10 فروردين 1403 / ۱۹ رمضان ۱۴۴۵
شناسه خبر : 37068
شنبه 07 شهريور 1394 , 08:18
شنبه 07 شهريور 1394 , 08:18
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
دلنوشته ای برای برادرم حمزه
رمضان مرتضی آخوندی
گلزار شهدای تبریز قدم میزدم...
سید علیرضا آلداود
پاک بودن دامان نظام از تخلفات برخی نامزدان و منتخبان
امانالله دهقان فرد
تعاون و اقتصاد جمهوری اسلامی
محسن ناطق
کفّار افرادى بىتفاوت و بهانهگیر هستند!
احمدرضا بهمنیار
متن ها و مکث ها
سید مهدی حسینی
نگاهی به معایب و محاسن تک فرزندی و چند فرزندی
سعیده نام آور
بهارِ دوستی، خانه ای درخورد دیجیتالیسم
سید مهدی حسینی
نکاتی پیرامون قبل و بعد از انتخابات
امانالله دهقان فرد
بازگشت قدرت به صحن منَشاء تحولات بزرگ
سیدمحمدرضا میرشمسی
منافع ملی، بزرگی و مجازی سازی
سید مهدی حسینی
ادبیات ایثار و شهادت
عیدانه ای برای مجاهدان بی مثال وطن
شهیدگمنام
مثل شهدا
مجتبی رحماندوست
قهرمان را باید مثل یک قهرمان تشییع کرد!
زهرا خراسانی
گزارش و گفت و گو
ارث یک شهید....!!
ایثارگرازکرج - وقتی نمازش تمام شد،پرسیدم : دعای دیگری بلد نیستی؟سال هاست در قنوت هایت این دعا را می خوانی«ربنا افرغ علینا صبراً و...»
گفت: صبر چیز خوبی است می تواند ایمانت را ریشه دار کند و نگذارد پایت در مشکلات و گرفتاری ها بلرزد.
گفتم:خب درست اما چرا فقط این دعا؟ جوابم داد:این ارث یک شهید است که به من رسیده است.
با تعجب پرسیدم: ارث؟یک دعا؟ گفت: بله نمی دانم کدام عملیات بود.
مجروحی را برایمان آوردند که 18سال بیشتر نداشت. اسمش علی باقری بود. به خاطر ترکش هایی که خورده بود،حالش اصلاً خوب نبود. حدود ساعت دو صبح که به هوش آمد، به هوای اینکه اذان صبح را گفته اند، مهر خواست تا نماز بخواند، برایش خاک تیمم آوردم، تیمم کرد و نشسته نماز خواند.
معلوم بود که درد زیادی را تحمل می کند. در قنوتش عاشقانه از خدا،صبر و استقامت می خواست:
«رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ»
پروردگارا! پیمانه شکیبایى و استقامت را بر ما بریز! و قدمهاى ما را ثابت بدار! و ما را بر جمعیت کافران،
پیروز بگردان!(بقره/250)
نمازش که تمام شد،کلی مقدمه چینی کرد و گفت: خانم پرستار! شما خیلی خوبید. اما می دانید،ریشه موهای تان پیداست!
او جای بچه من بود اما درس بزرگی به من داد. او شهید شد... اما از آن روز به بعد تصمیم گرفتم، ذکر قنوت هایم دعای او باشد.
هدیه به روح شهید علی باقریهای .
گفت: صبر چیز خوبی است می تواند ایمانت را ریشه دار کند و نگذارد پایت در مشکلات و گرفتاری ها بلرزد.
گفتم:خب درست اما چرا فقط این دعا؟ جوابم داد:این ارث یک شهید است که به من رسیده است.
با تعجب پرسیدم: ارث؟یک دعا؟ گفت: بله نمی دانم کدام عملیات بود.
مجروحی را برایمان آوردند که 18سال بیشتر نداشت. اسمش علی باقری بود. به خاطر ترکش هایی که خورده بود،حالش اصلاً خوب نبود. حدود ساعت دو صبح که به هوش آمد، به هوای اینکه اذان صبح را گفته اند، مهر خواست تا نماز بخواند، برایش خاک تیمم آوردم، تیمم کرد و نشسته نماز خواند.
معلوم بود که درد زیادی را تحمل می کند. در قنوتش عاشقانه از خدا،صبر و استقامت می خواست:
«رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ»
پروردگارا! پیمانه شکیبایى و استقامت را بر ما بریز! و قدمهاى ما را ثابت بدار! و ما را بر جمعیت کافران،
پیروز بگردان!(بقره/250)
نمازش که تمام شد،کلی مقدمه چینی کرد و گفت: خانم پرستار! شما خیلی خوبید. اما می دانید،ریشه موهای تان پیداست!
او جای بچه من بود اما درس بزرگی به من داد. او شهید شد... اما از آن روز به بعد تصمیم گرفتم، ذکر قنوت هایم دعای او باشد.
هدیه به روح شهید علی باقریهای .
کد خبرنگار: 17
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
روایتی از نماز خونآلود یک رزمنده امدادگر
عبدالحسین قاهری
مثل گندم درویمان کردند
علی کرمی
روایتی از فوتبال پیرمردها مقابل دشمن بعثی
محمدعلی نوریان
معرفی کتاب