سه شنبه 21 بهمن 1393 , 15:07
ممنون از خاتم
از پدرانم آموخته ام قدردان زحمات دیگران بوده و اگر شخصی محبتی برای بنده ابراز داشت بدون لحاظ کردن پاچه خاوری صادقانه و بی ریا آن را ابراز بدارم. همیشه در خدمات دهی بنیاد به ایثارگران کوتاهی می شود و ما هم همیشه انتقاد کرده و رسانه ای کرده ایم، اما وقتی ارزش کار خوب بالا باشد که سلامتی فرزندم می باشد، چرا قدردان نباشم و با اینکار روحیه کار خوب و مثبت را در مسئولان افزایش دهم و نگویند جانبازان بلا نسبت فقط نق می زنند.
پرسنل بیمارستان خاتم هیچ کدام نه پسر خاله و نه پسر عموی بنده بوده و فقط وظیفه ای که بابت آن حقوق می گیرند برای سلامتی فرزندم به نحو احسن انجام داده اند و بنده خاص نیستم و نسبت به بیمارستان های که 30 سال در آنها تردد داشتم، برخورد پرسنل این بیمارستان را خاص دیدم که چقدر احساس وظیفه می کنند و خدمات به همراه تجهیزات شایسته تقدیرهستند. آیا مسئولان این حوزه با خواندن مطلب بنده روحیه مظاعف نمی گیرند که انگیزه بنده همین بود که روحیه خدمات دهی را افزایش دهم و آنان را دلگرم به کارشان کنم . همین و بس
چطور ؟ اگر بدانید اگربدانید اگربدانید !
فقط بگذارید به نویسنده متن بالا بگویم : دوست من ...من بر عکس شما پدری دارم که همیشه از من خواسته حقم را واگذار کنم ! در مقابل پاچه خواری ها و ...سکوت کنم !
اما من که سر سرخی دارم آنقدر حرف حق زده ام که تاوانش را هم داده ام . یعنی تا به پای دار رسیدم آنهم دهها بار.... اما کسی که هدفش رسیدن به خدا باشد از چیزی نمی ترسد و زبانش گویای گویاست قد چهل و چار گز ...
دوست من ... وقتی به عینه می بینم از دادن یک قرص سرماخوردگی با کیفیت به جانباز خودداری می کنند و هیچ مسئولی حاضر نیست مابه التفاوت آن را پرداخت کند ...در مقابل حرفهای شما دلم دو به شک می شود که نکند شما ؟؟؟زبانم لال باد از گفتن حرفی حتی به تو ....
رنج روزگار مصمم شده ایمان و اعتقاد مرا در سراشیبی سقوط به تباهی بکشد !! و من با ته مانده توانم فریاد می زنم تا زنده ام رزمنده ام ...
دوست من از قدیم گفته اند مشت نمونه خروار است ... اما با اینحال مایلم بدانی که اطلاعات من درباره بیمارستانهای تهران ناقص نیست ... می دانم کدام بیمارستان نسبت به دیگری خدمات بهتری ارائه می کند ولی ما که شانس نداریم تا حرفی می زنیم بر عکس می شود ...لذا برای چشم نخوردن آن را معرفی نمی کنم ...
- مطلب گذشته : از ابتدا من بخاطر مصرف داروهای اعصاب و روان در 34 سالگی قسمت عمده ای از دندانهایم را از دست دادم پس از ترمیم در43 سالگی دیگر تمام دندانهایم را از دست دادم وقتی به بنیاد مراجعه کردم بنیاد گفت چون فک شما سالم است هزینه ای به شما تعلق نمیگیرد ما هم بصورت اتفاقی به آقای ساقی گفتیم و ایشان با دکتر عباسپور معاونت بهداشت و درمان بنیاد صحبت کردند و آقای عباسپور به معاونت بهداشت و درمان بنیاد استان مازندران فرمودند این هزینه پرداخت شود و ما رفتیم پیش دکتری که قبلا" در درمانگاه بنیاد کار میکرد و با هم مراوده داشتند این آقای دکتر با شرافت پروتزی برایم گذاشتند و پولش را بنیاد به ایشان پرداخت کرد اما بخاطر اینکه مواد مصرفی در ساخت پروتز بی کیفیت و ارزان بود و برای صرفه جویی جیب دکتر این پروتز را گذاشتیم و خیالمان دیگر جمع شد که مشکلمان اساسی حل شد هنوز یکسال نشده هنگام غذا خوردن پروتز از وسط شکست و ما هاج و واج ماندیم که مگر ممکن است؟ بدنبال تعمیر آنها هم نرفتم بلکه بهترین گزینه را انتخاب کردم بدون اینکه حتی به بهداشت و درمان استان بروم رفتم یک کلینیک خصوصی و تماما" با هزینه شخصی یک دست پروتز دندان با کیفیت خوب و جنس آلمانی سفارش دادم آنرا تحویل گرفتم و اکنون به مرحله ای رسیده ام که به راحتی غذا میخورم . به بنیاد نرفتم چون رویم نمی شد که هر سال از آنها هزینه ساخت پروتز بگیرم خدا شاهده خجالت می کشیدم ولی با صرف حدود 2 میلیون تومان مشکلم اساسی حل شد و شرمنده کسی نشدم بخدا جا نماز آب نمی کشم ولی یک جانباز هم باید شان و منزلت خود را حفظ کند و فقط بدنبال دریافت فاکتورها نرود .امیدوارم همه ایثارگران از قداست ایثارگری خود احساس غرور کنند و برای اندکی از مال دنیا از نام جانبازان مایه نگذارند.والسلام
- حال سرانجام این قضیه : مدتی پیش آقای رضایی مدیرکل بنیاد استان مازندران به همراه آقای زیبا فر ریاست بنیاد شهرستان ساری برای دیدار به منزل ما آمدند و در آن نشست ماجرای این دندان را تعریف کردم و آقای رضایی گفتند فاکتور داری؟ گفتم نه ایشان فرمودند فاکتور بیار یک کمکی می کنیم. بنده قضیه را زیاد جدی نگرفتم و دنبال فاکتور هم نرفتم . یک ماه گذشت وقتی برای یک آشنا این قضیه تعریف کردم مصرانه از من خواست فاکتور ببرم و گفت مگر پول نامشروع است؟ با اصرار ایشان فاکتور بردم و به دفتر ایشان تحویل دادم و فکر می کردم آقای رضایی هم فراموش کرده اند. پس از دو هفته با بنده تماس گرفته و مرا فرا خواندند و اعلام کردند بنیاد از دو میلیون یک میلیون و پانصد هزار تومان به شما پرداخت می کند. و این شد سرانجام این داستان .همین. مقداری سبک شدم.
چرا وقتی خدمات شایسته دریافت می کنیم آن را ابراز نمی کنیم و فقط انتقاد می کنیم ، می دانم چقدر کار شکنی می کنند و حتی قوانین مصوب ایثارگران را زیر پا می گذارند اما در برابر خدمت مخلصانه هم باید ابراز عقیده کرد.
چرا در برابر قانون واگزاری خودرو به جانبازان در اوضاع اسف بار خدمات بنیاد در دولت آقای احمدی نژاد کسی ابراز خرسندی نکرد برای مثال بنده دو خودرو از بنیاد تا سقف 30 میلیون تومان دریافت نمودم و تحول بزرگی در زندگی امثال من بود ولی متاسفانه تقدیری در این امر نشد.
چرا تقدیرنمی کنیم تا آنان نیز دلگرم شوند که اگر حرکت خوبی کنند جانبازان هم به شایستگی از آن یاد می کنند ولی عده ای با عینک بدبینی فقط به ضعف ها اشاره دارند.
بر خلاف عقیده بعضی ها ما خاص یا نور چشمی نیستیم فقط و فقط می خواهم انصاف به خرج دهم و درکنار انتقاد، تقدیر هم انجام دهم با کسی هم پسرخاله نیستم .
امیدوارم منظورم در این نوشته در ذهن خواننده و مخاطب به خوبی لحاظ شود و برداشت، به درستی انجام بگیرد.یا حق
حرف های اقای ناطق را تأئید میکنم .