سه شنبه 24 شهريور 1394 , 15:32
حال روحمان خوب نیست!
حسین موسوی- من می ترسم فردا یقه ما را بگیرند و بگویند شما بودید که جنگ را هشت سال به این کشور تحمیل کردید! شما اگر جبهه نمی رفتید اصلا جنگ 8سال طول نمی کشید و ما رزمندگان باعث طولانی شدن جنگ و آن همه ویرانی هستیم!
شما یه سری به کمیسیون های پزشکی بنیاد بزنید. پزشک هایی را می بینید که بعد از جنگ متولد شدند و ما را به چشم متقلب نگاه می کنند، چون نمی توانند شرایط جنگ و جبهه را حتی در رویا خود تصور کنند و در کمیسیون های پزشکی آدم احساس می کنه که مجرم می باشد.
بله ما مجرمیم چون درس و مشق و مدرسه و خانه و بازی و دوست و پدر و مادر و همه و همه را رها کردیم و شب ها و روزهای متوالی زیر باران گلوله های توپ و تانک و ...... تا از این مرز بوم دفاع نماییم و امروز شما با خیال راحت طبابت کنی و درآمد ماهیانه صدها میلیونی داشته باشی و ما در فکر یه درمان رایگان فقط و بس .
کدام رزمنده را می شناسی که امروزه بدون مشکل روانی ناشی از جنگ باشد؟
کدام رزمنده را می شناسی که چند دوست و همسنگر خود را از دست نداده باشد؟
کدام رزمنده را می شناسی که شاهد تکه پاره شدن چندین نفر از دوستان و همسنگرانشان نباشد؟
کدام رزمنده را می شناسید که از روح و روان کاملا" طبیعی برخوردار باشد؟
کدام رزمنده را می شناسید که حداقل چندین نفر از دوستان و همسنگرانش در چند قدمیش تکه و پاره نشده باشند؟
کدام رزمنده را می شناسید که امروزه از نظر روانی انسانی کاملا" سالم باشد؟
مگر می شود که یک سال و یا بیشتر و یا کمتر در جبهه باشی و غرش هواپیماهای جنگی و کشته شدن دوستانت و قطع شدن دست و پای همرزمت و ترس از تاریکی شب و گلوله و خمپاره و راکت و تیر مستقیم و شیمایی و بی خوابی و گرسنگی و دوری از خانواده بر روان کسی تاثیر منفی نداشته باشد ؟
مگر ما احساس نداشتیم؟
چطور زن فلان استاد دانشگاه وقتی گربه اش را در تصادف از دست می دهد مشکلات روانی و روحی درست می کند؟ اما ما با از دست دادن صدها دوست و همرزم سالم هستیم؟
چطور ترس از تاریکی برای بچه فلان آقا زاده امروز برایش مشکل روانی محسوب می شود و ما در شب تار و گلوله و خمپاره و ...... مشکلات روحی و روانی نداریم؟
واقعا" متاسفم
معمولا جانبازانی که دچار موج گرفتگی شدند دچار آسیب های اعصاب شنوایی هستند که بشدت در اثر صداهای محیط حساسیت دارند.
صدای آژیر دزد گیر خودروها با فرکانس بالا که اختراعی بسیار بی مصرف و آزار دهنده میباشند هنگامی که به صدا درآیند تداعی کننده فقدان امنیت و دزدی است اما از سوی دیگر بشدت موجب تحریک روانی جانبازان محترمی میگردد که از آسیب های اعصاب شنوایی رنج میکشند. هیچگونه لزومی ندارد صاحب خودرو اقدام به نصب بلندگوی آزیر در محلات مسکونی و آزار و اذیت مردم کند بلکه میبایست صدای آژیر یا اطلاع رسانی به مالک خودرو طوری باشد که فقط صاحب خودرو مطلع شود نه تمام اهل محل متوجه شوند که یک گربه از کنار خودروی فلانی عبور کرده است. متاسفانه وقت و بی وقت ، شب و روز شاهد صداهای گوش خراش آژیرهای خودروها هستیم که جدیدا تبدیل به نوعی اسباب بازی بچه های لوس و ننر و تجاوز به حریم امنیتی ، مزاحمت و سلب آسایش سایر مردم است.
موضوع دوم صدای اگزوزهای موتور سیکلت های عبوری در محلات میباشد که بشدت موجب آزار و اذیت و تحریک شدید جانبازان محترم اعصاب و روان میگردد. بارها در خصوص اصلاح اگزوزهای موتور سیکلتها تذکر و اقدام شده اما همچنان تولید کنندگان موتور سیکلت هیچگونه اقدامی برای اصلاح اگزوزهای آنها بعمل نیاوردند لذا اینگونه صداها مخل آسایش و امنیت مردم بویژه جانبازان محترم میباشد.
سوم صدای بوق مکرر برخی خودروهای عبوری بشدت موجب ناراحتی مردم و جانبازان محترم میباشد. این روزها انواع بوق زدن برای سلام و احوالپرسی ، آشنایی ، ناسزا و برو کنار من برم متداول و حتی بصورت جوک بیان میشوند. این اعمال بطور مستقیم با فرهنگ و فهم رانندگان ارتباط دارند یعنی افراد فاقد شعور و درک شهر نشینی در تمام مواقع رانندگی یک دست به فرمان و دست دیگر را بر بوق خودرو فشار میدهند لذا در اکثر مواقع هنگام مواجه شدن با ترافیک و راه بندان نمیدانند بوق زدن هیچگونه اثری در باز شدن راه بندان ندارد و فقط باعث آزار و اذیت سایر مردم میشود.
از مسئولان انتظامی و قضایی یا نمایندگان محترم مجلس تقاضا داریم تمهیداتی در خصوص ممنوعیت اکید صدای گوش خراش و بشدت آزار دهنده آژیر دزد گیر خودروها طوری که صاحب خودرو مطلع شود ، موتور سیکلتها و بوق زدن بی جای رایج در کلان شهرها اقدام لازم بعمل آورند زیرا بخش زیادی از شلوغی و مشکلات اعصاب و روان جانبازان محترم و سایر شهروندان با کنترل و نظارت مسئولان و فرهنگ سازی عمومی بدون هزینه و بار مالی به سادگی قابل رفع شدن هستند.
مومن حال روحش همیشه خوب است مگر معصیتی در برابر خداوند متعال کرده باشد آنچه که دوستمان ذکر می کنند مربط به روان آدمی است که درمانش در حوزه فردی با تقویت روح بوسیله "صبر و خودسازی معنوی" و در حوزه اجتماعی با برطرف شدن این فشارهای روانی و اصلاح امور اجتماعی توسط خود و دیگران حاصل می شود .
البته "آنکه در این بزم مقربتر است جام بلا بیشترش می دهند ".
بعد 26 سال از جنگ می ترسند بروند منطقه عملیاتی، یکوقت شیمیایی نشوند.
با مثل یک ماشین هم برخورد می کردند، خوب بود؟؟؟؟؟؟؟؟