حضرت امام(ره) مبنی بر تشکیل بسیج بود که من در همان زمان وارد بسیج شدم و پس از آن هم که جنگ به ما تحمیل شد تصمیم به اعزام به جبهه گرفتم.

نحوه مجروحیتش از زبان خودش شنیدنی تر است:
در مرحله دوم عملیات مسلم بن عقیل با توجه به این که اهداف  نیروهای ما تجهیزات نظامی و اقتصادی شهر مندلی بود نیروهای ما موفق شدند چند عراقی را به اسارت بگیرند ودر همین  بازجویی ها متوجه شدیم که عملیات لو رفته است. شهید همت با بی سیم دستور عقب نشینی داد. درگیری شدید بود  و من در همان شب از ناحیه دو پا مجروح شدم وچون منطقه مرزی  صعب العبور و رملی بود بچه ها نتوانستند مرا به عقب بیاورند. نیروهای عراقی رسیدند و مرا اسیر کردند و پس از آن  به بیمارستان نیروی هوایی (تموز) در بغداد انتقال دادند. که این بیمارستان در بین بچه ها به "قصاب خانه" معروف بود. در آنجا به جای مداوا پای مرا قطع کردند.  حدود پنج - شش ماه پای قطع شده را بدون اینکه بخیه ای به آن زده باشند رها کردند.  گوشت پایم  آویزان بود و بر اثر عفونت، بدنم کرم گذاشته بود. ما  چهارده نفر بودیم که تقریبا وضعیت مشابهی داشتیم. عراقی ها حتی لیست ما را هم به صلیب سرخ نداده بودند. اما خواست خداوند بود که صلیب سرخ از موضوع اطلاع پیدا کند  به طوری که  در بیمارستان پس از شش ماه  گوشت های گندیده اطراف پایم را کمی تراشیدند و با جراحی پلاستیک کمی  جمع و جورمان کردند تا  به صیلب سرخ نشانمان بدهند و مدتی هم در بیمارستان اردوگاه عنبر و پس از آن مدتی هم در خود اردوگاه در کنار دیگر اسرا بودیم. خانواده ام که از وضعیتم اطلاعی نداشتند  فکر می کردند که شهید شده ام این بود که برایم مراسم سوم و چهلم هم گرفته بودند.



فاش نیوز: اگر خاطره ای از آن دوران دارید برایمان تعریف کنید:
بعد از این که من از عراق برگشتم یک مقطعی را بعنوان نیروی آزاد در جبهه بودم و درهر عملیاتی در یک واحد شرکت می کردم. گردان ما سه گروهان داشت و هر گروهان به سه دسته تقسیم می شد. یک  شب در منطقه کرخه  در چادر خوابیده بودم که خواب دیدم چادر ما بسیار نورانی شده است  و می دیدم که تمام بچه ها قران می خوانند. از خواب بیدارشدم و دیدم که تعدادی از بچه ها مشغول نماز شب هستند، تعدادی هم قرآن می خوانند و تعدادی هم مشغول خوردن نان و سبزی هستند. خوابم را با فرمانده مان در میان گذاشتم وگفت خدابخیر بگذراند. خاطرم هست از آن دسته در عملیات  فقط من زنده ماندم و مجروح شدم مابقی همه شهید شدند.

فاش نیوز:  از گرایشتان به ورزش فوتبال برایمان بگویید؟
از همان نوجوانی در محله مان افسریه یک تیم فوتبال تشکیل داده بودیم که من هم دروازه بان تیم بودم. بعد از اینکه یک پایم را از دست دادم با عصا با بچه ها گل کوچیک بازی می کردم . نکته قابل اهمیت این است که پس از قطع پایم خداوند لطفی که به من داشت و هم اکنون هم دارد هیچ گاه احساس ضعف و ناتوانی  نکردم و همیشه دوست داشتم اطرافیانم هم همین دید را نسبت به من داشته باشند. بحمدالله بسیاری از دوستانم که زمانی با هم همرزم بودیم هیچگاه مرا به عنوان یک  جانباز قطع عضو نمی شناسند  و همیشه همپای دیگران کارهایم را انجام می دهم مگردر یک سری از کارهای خاص. درجبهه هم گاهی که اوضاع مناسب بود با بچه ها فوتبال بازی می کردیم. ورزش شنا و کوهنوردی از ورزش های مورد علاقه من است و همه این برنامه ها باعث شد وضعیت جسمی و روحی خوبی داشته باشم و امید به زندگی در من بیشتر شود.  ما در تیممان افرادی را داریم که دست و یا پایشان قطع شده است افرادی را داریم که نابینا هستد اما با امید و دل گرمی زندگی می کنند که  همه ما این شور و نشاط را اول از خدا و پس از آن مدیون ورزش هستیم و سعی می کنیم به دیگران این انگیزه و روحیه را انتقال بدهیم. گاها  در خیابان زمانی که کسی را می بینیم که از نظر جسمی نقص عضوی دارد  و منزوی است با او صحبت می کنیم و تشویق به ورزش می کنیم. من خودم به واسطه همین فوتبال است که توانسته ام خودم را سرحال نگه دارم به طوری که من همیشه به خانمم می گویم من 26 سالم است!

فاش نیوز: چه توصیه ای برای دیگر جانبازان دارید؟
من اعتقاد دارم تا حضرت عزراییل به سراغمان نیامده  باید زندگی کنیم. معنای زندگی هم به اعتقاد من "جنگیدن" است. توصیه ای که به دوستان جانباز و معلول دارم این است که با خانه نشینی و افسردگی و منزوی شدن  چیزی بدست نخواهند آورد. اکثر جانبازان دارو مصرف می کنند. برای اینکه عوارض دارو را کم کنند باید به ورزش بپردازند. ورزش فشارهای عصبی را روی این عزیزان کمتر می کند. من با کسی تعارف ندارم کسانی که ورزش نمی کنند در خانواده هم مشکل ساز می شوند.

فاش نیوز: از فدراسیون جانبازان و معلولین کشور چه انتظاراتی دارید؟
فوتبال جانبازان ومعلولین یکی از رشته های سخت و دشوار است چون شرایط فیزیکی و قدرت بدنی بالایی را نیاز دارد که فرد بتواند خوب کار کند. ای کاش مسوولین امر نظیر فدراسیون جانبازان و معلولین کشور اهمیت ورزش برای جانبازان و معلولین را واقعا درک می کردند و فقط به فکر ورزش قهرمانی نباشند.  ما سالی  یک بار می توانیم تیم به خارج اعزام کنیم  اما به علت اینکه هزینه  بلیط بالاست و اسپانسری هم نداریم که حمایت شویم، این اتفاق نمی افتد.

 فاش نیوز  از وی راجع به پیگیری دیگر ورزشها می پرسد؟
می گوید: من برنامه های ورزشی جانبازان و معلولین را دنبال می کنم. ورزش تیم های ملی را قطعا دنبال می کنم چه فوتبال، چه بسکتبال و تیراندازی. بعضی از بازیهای باشگاهی را هم دنبال می کنم.



فاش نیوز: طرفدار تیم خاصی هم هستید؟
در خانواده در فوتبال که بحث قرمز و آبی مطرح است سعی می کنم فراجناحی باشم. اما بین اعضای خانواده دونفر استقلالی و دونفر پرسپولیسی هستند. اما  خود من  بیشتر دوست دارم یک بازی خوب را تماشا کنم.  اما بحث تیم ملی یک مساله حیثیتی  است چرا که زمانی که پرچم کشورمان در میان پرچم سایر کشورها به اهتزاز درمی آید واقعا به ایرانی بودن خود می بالیم.  من خود درمسابقات اعزامی جانبازان و معلولین شاهد بودم زمانی که  در غربت سرود چمهوری اسلامی ایران نواخته می شود واقعا حس میهن پرستی انسان صدچندان می شود.

فاش نیوز: صحبت پایانی؟
 بنا به فرموده مقام معظم رهبری ورزش برای همه لازم اما برای جانباز واجب است. اما روی صحبت من بیشتر با جوانان است. یک جوان قبل از اینکه یک ورزشکار باشد باید به پدر و مادرش احترام بگذارد.  چرا که  با ورزش می تواند هیجانات خودش را کنترل کند و از رفتن به سمت اعتیاد برحذر باشد. در آخر برای تمام اعضای فاش نیوز هم آرزوی سلامتی و توفیق دارم.

کد خبرنگار: 17
اینستاگرام
ماشالله ... هزارماشالله ..هفت الله اکبر ...چشم زیر پات ...
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi