شناسه خبر : 38015
شنبه 11 مهر 1394 , 14:13
اشتراک گذاری در :
عکس روز

شبی به یاد ماندنی در خندوانه

خندوانه 7 مهرماه 1394 درحالی بعد از 5 نوبت عدم پخش به دلیلی ایام عزای حادثه دیدگان منا به تلویزیون برگشت که میزبان خانواده شهدای سایر ادیان و مذاهب شیعه و سنی در کشور بود.

در این برنامه که اتفاقات نابی در آن رقم خورد، سعی بر این بود تا به قول مادر شهید کلهر، چهره ای شاد از خانواده شهدا به نمایش گذاشته شود.

http://uupload.ir/files/9qh8_8.jpg

حجاب / خنده مثبت و موثر و رشادت در کلام مادر شهید کلهر
مادر شهید جاویدالاثر ابوالفضل کلهر به عنوان یکی از میهمانان جمع و نماینده شهدای تشیع کشور، با اشاره به علت حضورش در برنامه خندوانه گفت: اینجا آمدم تا نگویند و گمان نکنند خانواده شهدا غمگینند. خیر. خانواده شهدا با خدا معامله کردند و با میل و رغبت فرزندانشان را برای فداشدن در راه اسلام و ناموس و شرف و میهن خویش فدا کردند. به این برنامه که معتقدم با خنده موثر و مثبت به جامعه خدمت می کنم آمدم.
وی افزود: اگر 100 پسر داشتم نیز فدای امام و انقلاب می کردم چرا که رهبری حضرت امام این یقین را در بین فرزندان ما ایجاد کرده بود که دنیا برای ماندن نیست و باید کاری حسینی کرد. بله فرزندان ما رفتند و کاری حسینی کردند و زنان و دختران ما ماندند به قیمت خون شهدا و باید کاری زینبی کنند و با حجاب و عفت و حیای خود مانند زینب سلام الله علیها در شام نماینده اسلام ناب و ایرانی بودن باشند.

http://uupload.ir/files/yy8h_1.jpg

پیتر
سپس برادر شهید آلفرد سلطانی فر از نماینده شهدای ارامنه به بیان خاطراتی از برادرش پرداخت.
وی گفت: برادرم اصرار داشت به جبهه برود و میگفت من بروم تا دشمن به سرزمینمان نرسد.  وقتی از اسارت برگشت دیدیم برادرمان دیگر آن برادر سابق نیست، جانباز اعصاب وروان و شیمایی شده بود. چندی بعد هم به شهادت رسید...

http://uupload.ir/files/zf6m_3.jpg

 


شرط رامبد برای بسیجی شدن
مادر شهید نصرتی که با ویلچیر به خندوانه آمده بود نیز به عنوان دیگر نماینده شهدای شیعه از شهدای ترور صحبت کرد.
وی با زبانی طنز آلود و مهربانانه پیام شهدا را بسیجی بودن و بسیجی زندگی کردن نامید و خود را مادر همه شهدای محله و مسجد خود دانست و گفت: افتخار میکنم بسیجی هستم. سری به بهشت زهرا بزنید و به قبور مطهر شهدا نگاه کنید. سنشان نوشته شده. ببینید چه جوان های شادابی رفتند تا امروز خنده روی لبان شما بنشیند.
سپس رامبد جوان از وی درخصوص خندوانه پرسید و او خالصانه جواب داد که نمیدانسته چه برنامه ای است و از چه شبکه ای پخش می شود که با خنده حضار مواجه شد.
مادر شهید نصرتی از شهدای بسیجی که به دست منافقین ترور شده و به شهادت رسید در پایان حین توصیه مجدد به بسیجی بودن با پیشنهاد جوان مواجه شد: شما خندوانه را ببینید ما همه بسیجی می شویم و من قول میدهم بسیجی شوم!
صدای تشویق و خنده حضار از نشاط این مادر شهید بلند بود.

http://uupload.ir/files/2np9_4.jpg

گریه یک کرد اهل تسنن در خندوانه
خلیلی از جانبازان شیمیایی اهل سردشت در یادآوری نحوه شهادت پدرش احساساتی شد و گریست.
رامبد جوان این جانباز و فرزند شهید اهل تسنن را در آغوش کشید و به یاد حادثه دلخراش و تاسف بار سردشت با وی ابراز همدردی کرد.

http://uupload.ir/files/3qaj_5.jpg

لنگه جوراب بافتنی!
سپس مادر شهید فرهاد خادم از شهدای زرتشتی کشورمان به نمایندگی از خانواده شهدای زرتشتی به ایراد سخنرانی پرداخت.
وی که کتاب ارزشمند " جای پای فرهاد" خاطرات و زندگی نامه فرزند شهیدش را به قلم تحریر درآورده از رامبد جوان خواست نوشته پشت کتاب را بلند بلند برای همه بخواند و تاکید کرد که رهبر معظم انقلاب در نمایشگاه کتاب این کار را کرده اند و از این بابت مفتخر است.
در پشت جلد کتاب داستان معروف لنگه جوراب بافتنی هدیه یک پیرزن به این شهید بزرگوار و دعوت وی به مبارزه نقل شده بود.
پیرزن می گوید:" بر من خرده نگیر که من درخانه ام هیمن یک لنگه جوراب را برای اهدا  به شما داشتم".
خادم با اشاره به اینکه فرزندش فارغ التحصیل رشته مهندسی عمران از دانشگاه صنعتی شریف بوده است گفت: بعد از اتمام درسش به او اصرار کردم به جبهه نرود اما وی تاکید کرد که اگر نرود آرام و قرار ندارد و فردا روزی که دشمن پابه سرزمینمان بگذراد جوابی ندارد!
وی افزود: پسرم رفت و در چذابه تنگه را مهندسی کرد و ساخت و از فرماندهان جبهه شد. به نظر من مخلص ترین های آن دوران به جبهه رفتن دو منتخبان به شهادت رسیدند. من وقتی در بین خانواده شهدا با هر عقیده و مسلکی هستم، احساس میکنم در جمع خانواده ام هستم. شهدا مقدسند. عده ای برای دفاع از اسلام رفته اند و امثال پسر من هم برای دفاع از وطن.

http://uupload.ir/files/cy6k_6.jpg


مسیح در شب قدر
برادر شهید و نماینده شهدای آشوری کشور با اشاره به گردآوری خاطرات شهدای آشوری برای کتاب مسیح در شب قدر گفت: یکی از افتخاراتم ان است که در نگارش این کتاب که خاطرات شهدای ارامنه و آشوری از دیدار با حضرت آقا است را من گردآوری کرده ام. راه برادرم را اینگونه ادامه دادم.

http://uupload.ir/files/6b49_2.jpg

تکه پاره شدن قلب یک مادر!
برادر شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی با اشاره به دلیل نگارش کتاب پرطرفدار سلام بر ابراهیم که به چاپ 27 ام رسیده است و خواب نگارنده از شهید و تصمیمش برای نوشتنمی گوید: برادرم که مفقود شد سه ماه بعد مادرم مریض شد. میل زیادی به خوردن یخ داشت. نظر دکتر این بود که حرارت داخل بدنش بالاست و قلبش متلاشی خواهد شد.
وی افزود: خیلی ها به ما گفته بودند که ابراهیم را دیده اند و یک سری می گفتند اسیر شده و یک سری هم می گفتند تا کمیل با ما بوده بهرحال ما امید داشتیم با آزاده ها برگردد. حتی یکبار شایعه شده بود که بر میگردد و میخواستند خیابان ها و کوچه های محله مان را چراغانی کنند که من نگذاشتم مبادا مادرم نا امید شود.
یک ماه بعد از اتمام بازگشت آزادگان به میهن بود که مادر خیالش راحت شده بود و مطئن که ابراهیم شهید شده است و اثری از وی نیست. راس یک ماه مادرم به پیشبینی دکتر مبتلا شد. قلبش از درون ترکیده بود. شدت داغ با وی اینچنین کرد...

http://uupload.ir/files/m23g_7.jpg

 

http://uupload.ir/files/tix7_10.jpg

منبع: شهید خبر
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi