شناسه خبر : 35799
دوشنبه 15 تير 1394 , 12:19
اشتراک گذاری در :
عکس روز

ترسیدم نفرستیم خط !

قادر سیافی- سلام حاجی! ( حاج احمد متوسلیان ) دلم خیلی برات تنگ شده! وقتی بچه ها را صف کردی، هر گروهانی را به موقعیت های مختلف می فرستادی. من 13 سال داشتم. از ترس این که من را منطقه نفرستی، زیر پاهایم یک حلبی 5 کیلویی گذاشتم تا قدم بلند دیده بشه.

 همه را جدا کردی، من ماندم تنها روی حلب 5 کیلویی ترس برم داشت نکند مرا خط نفرستی! اما آبرو داری کردی! حالا دلم گرفته واسه تو! واسه همه بچه ها! حاج احمد! میدونم در دو کوهه سرنوشت تعیین میشد. چرا مرا جایی فرستادی که برگردم؟ چرا پارتی بازی کردی؟ چرا خودت بر نگشتی؟

 تو از جنس این روزگار نبودی. یاد همه شهدا بخیر. تو که جاوید الاثر شدی ما را هم دعا کن. دوست دارم .من شعر بلد نیستم

این یک قطعه را برای دلم نوشتم :

جبهه بود یک قطعه از خاک بهشت

در دو کوهه می نوشتند سر نوشت

برای من سرنوشت خوبی نزدید

دعا کن بعد از این شاید خدا خواست

در باغ برایم باز شد

همان کوچولو که همیشه دوست داره

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi