شناسه خبر : 35337
شنبه 30 خرداد 1394 , 13:36
اشتراک گذاری در :
عکس روز

مو‌ گفتم ای پسر غِواص می‌شه

یه گردان اومده با دست بسته/ دوباره شهر غرق یاس می‌شه

فرستنده مهدی اسدزاده ج70% - تقدیم به شهدای غواص ( به لهجه آبادانی )

نِنه‌ش می‌گفت بُواش قنداقه‌شو دید
 رو بازوش دس کشید مثل همیشه
 می‌گفت دِستاش مثه بال نِهنگه
 گِمونم ای پسر غِواص می‌شه
 
نِنه‌ش می‌گفت: همه‌ش نزدیک شط بود
 می‌ترسیدُم که دور شه از کنارُم
 به مو‌ می‌گف: نِنِه می‌خام بزرگ شُم
 بِرُم سی لیلا مرواری بیارُم
 
نِنه‌ش می‌گفت نمی‌خاستُم بره شط
 می‌دیدُم هی تو قلبُم التهابه
 یه روز اومد به مو گفت: بل بِرُم شط
 نفس مو بیشتِر از جاسم تو آبه
 
زِد و نامردای بعثی رسیدن
 مثه خرچنگ افتادن تو کارون
 کِهورا سوختن، نخلا شکستن
 تموم شهر شد غرقابه‌ی خون
 
نِنه‌ش می‌گفت روزی که داشت می‌رفت
 پسین بود؟ صبح بود؟ یادُم نمیاد
 مو‌ گفتم :بِچِه‌ای...لبخند زد گفت:
دفاع از شط شناسنامه نمی‌خواد
 
رفیقاش می‌گن: از وقتی که اومد
 تو چشماش یه غرور خاص بوده
 به فرمانده‌ش می‌گفته بِل بِرُم شط
 ماها هف پشتمون غِواص بوده
 
نِنه‌ش می‌گف جِوونِ برگِ سِدرُم
 مثه مرغابیای خسته برگشت
 شبی که کربلای چاار لو رفت
 یه گردان زد به خط یه دسته برگشت
 
نِنه‌ش می‌گفت‌: چشام به در سیا شد
 دوای زخم نمک‌سودُم نِیومد
 مسلمونا دلُم می‌سوزه از داغ
 جِوونُم دلبَرُم رودُم نِیومد
 
عشیره می‌گن از وقتی که گم شد
 یه خنده رو لب باباش نیومد
 تا از موجا جنازه پس بگیره
 شبای ساحلو دمّام می‌زد
 
یه گردان اومده با دست بسته
 دوباره شهر غرق یاس می‌شه
 ننه‌ش بندا رو ‌وا می‌کرد باباش گفت:
مو‌ گفتم ای پسر غِواص می‌شه
(شاعر حامد عسگری)

اینستاگرام
دستت درد نکنه جانباز عزیز 70%حاج مهدی .
برای شادی روح شهدای غواص دست بسته صلوات
فوق العاده بود ..
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi