شناسه خبر : 33084
چهارشنبه 05 فروردين 1394 , 11:43
اشتراک گذاری در :
عکس روز

پایان چشم انتظاری

سال نو گشت به یاران کهن مژده دهید/ که بهار آمد و باغ آمد وگل آمد و عید/ نوبهار است و به آیین کهن می باید/ خدمت دوست شد و دست ارادت بوسید

شهید گمنام- بالاخره چشم انتظاریمان به پایان رسید و بهار آمد. هوای تازه و قطره های ناب اکسیژن و دست نوازشگر نسیم و قدوم پربرکت و طراوت باران و ... درخشش شبنم بر دل روشن برگ ها و بازی گل های تازه شکفته با بال پروانه ها ... درک زیبایی و عظمت یک کوه فرو رفته در مه و جنگل های خیس و بارانی و جاده های پیچ درپیچ سراسر سبز و فرو رفتن تا دل مهربان طبیعت...

سال نو گشت به یاران کهن مژده دهید

که بهار آمد و باغ آمد و گل آمد و عید

نوبهار است و به آیین کهن می باید

خدمت دوست شد و دست ارادت بوسید

بهار آمد و هفت سین هایمان را هم چیدیدم. با سین هایی مثل سیب سرخ همچون رنگ عشق و خون شهدایمان... سبز مانند نگاه سبز دلاورمردان جبهه ها، ماهی ها را در دل تنگ آب بیتاب کردیم درست مثل دل های بیتاب شهدایمان برای شهادت... سربند یا زهرا بر سر سفره هایمان گذاشتیم و به دور سبزه مان بستیم و دلمان را به سبزه های دشت گردان تخریب و دشت عباس گره زدیم ... حتی در میان تخم مرغ های رنگ کرده مان، تخم مرغی را سیاه رنگ کردیم که نشان بدهیم امسال با وجود شادی از سال نو، پهنه دلمان را عزای مظلومه عالم و همسر ولایت مدار مولایمان علی فاطمه زهرا (س) گرفته است...!

سال تحویل شد و بهار آمد و چشم انتظاری ما برای گذشتن دقایق و رسیدن به سال نو و جدید به پایان رسید اما... ما چشم انتظاری دیگری هم داریم که سال هاست دم سال تحویل و در  لحظه های استجابت دعا، آن را خواسته ایم.. و آن رسیدن بهار دل ها و بهار ایمانمان است...

جمله می گویند با یک گل نمی گردد بهار

من گلی دارم که دنیا را گلستان می کند

ما عیدها و بهارهای زیادی را در طول عمر گذرانده ایم و هر سال با آمدن عید، گل ها به زیبایی و طراوت در دل سبز طبیعت می شکفند اما ... بهاری که ما منتظرش هستیم هنوز نرسیده است... گل نرگس ما که با آمدنش جهانی را گلستان می کند و دیگر اثری از وجود سرمای زمستانی ظلم و ستم و کشتار و نفاق و نکبت و بدی و ... نمی ماند! نیامده است...

 سال نو شد و هرکس با شکلی سفره هفت سینش را چید و پای آن نشست اما همه مان در گوشه دل، داغدار و غمگین بودیم و در لحظه های سال تحویل از مادرمان فاطمه (س) خواستیم که بهار ایمان و یقین مان بیاید ... از حضرت زهرا خواستیم که دعا کند فرزندش مهدی (عج)... گل نرجس خاتون... و منجی بشریت هرچه زودتر ظهور کند و بهار حقیقی زندگی ما بیاید... و بارانی هم به شیشه دل ما بزند و طراوت واقعی به دل های مان بازگردد...

دلم با خودش پابه پا می کند

که عید است... کفشی به پا می کند

کجا بهتر از خاک افلاکیان

هوای خود جبهه را می کند

به سوی شلمچه می افتد به راه

 هوایِ ره کربلا می کند

هویزه، طلاییه، مجنون و هور

زیارت برای خدا می کند

به فکه چونان مکه و در طواف

به عشق شهیدان صفا می کند

چرا جبهه اینگونه غربت زده ست؟!

همه راه، چون و چرا می کند

برای غریبیِِِ آن عاشقان

دلم با خودش گریه ها می کند!

سری می زند بر مزار شهید

برای شفاعت دعا می کند

دمی می رود پیش گمنام ها

خودش را ز دنیا جدا می کند

رفیقان همه رفته اند و دلم

عزیزان خود را صدا می کند

برای دل زخمی لاله ها

دعایی برای شفا می کند

تن و قلب زخمی جاماندگان...!!!

دلم یا رضا ...یا رضا می کند

چرا یادمان رفته اند عاشقان؟!

کجا اینچنین آشنا می کند؟!

دلم تنگ و طوفان زده می شود

خدایا خدایا خدا ! می کند...

... دل، خود را آماده می کند برای دیدارهای عید و دوست دارد اولین دیدارش، دیدار با عاشقانی باشد که بهار زیبای خود را مدیون آنها می داند. دست بر سینه می گذارد و سر خم می کند و می گوید

السلام علیکم یا اولیاء الله... یا اصدقاء الله... ایها الشهداء و الصلحاء ... و حَسُن اَنتما رفیقا"

... سال که تحویل شد چشم هایمان را بستیم و زیر لب گفتیم : فاطمه جان!

امسال که بهار در دامن تو شکوفا شد و عطر نفس هایت در عید امسالمان پیچید، دلمان خوش است به اینکه تو با وجود پربرکتت و جایگاه مقربت دعاهایمان را تضمین کرده ای! پس فاطمه جان!

تو که در لحظه های وصال به پدر بزرگوارت و در دفاع از ولایت سیلی خوردی... و درد را در لحظه های اشک ریختنت بر تنهایی علی بعد از خودت و بی مادری فرزندانت و شهادت محسنت، آنگونه در سینه و پهلویت ای گل بفشه و زیبا، تجربه کردی، برای قهرمانان و پرستوهای شکسته بال  و دل دردکشیده ما هم دعا کن...

فاطمه جان! تو که بر دردهای دل علی مرهم بودی و مایه آرامش پیامبر

 مرهم باش ... بر دل رنج دیده آن پدر و مادر شهیدی که هنوز چشم انتظاریشان به آخر نرسیده برای برگشتن پسر...

مرهم باش بر چشم انتظاری یک رزمنده قهرمانی که تنها از شدت گرفتن جراحات و نیاز مادی به دنیال تعیین درصد رفته و همان چند درصد را هم از او دریغ می کنند!

مرهم باش بر چشم انتظاری آن فرزند شهیدی که شب های ظولانی ست منتظر دیدن یک خواب است... خواب صورت پدر!

مرهم باش بر زخم های دل هزاران هزار قهرمان جامانده از صفوف عاشقان شهید، که ماندن در این دنیا به اندازه رنج های بیشمارشان خسته شان کرده است و مشتاق برای پریدن!

... ما امسال دلمان به دعای شما خوش است بانو... و می دانیم در لحظه سال تحویل همه مان را دعا کرده ای!... می گویند دعای مادر مستجاب است... تو که هم مادری هم دختر پیغمبر و هم فاطمه ای! ... قهرمانان این سرزمین را هم خیلی دعا کن... برای غم ها و دلتنگی هایشان!... برای تنهایی هایشان!... برای رنج های مادی و جسمی و روحی شان!... برای اینکه بمانند در این خانه دنیایی باعزت و خوب و آسوده و بی دغدغه و ... بروند به سوی رفیقان عاشقشان به زیبایی و باشکوه و ماندگار ... دعا کن مادر!

کد خبرنگار: 20
اینستاگرام
ما را پُر از شکوفه کن ای حضرت بهار !
ای مسخر آدینه ام ! من عاشق دیرینه ام ! عشقت شفای سینه ام مهدی بیا مهدی بیا ! دست من و دامان تو ! جان جهان قربان تو ! چشم من و احسان تو مهدی بیا مهدی بیا ! ای دلبر دور از نظر ! ای شاهد والا گوهر ! ای منتظر ای منتظر ! مهدی بیا مهدی بیا ! اندر سر راه ت من ؛ صبر و تأمل تا به کی ؟؟ هجرت تحمل تا به کی ؟؟ این غم تقبل تا به کی ؟؟ مهدی بیا مهدی بیا ! ای سید و سالار من ! ای حجت دادار من ! ای رهبر غمخوار من ! ای صاحب عصر وزمان ! مهدی بیا مهدی بیا ... استاد فرهمند .
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi