شناسه خبر : 35763
یکشنبه 14 تير 1394 , 09:40
اشتراک گذاری در :
عکس روز

یاد شما حرکت است

فرستنده م.ر. ک.جانباز- با شما شقایق‏ هایم! از شما چه باید گفت و چه باید نوشت؟ واژه ‏های خاکسترگونه ما، فقط بلدند رو به‏ روی شما ضجه بزنند . اما کاش می‏ دانستند که یاد شما حرکت است ؛ حرکتی برای بهبودی وضعِ « بودن » . چه باید گفت که شما حنجره‏ های خود را عبور دادید تا آن سوی مرزهای تکبیر، آن سوی مرزهای ندیدن ؛ جایی که واژه ‏ای یافت نمی‏ شود تا شما را با آن ستود.

 اصلاً شما که برای تحسین برانگیزی قلم‏ های ما بوسه بر عطر پرواز نزدید ! هر روز و هر شب ، خاکریزها ، با اشک ‏ها و دعاهایتان گره می‏ خورد . شما ، درشت ناکی شب را با تکبیرهای فاتحانه‏ تان درهم می‏ شکستید و روزهای سنگر را سپیدتر از بال‏ های کبوتران می‏ کردید . ما مانده‏ ایم و یاد شما بدا به حال ما ، اگر یاد شما را زندگی ما قاب نگیرد . اینجا فراوانند داغ‏ های کمرشکن و زخم‏ هایی که شما مرهمشان هستید ؛ شما را می‏ گویم که نگاهتان رفت و در جهت قبله پروانه‏ ها خانه کرد . وقتی دست نوشته‏ های شما خوانده می‏ شود، در می‏ یابیم که شما نام دیگر خورشیدید و قرابتی نزدیک با خود عشق دارید.

 وقتی وصیت‏نامه‏ های شما را می‏ خوانند، تازه می‏ فهمیم چرا با عزم آخرین نفر از شما، آسمان چمدان خود را بست و کوچید تا بر شرم خویش نیفزوده باشد. وقتی عکس شما را در ذهن خویش ورق می‏ زنیم، تازه می‏ فهمیم که عکس‏ های تک تک شما اشاره می‏ کرده است به بهترین فصل حیات و ما غافل بودیم. حال ما مانده‏ ایم و دستانی که به دیواره‏ های قفس می‏ خورد. ما مانده‏ ایم و نام جاوید شما که از لمس رهایی، خنده می‏ زند. ما مانده‏ ایم و موسم یاد شما که روزهای ما را ترمیم می‏ کند. شقایق تمام این سرزمینِ سرافراز ، تمام خاک این وطن، شقایق‏ زار است. در هر کجا که هستی، هر گوشه این خاک که قدم برمی‏ داری، با چشم‏ های مترصد، نگاه کن که مبادا روی خون لاله‏ ها پا بگذاری! این دیار سربلند، فصل‏ های سرخ و خونینی را پشت سر گذاشته است.

 روزگاری این پهناور دلیر، انارستان بود. انارهای عاشق، با سینه‏ های خونین، در همه جا رسته بودند. خزان که نه، اما موسمی رسید که انارها همه بر خاک افتادند و خونشان در تمام ایران زمین جریان گرفت. و از آن همه خون بی‏ باک، مرز تا مرز، شقایق رویید و سرفرازی و سربلندی رواج گرفت. شهدا ، همیشه هستند کبوتر بودند آنها که ناگاه، پرکشیدند و در آسمان، به ابرازی ابدی رسیدند؛ کبوترانی که در یک سحرگاه ، ندای رستاخیز در گوششان طنین‏ افکن شد و با کوله‏ باری از اخلاص بر دوش، لبیک‏ گوی دعوت معبود شدند . کبوتران دلاور ، قهرمان‏ های بی‏ مانند این سرزمین، خاک سبز وطن را از دسترس فتنه‏ ها و دشمنی‏ ها بیرون کشیدند و اهریمن را در جای خود نشاندند . اگر چه رد پای رفتن شان ، تا ابد بر شانه‏ های زمانه باقی است ؛ آنها همیشه هستند و جاده‏ ای که فراروی ما گستردند ، تکلیف تمام لحظه‏ هامان را روشن کرده است.

  رفتن همیشه تلخ نیست. گاه، رفتن‏ ها از همان آغاز، مؤیّد رسیدن است. پرپر شدن، همیشه اشک‏ آلود نیست ؛ گاه ، حماسه‏ ای زبانزد است . باید این خاک فرا رفته تا آسمان را که میراث خون‏ های شهید و بی‏ باک است، با دست‏ های خداخواهی و با باور بی‏ تردید، در آغوش بگیریم و پاسدار این مرز رو به خدا باشیم . هراسی نیست؛ خداوند، بالای سرِ ایمان ما سایه دارد. هراسی نیست ؛ مؤمنان ، رستگاران همیشه‏ اند . « نهراسید و اندوهگین مباشید که شما برترید ؛ اگر به خداوند ایمان دارید » . راه بهار ، بسته نیست راه بهار ، بسته نیست . هر گوشه اشارت چشمان پیر میخانه ، سجاده به سوی بهار می‏ سازد .

 شال و کلاه کرده‏ ام تا از جاده خونین لاله‏ ها بگذرم. می‏ خواهم به جاده‏ای بروم که در آن ، علایم راهنمایی بندگی گذاشته‏ اند ؛ جاده‏ ای که با لبخند از آن گذشتید و من با وضو باید بگذرم. اکنون می‏ خواهم با طهارت کلامتان و استعانت شفاعت تان و نیت امامتان، وضو کنم. لاله ، از جویبار خودسازی آب می‏ خورد خون، اولین رنگ نقاشی ما در بهار بود .

  پدرم می‏ گفت ، اگر لاله ‏ای نروید ، بهاری نمی‏ آید و من برای آمدن بهار معرفت ، هر روز ، هزار بار شهید می‏ شوم ؛ هر روز ، هزار بار روی مین توبه می‏ روم. پدرم می‏ گفت ، لاله‏ ها از جویبار خودسازی آب می‏ خورند ؛ نه از آبراه خودپرستی . می‏ خواهم جهانی به رنگ مردانگی شما بسازم . قاب عکس شهید خواب را از من بگیرید ، ای صاعقه‏ ها که جبر زمانه ، صدای چکاچک شمشیر را از من دریغ کرده است ! بر من بشورید ، ای امتحان‏ های طاقت‏ فرسای جهاد اصغر ؛ می‏ خواهم از نگاه مادران پسر مرده ، درس مردانگی بگیرم . بازی چوگان نفس را به تماشا نخواهم ایستاد ؛ گوی سبقت از جهان باید ربود ! یادم هست ، هر وقت از سختی توبه ، روی دلم زرد شد ، به قاب عکس شهیدی نگاه کنم. فقط به نام شهید شهید! فقط به نام تو می‏ شود سکه پیروزی زد که بعد از تو ، هر که مانده ، در توهم زندگی شناور است .

 نام تو ای لاله سرخ ، معنای زندگی‏ است و غربت بعد از تو ، دامن اهالی کوی شجاعت را گرفته؛ ماییم و دلی که جز به بهای خون، نه فروخته می‏ شود و نه خریداریش هست. کاش بودید! چفیه های خون آلود، بر شط آرامش پل بسته‏ اند. در لایه‏ های زیرین هستی، غوغایی است. قسم به نام سرخ شهادت که پس از جنگ، راهی که شما به خون گلو پیموده‏ اید، به خون دل می‏ رویم. ما هر روز، در راه مولای شهیدان روی زمین، فلسفه می‏ خوانیم و هر شام ، عده‏ ای پشت سیم‏ خاردار ابتذال گیر می‏ کنند . هر روز، روز شماست ؛ کاش بودید! هر روز ، برایم شعر می‏خوانی هر روز ، در خاکریز فکرم شهید می‏ شوی ، پشت سنگر احساسم تیر می‏ خوری و از قرارگاه فکرم، پر می‏ کشی. به‏ سوی کربلای آرزوهایم به راه می‏ افتی و من هر روز، شادی‏ هایم را تشییع می‏ کنم و زندگی مردانه را به خاک می‏ سپارم .

  من هر روز از شما دور می‏ شوم؛ در حالی‏ که دست تمنا به‏ سوی شما دارم . هر روز عهد می‏ کنم که دلم بر سر مزار شما بماند تا شیون مادران فرزند مرده را در هیاهوی تبلیغات خوردنی‏ ها و آشامیدنی‏ ها گم نکنم. شعری سروده‏ ام به نام خاک و تو بر روی بیت‏ هایش، با نعش خون‏ آلود افتاده‏ ای. کتابی نوشته‏ ام که پلاکت را در همه صفحاتش آویزان کرده‏ ای. هر روز برایم سخنرانی می‏ کنی؛ می‏ گویی جان شما و فرمان رهبر! هر روز برایم شعر می‏ خوانی. هر روز برایم نقاشی می‏ کنی. هوا بوی سرخی می‏ دهد و واژه‏ ها و زندگی، رنگ نام شما گرفته. دریا دریا اشک، در فراق تو از هامون نیاز جاماندگان حقیقت، تا کاروان رفتگان سرخ‏ جامه، هزار افسوس به رنگ تنهایی نوشته‏ اند. از مرز ارزش‏ های بشر جدید تا سه راهی شهادت کربلای ایران، هزار امید به نام ولایت نگاشته‏ اند. من، غم تنهایی و فراق تو را ای برادر شهیدم، به دامن مولایم می‏ برم و سر به سجدگاه محراب ابرویش، دریا دریا اشک می‏ ریزم و اوست تسکین من. والسلام .

نوشته سیدعظیم جولازاده حسینی

اینستاگرام
یاد شهدا عامل استقامت .. صبوری ... پایداری ... پویایی ... تحرک ... مبارزه ... نجات از لغزش ها ... منفعل نشدن از کم لطفی ها و بداخلاقی ها و....
چی بگم ؟؟ یعنی یاد شهدا یه جوری آدمو می سازه که ...
اگر قصاب از مو واکره پوست
جدا هرگز نگردد جانم از دوست ....
احسنت به شما برادر عزیز مطلب شما زیبا پربار هست واقعا من به وجود شاگردان خوب مثل شما افتخار میکنم اجرک الله
احسنت برشما جوان ولایتی جناب جولازاده حسینی ما همیشه ازمطالب خوبتان درسایتتان استفاده مفید میکنیم
درود بر شما که یک جوان نخبه و انقلابی هستید و ای کاش توسط مسئولین دیده میشدید و از شما در مدیریت کلان کشور استفاده میشد من از نزدیک شمارا میشناسم و از توانمندیهای شما جوان خوب به خوبی بهره برده ام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi