سه شنبه 30 تير 1394 , 14:36
اعتماد به کالای داخلی زوری نیست
اعتماد یک امر زورکی، دولتی و دستوری نیست دولتها فکر میکنند که همه چیز با دستور عوض میشود که اگر با دستور چیزی ارزان میشد در مملکت الان همه چیز مجانی بود.
به گزارش نکته آنلاین ، یک روان شناس گفت: رقبت مردم به مصرف کالاهای داخلی با افزایش کیفیت محصولات امکان پذیر است و برای مردم تنها کیفیت مهم است و فرقی ندارد که آن محصول ایرانی باشد یا خارجی.
چرایی گرایش مردم به استفاده از کالاهای خارجی موضوع مهمی است که امروز بخشی از هویت فرهنگی جامعه ایرانی را تخریب کرده و نیاز به بررسیهای همه جانبه دارد به همین منظور گفتگویی با دکتر سیدهادی معتمدی روان شناس و آسیب شناس انجام دادیم و دلایل گرایش مردم به استفاده از برخی کالاهای خارجی را جویا شدیم.
-آقای دکتر اگر بخواهیم دلایل اصلی گرایش مردم به استفاده از کالاهای خارجی را مورد بررسی قرار دهیم، شما کدام عوامل را دلیل اصلی تلقی میکنید؟
بحث، بحث اعتماد است. اعتماد یک امر زورکی، دولتی و دستوری نیست. دولتها فکر میکنند که همه چیز با دستور عوض میشود که اگر با دستور چیزی ارزان میشد و در مملکت الان همه چیز مجانی بود. از دید روانشناختی بحث اعتماد و اعتماد سازی نه فقط در استفاده از کالای داخلی بلکه در بسیاری از موارد مطرح است.
- این اعتماد چگونه به دست میآید؟
من فکر میکنم دولت به جای اینکه مدام بگوید کالای داخلی بخرید و خارجی نخرید باید به تولیدیهای کوچک کمک کند.
در بحث آسیب شناسی خریدن کالاهای داخلی به جای اینکه از بالا به پایین نگاه کنیم باید از پایین به بالا نگاه کنیم و با تولیدی هایمان کار کنیم و به جای اینکه مردم را به سمت خرید کالای داخلی تشویق کنیم، باید تولید کنندگان و صنعتگران داخلی را به سمت تولید کالای با کیفیت تشویق کنیم.
بعد از اینکه کالای با کیفیت تولید و در بازار عرضه شود که البته الان هم کم نیست، مردم کم کم اعتماد خود را به محصولات داخلی پیدا کرده و به استفاده از آنها ترغیب خواهند شد.
- آیا واقعا محصولات ایرانی بی کیفیت و ناکارآمد هستند؟
خیر الزاما این طور نیست. مثلا الان در لبنیات، شیر و ماست یا در فرش و زعفران و میوه و... مردم کاملا به تولیدات داخلی اعتماد دارند و اگر این محصولات از خارج هم وارد شود باز مردم ترجیح میدهند از کالاهای داخلی استفاده کنند. یا مثلا مردم بعضی از لاستیکهای تولید داخل را بر لاستیکهای کره ای ترجیح میدهند و یا کسی در بازار، تیر آهن اصفهان را رها نمیکند برود تیرآهن چینی بخرد.
پس موضوع اعتماد به کیفیت کالاها در میان است نه اینکه این کالا خارجی است پس برویم آن را بخریم. به نظر میآید آسیب شناسی مصرف مجزا از آسیب شناسی تولید جایگاهی ندارد و این دو را باید در کنار هم قرار دهیم. تولید کنندگان باید یک مقداری از منافع کوتاه مدت شان دور شوند و دولت هم باید خرج روزانه آنها را متقبل شود و بعد از سه، چهار سال مردم به سمت مصرف کالای خارجی نخواهند رفت.
مردم به پول و جیبشان نگاه میکنند و به هیچ عنوان حاضر نیستند که جنس با کیفیت را رها کنند و بروند جنس بی کیفیت بخرند تا سه روزه پولشان را دور بریزند. الان خیلی از مردم ترحیج میدهند به جای جنس چینی، جنس ایرانی بخرند. مثلا ما به ماشین پژو بیشتراز ماشین چینی اعتماد داریم.
به نظر میآید دلیل خارجی یا داخلی بودن کالا نیست بلکه مردم به چشم میبیند که کدام محصول کیفیت بهتری دارد. من خودم وقتی در یک فروشگاهی میروم که 10 یا 20 محصول مشابه وجود دارد در برخی موارد ایرانی و در برخی دیگر خارجی تهیه میکنم و بستگی به کیفیت محصولات دارد.
- متاسفانه در برخی موارد دیده میشود که کالاهای ایرانی مورد تمسخر قرار میگیرند. آیا واقعا فرهنگ تمسخر خود، در بین مردم رایج شده است؟
خیر، مردم کالاهایی را به سخره میگیرند که بی کیفیت بوده و به آن اعتماد نداشته باشند و لزوما کسی محصولات داخلی را مسخره نمیکند.
مثلا وقتی شما کلمه فرش را بکار میبرید هیچ کس تمسخر نمیکند ولی وقتی کلمه پراید را بکار ببرید همه مسخره می کنند. الان یک مثل معروف در عراق وجود دارد که میگویند مردم یا به دست داعش کشته میشوند یا به دست پراید.
یا مثلا زمان قدیم میدیدیم که مردم به ارمنیها اعتماد داشنتد و میگویند که صنعتکاران ارمنی صنعتگران قابلی هستند مثلا شما برای تراشکاری به سراغ ارمنیها میروید، بنابراین اعتماد نسبت به کالاهای مختلف با همدیگر متفاوت است. اعتماد آن چیزی نیست که فقط با تبلیغ به وجود آید و مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید.
اینکه ما به مردم بگوییم مثلا ماشین تویوتا نخرید و بیایید پژو بخرید ولی وقتی که پژو میخرند آتش میگیرد و خدمات پس از فروش هم می گوید که ما ماشین سوخته را عوض نمیکنیم یا اینکه مردم ماشین تویوتا بخرند و به فرض اگر شیشه اش خراب باشد، ممکن است که کل ماشین را عوض کنند، تفاوت چشمگیری در اعتماد مردم به وجود میآورد.
در واقع باید بین مردم رقبت استفاده از کالای داخلی را ایجاد نماییم.
-تبلیغات تا چه میزان در رقبت پذیری مردم به استفاده از کالاهای تولید داخل موثر است؟
تبلیغات اگر واقعی باشد موثر خواهد بود اما اگر بر مبنای دروغ باشد نه. مردم یک بار کالایی را بر اساس تبلیغات تهیه میکنند اما اگر کیفیت خوبی نداشته باشد بار دوم دیگر آن کالا را نمیخرند. آدم عاقل یک بار سرش کلاه میرود و دو بار از یک سوراخ گزیده نمیشود. مردم ممکن است یک بار سرشان کلاه رود ولی یک جنس نامرغوب را دو بار نمیخرند.
- مهمترین راهکار برای افزایش کیفیت و جلب اعتماد مردم چیست؟
به نظر من مهمترین راهکار، اجرای صحیح اصل 44 قانون اساسی که رهبری هم بارها بر آن تاکید داشته اند، است.
به طور کلی خصوصی سازی یک امر جهانی است و در تمام دنیا به آن پرداخته میشود. تمام دولتها -کاری هم به دولت خودمان نداریم- در ذات خودشان گرایش به فساد دارند، دلیلش هم این است که در بروکراسی و دیوان سالاری دولتی، افراد کمتر مورد بازخواست قرار میگیرند.
دولت هیچ وقت خودش را مورد بازخواست قرار نمیدهد و همین موجب فساد میشود. در همه دنیا، دولتها را در اعمال اجرایی کوچک و در اعمال نظارتی بزرگ میکنند. دولت آمریکا که حدود 7 الی 10 وزرات خانه دارد در قیاس با شوروی که 64 تا وزارت خانه داشت از نظر فساد دولتی قابل مقایسه نبوده و نیستند و شما خودتان ناگفته میدانید که فساد در شوروی بیشتر بوده یا در آمریکا.
بخش خصوصی بر مبنای منافع اش به مقابله با فساد در سازمان خود خواهد پرداخت. در بخش خصوصی موضوع منافع اقتصادی مطرح است نه اینکه بگوییم آنها تقوا یا ایمان محکمی دارند، نه بحث منافع شان است و فساد کمتری اتفاق میافتد.
مقام معظم رهبری بارها به اجرای اصل 44 تاکید کردند و من انجام نشدن این اصل را از بی عرضگی دولتها میدانم. اگر واقعا دولتها به این اصل تکیه عمیق کنند، با توجه به امکانات و منابعی که در کشور وجود دارد به راحتی میتوانیم از نظر اقتصادی با کشورهای دیگر مثل ژاپن و مالزی رقابت کنیم و حتی دبی به یکی از شهرستانهای کوچک ما تبدیل خواهد شد.
-با اجرای فرایند خصوصی سازی، دولتها چه نقشی در افزایش اعتماد مردم ایفا میکنند؟
دولتها باید قوانین نظارتی یشان را افزایش دهد و از ورود مستقیم به اقتصاد خود داری کنند. در این صورت دولت در غالب مالیات هم پول دریافت میکند و هم هزینههای اجرایی خود را کاهش میدهد و دولت ثروتمند شده و اشتغال زایی صورت میگیرد.
من فکر میکنم که در دنیای امروز خصوصی سازی تنها راه افزایش تولید و بهره وری است در حالی که در ایران منافع برخی حکم میکند که این اصل به درستی اجرا نشود.
دولتها بزرگترین رانت خواران در جهان هستند، البته همیشه میگوید رانت خواری بد است در حالی که خودشان بزرگترین رانت خوار هستند.
مثلا اینکه چه جنسی را وارد کنیم یا قیمت کدام جنس را افزایش و کاهش دهیم یا اینکه قیمت ارز را چگونه تنظیم کنیم و ...اینها همه یک رانت دولتی در اقتصاد به وجود میآورد. به عنوان نمونه صنعت خودرو در ایران از یک رانت دولتی بزرگ برخوردار است.
اگر بازار آزاد باشد وقتی که قیمت ماشین خارجی با کیفیت، با قیمت پراید و پژو بی کیفیت ما برابری کند دیگر کسی ماشین داخلی نمیخرد. آنگاه بازارهای بی کیفیت داخلی جمع شده و طبیعتا فسادی هم که در این زمینهها است، جمع میشود.