شناسه خبر : 32154
دوشنبه 04 اسفند 1393 , 11:04
اشتراک گذاری در :
عکس روز

بی درصد بی پرونده!

... می گفت پدرم با اصرار ما و مادرم راضی شد به بنیاد برود! ... خودش نمی رفت! جوابش به ما همیشه این بود : من که برای تشکیل پرونده نرفتم جبهه! الانم نه از بنیاد نه از مردم نه از هیشکی، هیچی نمی خوام!...

شهید گمنام -  سال هاست که صدای غژغژ چرخت در گوش فلک پیچیده و دستانت که هر روز و هر بار چرخ های ویلچرت را به حرکت درمی آورند، توسط بال های فرشتگان نوازش می شوند... شاید هم نگاه و چشم دنیایی من اشتباه می بینند و این تو نیستی که چرخت را می چرخانی! ... و این فرشتگانند که برای هر حرکت تو به زمین فرود می آیند و تو را بر روی بال هایشان حمل می کنند!....

... و این آمد و شد فرشتگان و ملائک را تو خودت فقط می بینی! و چشمان بی بصیرت ما نمی بیند و شاید برای همین است که اینگونه محکم و استوار و خستگی ناپذیر در مسیر عاشقی ات قدم بر می داری... سال هاست!... و برای همین است که اینگونه مانند عباس (ع) برای ماندن در رکاب امامت، محکمی و خاشع و بی توقع!

سال هاست که آن تاول های بیرحم رهایت نمی کنند... و اما تو ... دوستشان داری و با آنها انس گرفته ای! ... و اگر از تو بپرسند که چگونه با سختی تاول زدن در بدن و پوست و چشم و روده و ... چه می کنی؟... تنها لبخندی معنادار جواب آنها می شود ... سرشار از رضایت... و رضایت و ... رضایت!

تو رنج می کشی و در آن شکی نیست!... چه کسی می تواند با درد ترکیدن تاول هایی به بزرگی یک مشت، لذت ببرد؟!... چه کسی؟!... اما تو می توانی!... تو که این تاول ها را یادگار روزهای عشق و جنون می دانی... تو سال هاست این رنج شیرین را با تمام وجود می کشی... چون باور داری! ایمان داری که هرکه در این بزم ...

... چشم های سر ما کور شده است... شاید تو حق داری! شاید با زدن هر تاول و آغاز درد تو، خداوند  صدها فرشته را برای التیام زخم های تو گسیل می کند که تاول های تو را با آب زمزم شست وشو دهند!... شاید برای همین است که دردهایت اینقدر برای تو زیباست!

سال هاست سرفه های خشک و گاه... خونی رهایت نمی کنند! که هرگاه به سراغت می آیند، نه نفس برایت می ماند نه کلام! سال هاست که ما هوای بعد از جنگ را با خیالی آسوده نفس می کشیم و بهتر بگوییم، بعد از جنگ داریم نفس راحتی می کشیم! ... اما تو تازه سرفه های نفس برات شروع شده! ما آسوده نفس می کشیم و تو سخت! ما پیوسته نفس می کشیم و تو منقطع!... ما نفسمان از جای گرم بلند می شود و تو ...!

اما با این وجود، توقع و انتظارت از ما به اندازه یک سرفه خشک و خونی هم نیست!... به اندازه یک لحظه انقطاع نفس!... و هرچه فکر می کنیم و با حساب های دنیایی محاسبه می کنیم، نمی فهمیم که تو از چه رضایت داری؟! ... چرا شکایت در مرام تو و هم کیشانت نیست!

سال هاست که یادگارهای روزهای جنگ، چون سایه ای با تو همراهند و شاید هر روز که می گذرد بیش از روزهای قبل در زندگیت خودنمایی می کنند... به تو گفتند می توانی پرونده ای داشته باشی برای جانبازی! ... اما تو هنوز هم پرونده ای برای اثبات قهرمانی هایت نداری!... نمی خواهی داشته باشی!

