سه شنبه 09 تير 1394 , 14:08
یعنی اینها واقعا شهید شده اند؟!
من در عالم رویا واقعه ای را دیدم که خیلی عجیب بود. دیشب مراسم وداع با شهدا بسیار با شکوه بود . در حین مراسم ، شور و حال عجیبی ایجاد شده بود. اما من در دلم شک و تردید ایجاد شده بود
گوشی را برداشتم. سرهنگ جعفری بود.از مسئولین سپاه گرگان. شروع به صحبت کرد و گفت: چند روز قبل باجناق بنده که عازم تهران بود به خانه ما آمد .
85/6/24 بود. شب برای وداع با شهدای گمنام به حسینیه سپاه آمل رفتیم. قرار بود روز بعد شهدا را تشییع کنند . فردا صبح زود باجناقم به سمت تهران راه افتاد. من هم برای تشییع شهدا به منطقه خوشواش رفتم. وقتی برگشتم نامه ای را دیدم که باجناقم برای من نوشته بود. در آن نامه آمده بود:
من در عالم رویا واقعه ای را دیدم که خیلی عجیب بود. دیشب مراسم وداع با شهدا بسیار با شکوه بود . در حین مراسم ، شور و حال عجیبی ایجاد شده بود. اما من در دلم شک و تردید ایجاد شده بود . یعنی اینها واقعا شهید شده اند؟! از کجا معلوم! اینها که پلاک ندارند . یعنی چه که به عنوان شهید گمنام اینطور مردم را به هیجان می آورند.
شب بعد از اینکه به خانه آمدیم سریع خوابم برد. در خواب دوباره در مراسم بودم. پیکرهای شهدا به صورت تازه و کامل بود. انگار همین الان از دنیا رفته اند .
یکی از شهدا که سن کمتری داشت از جا برخاست! به سمت من آمد و با صلابت خاصی گفت: شک داری که ما شهید هستیم؟!
بعد مکثی کرد و ادامه داد: ما شهید هستیم. من محمد ابراهیمی هستم. پدرم هم در راه آهن خوزستان مشغول است!
باجناق من تا اینجا را نوشته و رفته بود.
پیگیری ما از بنیاد شهید شروع شد. 34 شهید به نام محمد ابراهیمی در سراسر کشور وجود داشت . تنها یکی از آنها مفقودالجسد و مربوط به شهر اهواز بوده.
با سردار سعادتی فرمانده سپاه خوزستان تماس گرفتیم و هماهنگ کردیم. مدتی بعد ایشان تماس گرفت و گفت: مورد مذکور بررسی شد. شهید محمد ابراهیمی از بسیجیان لشگر ولی عصر (عج) بوده که در 63/12/21 در عملیات بدر مفقودالجسد شده.
پدر این شهید آقای عبدالحمید ساکن خیابان فراهانی کوچه البرز است.ایشان از عزیزان بومی و متدین اهوازاست. شغل ایشان هم صحیح است.
اواخر سال 85 به دیدن خانواده این شهید در اهواز رفتیم. مادر این شهید هنوز منتظر پسرش بود . ایشان 22 سال بود که پیراهن مشکی را از تن در نیاورده بود!این مادر در اثر گریه های بسیار بینایی یک چشم خود را از دست داده بود.
خواهر این شهید می گفت : در خواب برادر را دیدن که گفت : مادرجان اینقدر گریه نکن من پیدا شده ام! چند روز بعد از این خواب خبر شهدای خوشواش به ما رسید.
شهید ابراهیمی همه مشخصات را درست بیان کرد اما نگفت کدامیک از سه شهید است! گویی هنوز علاقه دارد گمنام باشد. البته فقط یکی از شهدا از منطقه عملیاتی بدر بود.
___________
راوی استاد صمدی آملی
فراموش نکردیم که شعار می دادیم شهیدان زنده اند الله اكبر بخون آغشته اند الله اكبر
این حجله دامادیت رضا جان مادر ندیده است شادیت رضا جان
بروح تمام شهدا صلوات
درآن ایام عملیات کربلای چهار شنیدم چهار هزار غواص عروج کردنند،بدست کفار بعثی و منافقان.
درود بهترین امت خمینی ره برمظلومان کربلای4
تا حالا ندیدید یه طلا فروش وقتی قطعه ای طلا را به دست می گیره چطور با آب و تاب حسشو نسبت به اون فلز می گه ؟
ما همون طلا شناس هستیم .... فرقش اینه که اون طلا شناس حسشو نسبت به فلز طلا می گه ولی من از دل طلایی ؟
شهدا واقعا وجودهایی غیر قابل وصف دارند . منم بعد برگشتن از مراسم اولین شهید مدافع حرم که رفته بودم . شب خوابی را دیدم که وقتی تعبیر شد همه متعجب شدند ... ولی من جرات نکردم برای خانواده های شهدای بعدی بگم چون ترسیدم. باور نکنن ... من مطمئن هستم شهدا که سر سفره الهی زنده اند، قادرند در امورات این دنیایی ما با اجازه خدا گره گشایی کنند و حقایقی را به ما بگویند ..، خوش به حال دل کسانی که قادر به درک معنویت شهداست ...
و اگر نقص سیستمیه .... ! باید به مهندس گفت : دست مریزاد اینجوریه !
بابا یکم بیشتر حواست به فاش نیوز باشه ...