شناسه خبر : 34926
سه شنبه 12 خرداد 1394 , 13:13
اشتراک گذاری در :
عکس روز

هرچه داریم از تو داریم ای امام

 






ای دو چشمت هر یکی یک آفتاب
ابروانت بیتی از یک شعر ناب

دست هایت عالمی را سایبان
قد و بالایت عمود انقلاب

آمدی و با خودت آورده ای
«احسن تقویم» با «حسن المآب»

عشق را با خود جهانی کرده ای
تا لی پیغمبری و بوتراب

همچو جدت ساقی کوثر علی
آب دادی تشنگان را آب آب

در جواب آیه «امن یجیب»
آمدی و خلق را کردی مجاب

هر چه داریم از تو داریم ای امام 
از تو ای احیاگر اسلام ناب


"بهروز ساقی"

کد خبرنگار: 18
اینستاگرام
هر چه داریم از تو داریم ای امام
از تو ای احیاگر اسلام ناب

قربان ان دل سوخته که اینگونه کلمات در وصف حالش دواطلب میشوند .
طیب الله انفسکم یا مولانا ...
ایام عجیبی است !
فراق امام زمان عج... داغ امام ره و غربت مولایمان سید علی ...!!
و این دلتنگی های من از جور زمان ؟؟؟هم حدیث دیگری است ..!! اما من همان عاقبت به خیری هستم که با دعای امام نه نفس کم می آورم نه قدرت پاهایم کم می شود و شکر خدا در کنار فتوحات زیادی که کسب کرده ام رویم هم زیاد می شود ... ! !
و اینها ویژگی های فرزند امام ره بودن است . من فرزند آن امام ره هستم که در سرآغاز حیاتم از درگاه حق احسن التقویم را برایم طلب کرد ....و من باید بجد تلاش کنم به حسن الماب هم برسم ٔ
. و من اینک در مصافم در چند جبهه .. تا مدال احدی الحسنیین را در محضر شایسته ترین فرزندان امام ره به گردن بیندازم ..
« هر چه داریم از تو داریم ای امام »
جان به کف در راه اسلامیم تمام
با دعای تو شدم پیشمرگ دین
طیب الله بر تو و بر آن دعایت آفرین

آسمان هم دلش ریش میشود...

ای از تبار یاس های خوش بو

تو ای به رنگ سرمستی

پنهان شده ای که چه؟!

تابستان بهانه است

سرزمینمان داغدار کوچ توست...

غبار دوریت طراوت را مسموم کرده

و انگورها مستی ز تو میطلبند .

به گمانم کم سویی اخترکان محصول غیبت های توست...

... ای حسن تعلیل جهان!

نمایان شو

تا آرامش بر ظرف زمان طلاکوب شود...


تقدیم به امام زمان (عج)


خبر کسالت و بیماری امام (ره) از طریق روزنامه و تلویزیون عراق به ما رسیده بود ، ولی زیاد با خبر نبودیم که حال امام وخیم است . صبح روز چهاردهم خرداد 1368 بود پس از امارگیری صبح و ازادباش داخل محوطه امدیم خبر رحلت امام توسط نگهبانهایی که در بیرون اردوگاه ، اطراف سیم خاردارها نگهبانی می دادند به ما رسید اول باور نمی کردیم . فکر می کردیم باز دسیسه ای در کار است ولی پس از تاکید یکی از نگهبانها که مورد اعتماد بود باور کردیم.همه آرام قدم می زدند ودر یک لحظه خبر بین همه مخابره شد . بچه ها واقعا نا راحت شده بودند واثرات خبر در چهره ها ی غمدیده بچه ها هویدا بود . همه بچه هاسردر زانوی غم فروبرده بودندویک سایه اندوه روی چشم ها دیده می شد.اردوگاه عزادار شده بود.غم فضای اردوگاه را پوشاند.انگار دنیا روی سر همه خراب شده بود. یکی از افسران عراقی به نام نقیب (سروان) عباس به اردوگاه آمد وبچه ها را جمع کرد وبه آنها تسلیت گفت واز بچه ها خواست که آرامش خود را حفظ کنند . به علت جو خفقان و سخت گیری عراقی ها در اردوگاه ما،(16تکریت ) که همه جزء مفقودین بودیم در آن هنگام کار منسجم یافته و منظمی صورت نگرفت ولی مخفیانه شب ها در اتاقها و آسایشگاهها برنامه عزاداری انجام می گرفت
سلام ، جناب حافظ فرمود:
ساقیا لطف نمودی قدحت پر می باد
که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
ضمن تشکر از جناب آقای دکتر ساقی عزیز که با اشعار ناب بار دیگر مست از جام عشق ولایت شدیم و در عالم مستی که خلق کرد باید در سماع و اسرار نغمه های حقیقت بگوییم : متولدین ذکور اوایل دهه 40 را طبق فرمایش حضرت امام (ره) فرزند گهواره ای ایشان میدانیم. آنها بدینوسیله نسبت پیر و مریدی و بیعت با حضرت امام خمینی (ره) را قبل از تولد یا در گهواره به همراه داشتند.
در سالجاری پانزدهم ماه مبارک شعبان با سالروز قیام خونین 15 خرداد پیوند شد. میلاد صاحب الزمان (عج) پیوند وصیت رسول اکرم (ص) و امامت مولایمان امیرالمومنین حضرت امام علی بن ابیطالب(ع) در سن نوجوانی و انطباق با آغاز جنگ تحمیلی و حضور عاشقانه هزاران غنچه نوشکفته ، نوجوانان 15 ساله در جبهه ها که از ابتدای سن تکلیف در نوجوانی بدون تکلف و ادعا پای جای پای عالمان و کاملان منتهی به معرفت الهی نهادند تا عاشقانه و عارفانه صفات ایرانیان و فرزندان و مریدان انتخاب شده از جانب حضرت امام (ره) را معنی کنند. نوجوانان 15 ساله در ابتدای انقلاب از حکومت فاسد شاهنشاهی به حکومت اسلامی قدم نهادند اما از جانب حق تعالی نوجوانان 15 ساله دارای عشقی عمیق و معرفتی وسیع تشنه شهادت و قرب حق همچون سالکان کارکشته و راه رفته و دنده خرد کرده در راه حق ، کاروان سالار هزاران استاد و عالمان آگاه بودند.
تا حالا شده...

یه چیزی تو دلت سنگینی کنه؟؟....

خیلی سخته آدم کسی رو نداشته باشه....

دلش لک بزنه که با یکی دردودل کنه ولی هیچکی نباشه...

نتونه به هیچکی اعتماد کنه....

هرچی سبک سنگین کنه تا دردش رو به یکی بگه نتونه.....

آخرش برسه به بن بست.....
تک وتنها با یه دلی که هی مجبورش میکنه اونو خالی کنه....

اما راهی رو نمیببینه...سرش رو که بالا میکنه آسمون رو میبینه.....

به اونم نمیتونه بگه

خیری از آسمون هم ندیده

مگه چند بار اشکای شبونش رو پاک کرده؟؟

بهش محل هم نداده

تا رفته گریه کنه زودتر از اون بساط گریشو پهن کرده تا کم نیاره.....

خیلی سخته آدم خودش رو به تنهایی خوش کنه ولی دلی داشته باشه که مدام از تنهایی بناله....

خیلی سخته آدم ندونه کدوم طرفیه؟؟.......

خیلی سخته آدم احساس کنه خدا اونو از بنده هاش جدا کرده.....

خیلی سخته ندونی وقتی داری با خدا درد دل میکنی داره به حرفات گوش میده یا......

غبار گناهت اونقدر زياد شده که صدات به خدا نمیرسه.........
ساقی ازمی خانه بیرونم مکن//من هنوزم تشنه پیمانه ام/////ممنون ازاین شعرخوبت که حال هوای مارا بردبه چندین سال قبل خداوندشفایی به شمادهدایشاالله
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi