سرفه هایم لبیک یا خدای مهربان است

صادق روشنی جانباز 70 درصد شیمیایی با بیان اینکه جزیره مجنون نقطه دوستی با خدا بود،‌ گفت: در هفت اردیبهشت سال 1362 در جزیره مجنون عملیات خیبر به نقطه دوستی با خدا رسیدم، سرفه‎هایم لبیک یا خدای مهربان است.

 

به گزارشفارس از گرگان، صادق روشنی جانباز 70 درصد شیمیایی که 31 سال و به روایتی 11 هزار و 315 روز با سرفه‎هایش عشق‎بازی می‎کند، از خدا درخواست شفاعت ندارد، سرفه‎ها امانش را نبریده و تنها آیه «الا بذکرالله تطمئن القلوب» آرامش‎بخش وجودش شده است.

آنقدر دلنشین حرف می‎زند که کلام نافذش نیاز به تفسیر ندارد، فقط دوست داری گوش شوی تا بشنوی روایتی از مردان خدا را که در جبهه حق علیه باطل تنها به خدا توکل کردند و با سلاح عشق و ایمان، چنان حماسه‎ای آفریدند که دنیا انگشت به دهان ماند.

حال ما مانده‎ایم و این فرشتگان زمینی که باید از وجودشان درس بگیریم، به راستی واژگان سبک وزن در کلام این جانباز شیمیایی وزن می‎گیرند تا حکایت روزهایی را برای‌مان روایت کنند که نقشه راه یا فرمولی برای طی طریق‎مان در آینده باشد مصاحبه خواندنی خبرنگار فارس با این قهرمان جنگ تحمیلی خالی از لطف نخواهد بود.

فارس: حضور رزمندگان در جنگ تحمیلی صحنه غیرت، رشادت و مردانگی شد، امنیت و آسایش انقلاب اسلامی مرهون این رشادت‎هاست شما چگونه به این صحنه دعوت شدید؟

آنچه در هشت سال دفاع مقدس رقم خورد شاگردی و ادای تکلیف بود برای فرمان‌بری الهی و اطاعت از ولی‎فقیه به میدان رفتیم تا ارزش‎ها زنده بماند.

امام خمینی (ره) ولایت دل ما بود، ما با جان و دل از آرمان‎های امام و انقلاب اسلامی حفاظت کرده و تنها به خاطر دین اسلام شاگردی کردیم.

19 سال داشتم که جنگ هشت ساله به انقلاب اسلامی ایران تحمیل شد، قبل از اینکه جنگ شروع شود از منزل خارج شدم و با دوستانم به سیستان و بلوچستان عزیمت کردیم جایی که خلق بلوچ به راه افتاده بود و ما نیز برای دفاع از آرمان‎های امام راحل بسیج شدیم، گلبانگ جنگ را با لبیک یا رسول‎الله و لبیک یا ولایت آغاز کردیم.

بچه‎ها در جبهه‎ها فعل خواستن، توانستن است را با تمام وجود معنا کردند، ما عشق به شهادت همراه با رشادت نذر کرده بودیم.

فارس: چه زمانی مدال جانبازی گرفتید؟

جانباز نشدم؛ در هفت اردیبهشت سال 1362 در جزیره مجنون عملیات خیبر به نقطه دوستی با خدا رسیدم، سرفه‎هایم لبیک یا خدای مهربان است، 31 سال با این سرفه‎ها که 11 هزار و 315 روز می‎شود عشق‎بازی می‎کنم، هر کدام از سرفه‎هایم یک برکت و آمرزش گناه است، به این سرفه‎ها افتخار می‎کنم و هیچ‎وقت آرزو ندارم که خدا این سرفه‎ها را از من بگیرد داروی من در شفاعت از قرآن و آیه «الا بذکرالله تطمئن القلوب» است.

53 شرکت رسمی آلمان علیه جمهوری اسلامی ایران سلاح شیمیایی درست کردند، چند سال رتبه اول را در عفونت دارم، بیش از 70 درصد ریه‎هایم را از دست داده‎ام اما همیشه نماز شکر می‎خوانم و این را نوعی عشق به خدا می‎دانم.

فارس: دیدگاه شما از دفاع مقدس چگونه است؟

جنگ نبود بلکه دانشگاه دوستی با خدا بود، خدا آنجا برای سر به سجده گذاشتن بچه‎ها امتیاز می‎داد، هیچ‎وقت دفاع مقدس را فراموش نمی‎کنم چون تبلور خدا بود.

فارس: دوست داریم سخنان پایانی شما را بشنویم؟

هزاران بار خدا را شکر می‎کنم واقعاً از خدا طلب‌کار نیستم بلکه بدهکارم و همه تقاضایم از خدا این است سرفه‎هایم را از من نگیرد، از خدا می‎خواهم به ما این درک را بدهد تا درست بندگی کردن را به جای آوریم.

هفت اسفند سال 1362 در جزیره مجنون، عملیات خیبر، مردی از جنس غیرت و استقامت مدال جانبازی می‎گیرد و آن را نقطه دوستی با خدا می‎داند.