یکشنبه 26 بهمن 1393 , 10:53
فیلم: لحظه ای که منتظرش بودم
فیلمی که خواهید دید مادر شهیدی را نشان میدهد که پس از سالها گروهی آمدند تا خبر پیدا شدن پیکر پسرش را به او بدهند.
به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، در این دنیا که خودش سراسر سختی و مهنت است بعضی لحظه ها پیدا میشود که این درد را مضاعف میکند. انتظار یکی از سخت ترین لحظه هایی ایست که میتواند یک عاشق را از پا بیاندازد. عاشقی که عزیزش از او دور است و خبری هم از او ندارد. زجر آور است که دائم چشمت به در باشد و با هر زنگ تمام وجودت بریزد و در یک لحظه تمام امیدت که نکند این همان عزیز سفر کرده باشد پشت در، به یأس تبدیل میشود. سکوت میکنی و با همه وجود اما فریاد میزنی اینبار هم او نبود...
این افراد دور بر ما زندگی میکنند. همان ها که حواسمان نیست به آب شدنشان، همان مادران چشم انتظار که حتی استخوان یک بند از انگشت فرزندشان تسکینی است بر سالها چشم انتظاری و قلب درد کشیده شان. همین یک تکه استخوان را که از جوانش بیاورند کفایت میکند تا لااقل چشم از در بردارد و شب های جمعه جایی را داشته باشد تا قرار و آرام بگیرد و بر سر مزار پسر بنشیند و حرف بزند و درد دل کند.
فیلمی که خواهید دید مادر شهیدی را نشان میدهد که پس از سالها گروهی آمدند تا خبر پیدا شدن پیکر پسرش را به او بدهند. شهیـد سعید علی مددی که در سن 18 سالگی و در عملیات آزادسازی خرمشهر به شهادت رسیـده بود و در سال 1390 مقارن با شهادت بزرگ بانوی خلقت حضرت صدیقۀ طاهره (س) در ستاد نیروی هوایی ارتش به عنوان شهیـد گمنام به سینۀ ارادت پرسنل خدوم آنجا سپرده شد حالا چند ماهی است که رخ نمایان کرده برای مادر و پدرش تا پایان بگیرد شب هجران.