دوشنبه 31 فروردين 1394 , 14:52
داغ لاله شهریار/تصاویر
فرستنده محرم-
بی داد رفت لاله ی برباد رفته را
یارب خزان چه بود بهار شکفته را
هر لاله ای که از دل این خاکدان دمید
نو کرد داغ ماتم یاران رفته را
جز در صفای اشک دلم وا نمی شود
باران به دامن است هوای گرفته را
وای ای مه دوهفته چه جای محاق بود
آخر محاق نیست که ماه دوهفته را
برخیز لاله ، بند گلوبند خود بتاب
آورده ام به دیده گهرهای سُفته را
ای کاش ناله های چو من بلبلی حزین
بیدار کردی آن گُل در خاک خفته را
گر سوزد استخوان جوانان شگفت نیست
تب موم سازد آهن و پولاد تَفته را
گردون برات خوشدلی کس نخوانده است
اینجا همیشه ردّ و نکول است سَفته را
این گوژپشت ، تیرقدان راست تر زند
چندین کمین نکرده کمان های چفته را
یارب چه ها به سینه ی این خاکدان در است
کس نیست واقف این همه راز نهفته را
راه عدم نَرُفت کس از رهروان خاک
چون رفت خواهی این همه راه نَرفته را
لب دوخت هرکه را که بدو راز گفت دهر
تا باز نشنود ز کس این راز گفته را
لعلی نسفت کلک دُر افشان شهریار
در رشته چون کشم دُر و لعل نسفته را
شعری از استاد شهریار
منبع وبلاگ:shahriarestan
عکس ها از شهید گمنام
نگو خدا با من قهر است.
او به تمام کائنات فرمان سکوت داده،
تا حرف دل تو را بشنود.
پس حرف دلت را بگو....
وقتي دلم به درد مياد و کسي نيست به حرفهايم گوش کند،
وقتي تمام غمهاي عالم در دلم نشسته است،
وقتي احساس مي کنم دردمند ترين انسان عالمم... وقتي تمام عزيزانم با من غريبه مي شوند...
و کسي نيست که حرمت اشکهاي نيمه شبم را حفظ کند... وقتي تمام عالم را قفس مي بينم...
بی اختیار اشک میریزم ...وفقط حضور تورا حس میکنم ای افریننده بی همتا....
يكى قطره باران ز ابرى چكيد .
خجل شد چو پهناى دريا بديد .
كه جايى كه درياست من كيستم .
گراو هست حقا كه من نيستم .
چو خود را به چشم حقارت بديد .
صدف در كنارش به جان پروريد .
سپهرش به جايى رسانيد كار .
كه شد نامور لولو شاهوار .
بلندى ازاو يافت كو پست شد .
در نيستى كوفت تا هست شد .
...
قنبر عزیز
دلاوران شدند اسیر زورگیران و باجگیران؟!
وصف حال دلیران و فقیران که گفتن ندارد .
من اونم کی رستم پله کس ؟!
خشت اول چو معمار بنهاد كج .
تا ثريّا ميرود ديوار كج .
...
لحظه ای كانال زوجی مانده ای؟
تا به صبح آيات ناجی خوانده ای؟
جنگ در كانال ماهی بوده ای؟
در كمين در فكر راهی بوده ای؟
جنگ در خاكريز نونی كرده ای؟
يک نگاه، در آب خونی كرده ای؟
انفجار چلچله حس كرده ای؟
لرزشی چون زلزله حس كرده ای؟
قطع پا و دست و سر را ديده ای؟
طفل های بی پدر را ديده ای؟
سردی دستان دوست، حس كرده ای؟
گرمی سرب زير پوست حس كرده ای؟
استخوان های تكيده ديده ای؟
گورهای پر شهيده ديده ای؟
ظلم ظالم ؟
غم جانباز ؟
کوی و برزن در چپاول ؟
غارت اموال مردم ؟
زور گیری در کوچه ها ؟
امر نا معروف ؟
نهی از امنیت ؟
فقر رزمنده ؟
اشک جانباز ؟
مظلومیت دفاع مقدس ؟
شلحشور سرافکنده ؟!
دیده ای ؟!
دیده های دیده را تو دیده ای ؟!
دیده های نا دیده را هم دیده ای ؟!
اشک در چشم ؟
غم در دل ؟
قصه ها پر غصه ؟
سرداران در خانه پنهان و ندار ؟
زورگیران در کوچه جیب پر پول ؟
اشک رزمنده تا به لب لبریز ؟
جان جانباز تا به نا خونریز ؟
دیده ای ؟
دیده های نا دیده را هم دیده ای ؟!
...
اما تو اومدی اینجا با حرفهایی که عین واقعیته مثل همیشه آتیش دلمو زیاد کردی .. به خدا تا به صبح آیات ناجی خوندم زیاد زیاد زیاد ... والا هیچ وقت به تو نمی رسیدم گلم ... صحت این حرفامو فقط روز قیامت می فهمی ... ؟
میگم یادته گفتم بذای جانبازان ۵درصد دارم یه کاری می کنم به خدا ۶۰_۷۰تا پرسشنامه دادم دست این جانبازان ولی فقط یکی برام پس اورد ... که نوشته بود من جانبازم حالم از درون خرابه پس چه پنج درصد باشم چه هفتاد درصد به خاطر امنیت شما به ایم روز افتادم ..
گلم حالا در فرصت مقتضی دوباره اقدامی دیگه انجام میدم .. من تو این سایت یه مطلب درخور شما جانباز ۵٪ خواهم نوشت .. قول میدم ... قول میدم قول میدم