01 ارديبهشت 1403 / ۱۱ شوال ۱۴۴۵
شناسه خبر : 35030
دوشنبه 18 خرداد 1394 , 09:28
دوشنبه 18 خرداد 1394 , 09:28
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
وعده صادق، سقوط اسرائیل و حکومت های وابسته
امانالله دهقان فرد
باید جریان داشته باشیم!
علیرضا رجایی
تفکر انقلابی و روحیه جهادی اساس تفکر بچه های انقلاب است
داریوش بهمن یار
روحیۀ ملی، عزت نفس، پهپاد و موشک نقطهزن
سید مهدی حسینی
وعده صادق!
امانالله دهقان فرد
دیوار خیبر فرو ریخت؛ پیدا و پنهان عملیات ایران
محمد ایمانی
پاسخ موشکی به موشهای صهیونیست
سیدحسین اخلاقیدوست
شگفتانه حمله تاریخساز!
محمدکاظم انبارلویی
ایران کلید حل معماهای محال است
احمدرضا بهمنیار
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
این شد تفریح و خنده ما!
یوسف - اگر به خانواده جانبازان اعصاب و روان درصد بدهند، درصد خانواده ما بیشتر از 150 می شود! مگرغیر از موج گرفتگی علت دیگری برای جانبازی من هست؟ ناخواسته بلاهایی به سرشان آورده ام که از زندگی سیر شده اند. چون مومن و نماز خوان بوده اند خودکشی نکردند و به درمان روی آورده اند.
خدا حفظش کند دکتر ادیب متخصص اعصاب و روان ما را دیگه می شناسد و خانوادگی ویزیت می کند. جالب اینجا بود یک بار اشتباهی من داروی همسرم را خوردم و ایشان داروی مرا خورد. همسرم در روز فقط یک بار بیدار میشد. من هم به خاطر اینکه داروهایم سبک شده بود نه خواب داشتم و نه بیدار دوبار تشنج کردم و مجبور شدیم دو بار نزد دکتر برویم. آن وقت متوجه اوضاع شدیم واین هم شد تفریح و خنده ما!
سلام برادر عزیزم (یوسف جان)
ما باور میکنیم اما اقایان در فکر این هستند که چطوری به جاده خاکی بزنند و حرفهای جانبازان را یک جورهایی یاوه گویی قلمداد کنند والا با این همه حرفهایی که جانبازان مینویسند باید حداقل در صدی از دست نوشته ها کار میکرد پس نتیجه میگیریم که اقایان مسئول حرفهای جانبازان را دروغ فرض میکنند و هیچ اعتنایی نیست .....
برادر جانباز عزیزم یوسف جان خدا به داد دلمان برسد چون با این همه نوشته نباید اقایان اینقدر بی تفاوت باشند باید تمامی دربها قفل شده را برای خانواده معزز شهدا..ایثارگران ..جانبازان..ازاده ها ..مفقودین...باز کنند بدون هیچ اعتراضی ؟چرا..
چون تمام سر زمین مقدس ایران متعلق به این عزیزان است ..نه دیگران ...
بدون تعارف عرض کنم افرادی که برای این سر زمین خون دادند صاحبان این مملکت هستند و دیگران باید پشت سر این عزیزان حرکت کنند..نمیداتم تا کی باید عزیزان
ایثارگر جانباز وووو تعارف کنند واز اینکه نمیخواهند رزمشان را به رخ دیگران بکشند احتیاط و شرم وحیاء کنند.... اما دیگران دارند استفاده اش را میبرند ..در حالی که خانواده جانبازان از پایین ترین امکانات لازم برخوردارند بخصوص جانبازان زیر25درصداعصاب وروان مثل من که هیچ حقوقی هم نمیگیرند واز داشتن حامی هم محرومند....
خواهشن به داد جانبازان زیر25درصداعصاب وروان برسید ......
فاش نیوز تشکر
ما باور میکنیم اما اقایان در فکر این هستند که چطوری به جاده خاکی بزنند و حرفهای جانبازان را یک جورهایی یاوه گویی قلمداد کنند والا با این همه حرفهایی که جانبازان مینویسند باید حداقل در صدی از دست نوشته ها کار میکرد پس نتیجه میگیریم که اقایان مسئول حرفهای جانبازان را دروغ فرض میکنند و هیچ اعتنایی نیست .....
برادر جانباز عزیزم یوسف جان خدا به داد دلمان برسد چون با این همه نوشته نباید اقایان اینقدر بی تفاوت باشند باید تمامی دربها قفل شده را برای خانواده معزز شهدا..ایثارگران ..جانبازان..ازاده ها ..مفقودین...باز کنند بدون هیچ اعتراضی ؟چرا..
چون تمام سر زمین مقدس ایران متعلق به این عزیزان است ..نه دیگران ...
بدون تعارف عرض کنم افرادی که برای این سر زمین خون دادند صاحبان این مملکت هستند و دیگران باید پشت سر این عزیزان حرکت کنند..نمیداتم تا کی باید عزیزان
ایثارگر جانباز وووو تعارف کنند واز اینکه نمیخواهند رزمشان را به رخ دیگران بکشند احتیاط و شرم وحیاء کنند.... اما دیگران دارند استفاده اش را میبرند ..در حالی که خانواده جانبازان از پایین ترین امکانات لازم برخوردارند بخصوص جانبازان زیر25درصداعصاب وروان مثل من که هیچ حقوقی هم نمیگیرند واز داشتن حامی هم محرومند....
خواهشن به داد جانبازان زیر25درصداعصاب وروان برسید ......
فاش نیوز تشکر
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
نمونه شوخیهای شهید خرازی با بچههای لشکر
غلامحسین هاشمی
کمپوتی که مزهاش جاودانه شد!
محمد مجیدی
تقابل گشت ثارالله(ع) و القارعه با دسیسههای منافقین
سید مجتبی گنجی
سادهترین روش مبارزه که بعثیها را به ستوه آورد
محسن جامبزرگی
معرفی کتاب
دیشب هر کاری میکردم خوابم نمی برد درد امانم را بریده بود هر 15 دقیقه ای یک قرص میخوردم اما نمیدانم چه بلایی بسرم امده بود .خلاصه تا وقت نماز که شد نمازم را که خواندم یه کمی بهتر شدم و ارامشی بهم دست داد و مانند جنازه ای خوابیدم .
ساعت حدود 10 صبح شده بود که همسرم با صدای بلند بیدارم کرد . با اعتراض گفت خانم خوب من با ده پانزده تا قرص و کپسول خوابیدم چرا صدام زدی ؟ همسر با ترس و وحشت گفت چه خوابی میدیدی ؟ گفتم یادم نیست . مگر چطور شده ؟ گفت انچنان با صدای بلند گریه و زاری میکردی که دلم برات سوخت و بیدارت کردم .