 هرچند ما با فهم و حساب مادی مان نمی فهمیم اما ... تو نمی خواهی ذره ای از اعمالت در جایی غیر از دفتر حساب و کتاب خدا، ثبت شود... تو خوب می دانی که چه این طرف ها کسی بفهمد و بداند و بنویسد یا نداند و ننویسد، فرقی نمی کند! ... تو در روزهای عاشقی و جنون، دیدن خدا را یاد گرفته ای! تکیه و اعتماد به خدا را یاد گرفته ای! مجنون بودن را یاد گرفته ای! ... برای همین است که تو قلم و دست خدا را می بینی و ما نمی بینیم!... تو بی شک می دانی که فمن یعمل مثقال ذرة خیرا" یره.

هرچند نمی فهمیم اما خوب می دانیم شوخی نیست! جانبازی... جان بازی!... شاید معنی این واژه به خاطر تکرار روزها و گذر زمانه، دستخوش غفلت و فراموشی شده اما ... شوخی نیست! تو جانت را کف دستت گرفتی و برای دفاع از ما و ناموسمان رفتی! غیرت به خرج دادی و تماشاچی نبودی! ... خانواده و عیش و زندگی و پول و ... همه چیزت را رها کردی و به سوی مرگ شتافتی ... و این شوخی نیست!

 هم رزمانت که اکنون عندربهم یرزقون اند، جانشان را در این مسیر حسین وار بخشیدند و تو عباس گونه مانده ای!... همچون سرو! استوار و سبز.... و شاید هم همچون نخل های نخلستان های خوزستان، سوخته و بی سر اما... استوار!

... باورهایت تو را اینگونه زیبا کرده اند، دلاور! قهرمان! مجنون!... خوب می دانی و می دانیم که اگر در این دنیا هم پرونده نداشته باشی... پرونده ات پیش خدا محفوظ است.

  ... می گفت پدرم با اصرار ما و مادرم راضی شد به بنیاد برود! ... خودش نمی رفت! هرچه اصرار می کردیم فایده نداشت! جوابش به ما همیشه این بود : من که برای تشکیل پرونده نرفتم جبهه! الانم نه از بنیاد نه از مردم نه از هیشکی، هیچی نمی خوام!...

مادر به سختی او را راضی کرد و گفت که الان شاید عوارض نداشته باشی. اگر ترکش هایت به مرور زمان در بدنت اثر کند و عوارض شدید پیدا کنی، تشکیل پرونده حداقل به درد بیمارستان و جراحی و ... اینها می خورد ... و پدرم برای همین به سختی راضی شد.

چند روز بعد به بنیاد رفت برای تشکیل پرونده و گرفتن درصد و حقوق جانبازی. ترکش هایش زیاد بودند و برایش حدودا" 20 درصد زدند. بعد حقوقش را محاسبه کردند... آن روز وقتی به خانه آمد، دلتنگی در چهره اش موج می زد. همه کنجکاو بودیم ببینیم چه می گوید.

... ناراحت بود و بالاخره وقتی سکوتش را شکست اول شروع کرد به گله کردن از ما و مادر که چرا مجبورش کردیم به بنیاد برود. بعد هم گفت که حقی که برایش درنظر گرفته اند پرداخت کنند، کمتر از 10 هزار تومان است!... وقتی این را گفت همه خندیدیم!   ... و پدر دلتنگ از اینکه او نمی خواست اعمالش محاسبه شود اما مجبور شده بود برخورد بنیاد و تمسخر ما را تحمل کند!

می گفت چند وقت پیش یکی که نمی دانست چه کسی است، موضوع درصد و مشکل و حقوق ناچیز پدر را در سایت ها منتشر کرده و خبر به گوش پدر رسیده و از آن موقع سخت به خود می پیچد... می گفت پدرم فکر می کرد، من که با کامپیوتر زیاد سر و کار دارم، این کار را کرده ام ... می گفت پدر حسابی از من گله مند است! و... دائم به من می گوید : چرا مشکل من را برای همه نوشتی؟! درد من برای من است . من از هیچ کس انتظاری ندارم... هیچ کس به من بدهکار نیست ... هیچ کس !

کد خبرنگار: 20
اینستاگرام
...

ظلم ظالم، جور صياد ... عمرجانباز ، داده بر باد

ظلم ظالم، جور ارباب ... علم فرهنگ ، برده از راه

ظلم ظالم، جور صياد ... گفته جانباز ، حدَ 5 % است

اي خدا! اي فلک! اي طبيعت! ... شام تاريک ما را سحر کن

ظلم ظالم، جور قانون ... کرده محروم ، حقوق و نان از ما

نوبهار است، گل به بار است ... ابر چشمم ژاله‌بار است

اين قفس چون دلم تنگ و تار است ... شعله فکن در قفس، اي آه آتشين!

ظلم ظالم، جور بي عدل ... برده از دين ، نفس خود را

مرغ بيدل! شرح هجران مختصر، مختصر، مختصر کن

ظلم ظالم، جور صياد ... رزمنده ها را ، کرده بي پول

عمر حقيقت به سر شد ... عهد و وفا پي‌سپر شد

ناله? عاشق، ناز معشوق ... هر دو دروغ و بي‌اثر شد

راستي و مهر و محبت فسانه شد ... قول و شرافت همگي از ميانه شد

ظلم ظالم، جور حارص ... برده از ياد ، جنگ و جبهه

ناله برآر از قفس، اي بلبل حزين! ... کز غم تو، سينه? من پرشرر شد

ظلم ظالم، جور مالک ... بي خيال شد ، رزم جانباز

ظلم ظالم، جور سنگدل ... آواره کرده ، جانباز 5 % را

ظلم ظالم، جور صياد ... آشيانم داده بر باد

ظلم ظالم، جور صياد ... برده از تن ، دين و ايمان

ظلم ظالم، جور صياد ... کرده نابود ، عدل و انصاف

ظلم ظالم، جور صياد ... بر فنا کرد ، حق انسان

ظلم ظالم، جور صياد ... کرده محروم ، روح آدميت

اي خدا! اي فلک! اي طبيعت! :

لقمه اي نان و آب از برايم ؟!

بلبل پربسته! ز کنج قفس درآ ... نغمه? آزادي نوع بشر سرا

دولت و مجلس ، ز کنج قفس درآ ... بودجه امسال ، حق ما بده

دولت و مجلس ، ز پشت ميز خود ... روزي ما را ، قطع نکن ديگه

دولت و مجلس ، دولت و مجلس ، دولت و مجلس ؟!

حقوق ما بده ، ظلم ديگه بسه ، انصاف داشته باش ؟!

عدل و انصاف ، نور ايمان ... در تو پيدا ، بيشتر کن ؟!

اي درودت ، اي سپاست ... اي بزرگوار ، اي قانون ؟!

اي خدا! اي فلک! اي طبيعت! :

داد ما جانبازان 5 % را تو بستان ؟!
برادر خاکپور التماس دعا .......ٔ

...

التماس دعا ...
به رود گفت چه کردی که زلالی ؟؟
گفت : گذشتم !!
آخ چقدر گذشتم گذشتم گذشتم گذشتم ....!!!. از چه گذشتنی هایی که گذشتم بقول این آقای گرفتار فقط به خاطر تو !!!
حالا که شدم بی درصد و بی پرونده تو هم بهم می گی فرصت طلب ؟؟؟؟
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا.............
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ! ﺍﮔﺮﺩﺭﮐﺎﺭ ﺗﻮﭼﻮﻥ ﻭﭼﺮﺍﮐﺮﺩﻡ
ﺧﻄﺎ ﮐﺮﺩﻡ.……
ﻭﮔﺮ ﺩﺭﻧﺎﺍﻣﯿﺪﯼ ،ﺗﮑﯿﻪ ﺟﺰﺑﺮﮐﺒﺮﯾﺎ ﮐﺮﺩﻡ ،
ﺧﻄﺎ ﮐﺮﺩﻡ……
ﺍﮔﺮﺟﺰ ﺑﺮ ﺗﻮ؛ﺩﻝ ﺑﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﻟﺬﺕﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ُ
ﺣﻼﻟﻢ ﮐﻦ.……
ﻭﮔﺮ ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﺎﻥ ﻣﺒﺘﻼ ﮐﺮﺩﻡ ،
ﺧﻄﺎ ﮐﺮﺩﻡ.……
ﺍﮔﺮ ﺍﺳﻤﯽ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺍﺳﻢ ﺗﻮ ﺁﻣﺪ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻧﻢ ،
ﻣﻦ ﭘﺸﯿﻤﺎﻧﻢ …….
ﻭﮔﺮﺩﺭﻧﯿﮏ ﺭﻭﺯﯼ؛ﻏﻔﻠﺖ ﺍﺯﺷﮑﺮ ﻭﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩﻡ
ﺧﻄﺎ ﮐﺮﺩﻡ.……
ﺍﮔﺮ ﻟﻐﺰﯾﺪﻩ ﮔﺎﻫﯽ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﭘﺎﯾﻢ ، ﺑﺒﺨﺸﺎﯾﻢ .
ﻭ ﮔﺮ ﺍﺯ ﻓﺮﺵ ﺯﯾﺮﻡ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﭘﺎﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮐﺮﺩﻡ ،
ﺧﻄﺎ ﮐﺮﺩﻡ.……
ﻣﻦ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻢ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻡ
ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ......
ﮐﻪ ﻋﺸﻖ ﺍﻭﻝ ﻭﺁﺧﺮ ﺗﻮﯾﯽ ﻋﺸﻖ ﺁﻓﺮﯾﻨﺎ،ﻣﻦ
ﺧﻄﺎ ﮐﺮﺩﻡ.......

...

. بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ .


لِّلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَىٰ وَزِيَادَةٌ ۖ وَلَا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلَا ذِلَّةٌ ۚ أُولَـٰئِكَ

أَصْحَابُ الْجَنَّةِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿٢٦﴾ وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ

بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ۖ مَّا لَهُم مِّنَ اللَّـهِ مِنْ عَاصِمٍ ۖ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ

قِطَعًا مِّنَ اللَّيْلِ مُظْلِمًا ۚ أُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿٢٧

سورة يونس


کسانی که نیکی کردند، پاداش نیک و افزون بر آن دارند؛ و تاریکی و

ذلّت، چهره‌هایشان را نمی‌پوشاند؛ آنها اهل بهشتند، و جاودانه در آن

خواهند ماند. (۲۶) امّا کسانی که مرتکب گناهان شدند، جزای بدی

بمقدار آن دارند؛ و ذلّت و خواری، چهره آنان را می‌پوشاند؛ و هیچ چیز

نمی‌تواند آنها را از (مجازات) خدا نگه دارد! (چهره‌هایشان آنچنان

تاریک است که) گویی با پاره‌هایی از شب تاریک، صورت آنها پوشیده شده!

آنها اهل دوزخند؛ و جاودانه در آن خواهند ماند! (۲۷)

...

وام گیرنده ۶۵۰۰ میلیارد تومانی بازداشت شد ۲۱ اسفند ۱۳۹۳

به گفته آیت الله صادق آملی لاریجانی، این شخص بخشی از این پول را به

صورت ارز از کشور خارج کرده است.

...

مرغ 5400 تومانی در یک ماه شد 7800 تومان ؟!

ارزش کجا رفت ؟!

ارز رفت بازار آزاد ؟!

آنقدر ارز ریخته در بازار که همه سیراب ارز شدند ؟!

از زیادی ارز در بازار همه خریدشان را کردند و ارز هر روز ارزانتر

می شود ؟!

این جور پیش برود یک کیلو مرغ از ارز هم گرانتر می شود ؟!

چه اقتصادی ؟!

این نتیجه فراموش کردن و به حاشیه راندن رزمندگان و جانبازان مثلاً

5 % دفاع مقدس و فراموش کردن فرهنگ ایثار و شهادت است ؟!

از خوبی چه دیدی ؛ که بدی را پیشه کردی ؟!

خوبی چه بدی داشت ؛ که بدی آرزو کردی ؟! ...


صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را

خوبی چه بدی داشت که یک بار نکردی؟ ...


به تـــــاوان تمام ریشه هایش

درخـــــــت پیر باغی را بریدند

عجـب آنجاست آنهایی بریدند

که زیر سایه اش می آرمیدند ...
جناب قنبر تورو خدا همه حرف هاتو جمع کن وبه یک بار بنویس چون هرصفحه راکه باز میکنیم امکان نداره اسم شمارو در 3یا4مرتبه زیارت نکنیم اصلا قبل از باز کردن هر صفحه اول منتظر اسم زیبایت هستیم واگر نباشه ازت دلخور میشیم دمت گرم البته حرفات قشنگه اما تکرارزیاد خوب نیست
سلام حالا که برای دادن یه پیغام به فاش اومدم ...بذار خدمت شمام یه چیز بگم زیاد خوب نیست یعنی چی ها ؟
منم میگم اسمت زیاد خوب نیست ... به من بگی چی بکن چی نکن هم زیاد خوب نیست ... چرا ؟
چونکه من اختیارم دست کارکنان فاشه .. دوست داشتن بذارن دوست داشتن حذف کن ...
اگه تو سایتای دیگه می نوشتید اون وقت می فهمیدید فاش قطعه ای از بهشته ...اینقدر ناشکری نمی کردید که فاش ال می کنه بل می کنه ... ؟؟
گفته باشم اگه ناشکری کنید چوب قدرت خدا خیلی درد داره ...!!
چقدر بهانه میگیرید ... اولن رد نمیشه ... دومن کم کم می نویسم که همشو بخونی ...
اگه واقعاکار من بده ... لابد این خوبه که من با اسامی متعدد مطلب بنویسم ؟؟وووی نیم ساعت گذشت ... دیگه باید برم ...
سلام به جانباز بی پرونده عزیز درود به پهلوان شجاع ودلیرمرد عرصعه پیکار امابی پرونده ... خدابا خودت پرونده ای برایش باز کن که درشان پهلوانیش باشد خداوندا از تو میخواهم برای این برادر شجاع که جانش را برای مردم ایران زمین فدا کرده جایگاهی بالتر از شانش عطا فرما خداوند عزیزم از توجه ات متشکرم........ برادر جانبازم شما که بادردهایت بهم عادت کردید وظاهرا مدت مدیدی از عمر گوهربارت راباهمین درد سر کردی باور کن که خانواده ات فقط هدفشان خیر بوده وقسط اینکه بخواهند شخصیت شمارا زیرسئوال ببرند را نداشته اند؟اما اینجاسئوالی پیش میاید که چرا مسئولین بنیاد ویا دکترهای بنیاد اینقدر کارشکنی میکنند ؟ برادرجانبازم زمانی که تو در جبهه ها بردشمن یورش میبردی تمام خطرات را به تن میخریدی این مدیران وپزشکان نالایق کمسیون کنار خانواده با ارامش به زندگی خود مشغول بودند وعده ای از مدیرانی هم که زمان چنگ با ما همرزم بوده اند دیگه حالا اینقدر گرفتار زدوبند دنیا واسیر مال وثروت شده اند واز من وتو یادشان نمیاد و اینها کی وکجا خطرات جنگ را لمس کردند هرگز نمیتوانند دردهای رزمنده دلیروشجاعی چون ترا درک کنند عزیزم امیدوارم حالت روز به روز بهبود پیدا کند تا محتاج نا اهلان نگردی (امین یا رب العالمین)
سلام به جانباز بی پرونده . خدا شاهد است تمام مدارک مجروحیت شیمیایی من تکمیل وفاقد کمبود است .در ارتش باانهمه قانون سفت و سختش و با همه بیمارستانهای عریض و تویل بمن 13 درصد شیمیایی دادند . اما بنیاد شهید نوشتند فاقد درصد شیمیایی .ایا حقوق اینها حلال است ؟ نه به قران . اگر 50 در 50 هم گرفته بودند بازهم حق من ضایع شده . من که نمی بخشم و بقیه را همه بهتر میدانید . . .هر چه بیشتر درد میکشم بیشتر دعایشان می کنم .
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi