شناسه خبر : 34464
چهارشنبه 23 ارديبهشت 1394 , 16:24
اشتراک گذاری در :
عکس روز

گزارش احساس برانگیز عضو جانباز شورای نگهبان از یادواره جانبازان شهید

دکتر "محسن اسماعیلی" جانباز دفاع مقدس و عضو حقوقدان شورای نگهبان واستاد دانشگاه که روز یکشنبه دریادواره کشوری "جانبازان شهید" حضور یافته بود دردلنوشته ای با عنوان "در حاشیه یادواره جانبازان شهید" گزارشی هرچند کوتاه

فاش نیوز -  دکتر "محسن اسماعیلی" جانباز دفاع مقدس و عضو حقوقدان شورای نگهبان واستاد دانشگاه  که روز یکشنبه دریادواره کشوری "جانبازان شهید" حضور یافته بود دردلنوشته ای با عنوان "در حاشیه یادواره جانبازان شهید" گزارشی هرچند کوتاه اما احساس برانگیز و دل انگیز از این محفل باشکوه نورانی قلمی کرده است:

اگر داغ دل بود ، ما دیده ایم ...

حسینیه حضرت فاطمه زهرا (س) در تهران, عصر یکشنبه بیستم اردیبهشت ماه 1394 شاهد برپایی مراسمی به یاد جانبازان شهید بود؛ به یاد مردان مردی که به واقع چون شمع سوخته اند و در برابر چشم عزیزانشان لحظه به لحظه آب شده اند تا آنکه پروانه روح بی قرارشان در جوار رحمت بی منتهای حق آرام گرفته است. اینگونه فرصت ها چیزی نیست که به آسانی بتوان از آن گذشت. در این روزگار پر آشوب نسیمی از کوی یار است که در این هوای به شدت آلوده! جان خسته انسان را می نوازد و روح آدمی را با طراوت اخلاص و یاد خدا معطر می سازد.
من هم رفته بودم, اما راستش نه فقط برای شستن جان به زلال یاد دوستان جانباز شهیدی که رفته اند, بلکه بیشتر به عشق دیدار دوستانی که هنوز هم صادقانه بر پیمان خود ایستاده اند و گرچه به سختی نفس می کشند اما راه تنفسی برای همه ما باز گذاشته اند. می دانستم که هر یک از آنها که بتواند خواهد آمد؛


حتی آنان که سی سال است بر زمین خدا خفته اند و یکبار هم نتوانسته اند در برابر قدوم پدران و مادران یا همسران و فرزندان صبور و مهربان خویش قد برافرازند؛ و البته همه آنها و ما می دانیم که سرافرازی و ایستادگی ما , در امروز و فردا, تنها نشانی از بلند قامتی و مردانگی آنها است. به هنگام ورود در جای جای حواشی پادگان ولی عصر (عج) که مخزن اسرار خیلی از اینها است, دوستانی را دیدم که هنوز با اتکای به دستان مهربان همسرانشان بر ویلچرها می نشینند, و این, دستان کوچک ولرزان فرزندانشان بود که ماسک ها را به زحمت بر صورتشان می نهاد تا بتوانند تا داخل حسینیه دوام بیاورند. اما همه آنها را خندان و مصمم دیدم. چهره هیچیک نشانی از خستگی نداشت, گرچه نشان غمی دور و آرزویی دراز در جبین نورانی آنها به راحتی دیده می شد.
بعضی ها را دیدم که تلاش می کردند بی آنکه کسی متوجه حضورشان شود, در میان حاضران جایی برای نجوای عاشقانه با عکس های همرزمانی پیدا کنند که حالا تعدادشان بر دیوار حسینیه خیلی زیادتر شده است. شانه های استوارشان را می دیدم که چگونه با گریه شوق و آه حسرت تکان می خورد.
با خود فکر می کردم که چقدر به آنها نیازمندتر شده ایم, و آرزو می کردم که ای کاش هر روزمان چنین خوش تمام می شد....

اینستاگرام
دکتر جون باداشتن کار ومشغله کاریتان لطفا اطلاع رسانی فرمائید که ضمانت اجرای قوانین ایثارگری مصوب در قوه مقننه و مجریه چگونه میباشد
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi