شناسه خبر : 36566
یکشنبه 18 مرداد 1394 , 12:24
اشتراک گذاری در :
عکس روز

هیچ برگ برنده‌ای ندارم که رو کنم

شهید «امیر حاج امینی» بیسیم‌چی گردان انصار لشگر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) سال 1340 دیده به جهان گشود. او اسفند ۱۳۶۵ در کربلای 5 منطقه  شلمچه در جنوب کانال پرورش ماهی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
هر کار می‌کرد، برای خدا می‌کرد؛ اصلاً براش مهم نبود کسی خبردار می‌شه یا نه! عجیب نسبت به بچه‌های یتیم هم حساس بود، کمک به یتیمان هیچ‌وقت فراموشش نمی‌شد. خاطره نقل شده از شهید «حاج امینی»: یک بار که تو منطقه حسابی از بچه‌ها کار کشیده بود و به قول معروف عرقشون رو در آورده بود، جمعشون کرد و بهشون گفت: «نکنه فکر کنین که فلانی ما رو آموزش می‌ده، من خاک پاهای شماهام. من خیلی کوچیک‌تر از شماهام... اگه تکلیف نبود هرگز این کار رو نمی‌کردم....» ولی دلش رضا نداده بود و با گریه از همه خواست که دراز بکشن. همه تعجب کرده بودن که می‌خواد چی‌کار کنه. همه که خوابیدن اومد پایین پای تک‌تک بچه‌ها و دست می‌کشید به کف پوتین بچه‌ها و خاکش رو می‌مالید رو پیشانی‌اش.... می‌گفت: من خاک پای شماهام ....
بخشی از وصیت‌نامه شهید «امیر حاج امینی»: سلام خدا بر شهیدان خدا و بندگان پاک و مخلص او. بعد از مدت‌ها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم می‌دهد، برای رهایی از این زجر، به این نتیجه رسیده‌ام و آن در این جمله خلاصه می‌شود: خدایا! عاشقم کن. از اینکه بنده بد و گنهکار خدایم، سخت شرمنده‌ام و وقتی یاد گناهانم می‌افتم، آرزوی مرگ می‌کنم؛ ولی باز چاره‌ام نمی‌شود.  هیچ برگ برنده‌ای ندارم که رو کنم.
پس‌ ای پروردگار من! اگر دوستم داری که مرا به اینجا آورده‌ای، پس مرا به آرزویم که.... برسان و یا به این خاطر که نمی‌توانم باعث رنجش کسی شوم، پس بیا و مرا مرنجان و خشنودم کن و مرا با خودت... . خدایا! دل شکسته و مهربانم را مرنجان. تو خود گفتی که به دل‌شکستگان نزدیکم؛ من نیز دل شکسته دارم!

کد خبرنگار: 17
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi