مزد 33سال ویلچرنشینی ام را گرفتم!

فاش نیوز - برادر جانباز نصرالله دهقان یکی از جانبازان پرافتخاری است که چهارعضو بدنش  درعملیات طریق القدس آسمانی شده است. ایشان به همراه همسر و فرزندش از شهر بهبهان برای دیدار با مقام معظم رهبری درهفته دفاع مقدس آمده بود. چند ساعتی از این دیدار سراسر شور و معنویت نگذشته بود که به اتفاق عکاسمان به  دیدارشان رفتیم. هرچند  زمانی که برای مصاحبه تعیین شده بود در ساعات استراحت این جانباز عزیز بود با توجه به شرایط جسمی، بسیار شرم داشتیم و دلمان نمی آمد که این عزیزان را بیازاریم این بود که اگر مصاحبه  کوتاه و مختصر انجام شده است قبلا از خوانندگان مطلب عذرخواهی می کنیم.

درب اطاق ایشان را که به صدا در می آوریم آقای دهقان در را به رویمان می گشاید. چشمم که به دست و پای آسمانی شده اش می افتد عرق شرمندگی بر پیشانی ام می نشیند و  درون چادرم مچاله می شوم. وقتی  می شنود که از فاش نیوز به دیدارش آمده ایم بسیار شادمان می شود و با خوشرویی ما را پذیرا می شود. همان ابتدا می گوید: من هر روز مطالب آن را مطالعه می کنم.

نصرالله دهقان متولد 1343 ، بسیجی جانباز اعزامی شهرستان بهبهان است که در سال 1361  زمانی که

19 ساله و دانش آموز سال سوم متوسطه بوده، از طریق بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان بهبهان  سازماندهی  و با رضایت کامل خانواده اش راهی جبهه می شود.

 فاش نیوز: مجروحیت شما چگونه اتفاق افتاد؟

من سعادت داشتم که در دو مرحله در جبهه حضور داشته باشم.  درمرحله اول اعزام  به جزیره مینو در اروندکنار آبادان بودیم  و بار دوم هم بعد از عملیات طریق القدس در ساوله سوسنگرد بود که مجروح شدم. بعد از عملیات رمضان به همراه سه تن از دوستانم به صورت پدافند محور کوشک شمال خرمشهر توسط خمپاره 120 زخمی شدیم که با دوتا از دوستانم به نامهای شهید جمشید شهرویی که ایشان از ناحیه قفسه سینه و شکم زخمی شدند و من هم  دوتا دست و یک پا و پای دیگرم از زانو به پایین آسیب دید و یکی از دوستانم هم شهید شد.

فاش نیوز: از حس جانبازیتان و درشرایطی که از ناحیه دست و پا مجروحیت دارید برایمان بفرمایید:

آدمی سالم هم که باشد یک سری مشکلات را دارد چه برسد به ما که چهار عضو اصلی بدنمان را به نوعی از دست داده ایم. البته بار اصلی مشکلات من برعهده همسرم است. شاعر می گوید:

یکی درد و یکی درمان پسندد

یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد

به هرحال وقتی هدف الهی باشد و دفاع از مملکت و ناموس باشد مشکلات و سختی هایی هم که در کنارش پیش می آید تحمل آن آسانتر می شود.

فاش نیوز: یکی دو خاطره از روزهای جنگ برایمان تعریف کنید:

روزی که من زخمی شدم آمبولانس نمی توانست بیاید و من هم با این شرایط مجروحیت سخت، مرا با نفربر زرهی که حدود دوکیلومتر با منطقه امن فاصله داشت به پشت جبهه منتقل کردند. موقعی که می خواستند زخم های مرا پانسمان کنند در اورژانس اول، پزشکی بالای سرم آمد و شرایط جسمی مرا دید گفت: ایشان چهارعضو بدنش قطع شده و شاهرگهای اوقطع است و تا اهواز هم دوام نمی آورد. ولی خواست خدا چیز دیگری بود. مرا به اهواز  بردند و 48 ساعتی در اهواز بودم و آنجا هم مقداری از زخم هایم را ترمیم کردند و از آنجا به بیمارستان دکترشریعتی اصفهان فرستادند. 6ماه در آنجا بستری بودم. بعد هم که کمی زخم هایم التیام پیدا کرد به تهران فرستاده شدم برای تشکیل پرونده و بعد هم به شهرستان خود برگشتیم.

فاش نیوز: و خاطره بعدی؟

من زمانی که پس از مجروحیت در اصفهان بستری بودم خبر آوردند که فردا 330شهید را در اصفهان تشییع می کنند. تشییع این همه جوان  قطعا باید تاثیر زیادی در روحیه مردم شهر می گذاشت و آنان را متزلزل می کرد اما چند روز که بازهم  اعلام کردند جبهه ها نیاز به نیرو دارد 3000 نفر از اصفهان سازماندهی و به جبهه اعزام شدند.

فاش نیوز: از دیدار امروزتان  با رهبری چه حسی داشتید؟

امروز انتظاری که در این 33سال می کشیدیم و آن دیدار با حضرت آقا بود برایم میسر شد. این دیدار با همکاری بنیاد شهید و سپاه پاسداران انجام شد و این توفیق نصیب ما شد که حضرت آقا را از نزدیک زیارت کردیم و با ایشان صحبت کردیم. بهترین لحظات زندگیم امروز رقم خورد. بعد از اینکه از حسینیه بیرون آمدیم حس کردم  مزد این 32-33 سال ویلچرنشینی ام را امروز گرفتم. با ایشان روبوسی کردیم و من به ایشان عرض کردم آرزویم بود که شما را از نزدیک زیارت کنم، که ایشان هم فرمودند کم سعادتی بنده بود!

 فاش نیوز: اگر دوباره جنگی ناخواسته برکشور ما تحمیل شود شما چه می کنید؟

من با این سن 52سال با این که تنم خسته و مجروح است، اما من همین نفسی را  هم که می کشم حاضرم برای دفاع از مملکت و نظام و رهبرم فدا کنم.

فاش نیوز: از مسوولان نظام چه انتظاراتی دارید؟

من تنها انتظارم از مسوولان این است که اقتدار و سربلندی کشور ما را بیشتر به جهانیان نمایان کنند. دنیا امروز روی کشورما و ملت ما حساب زیادی باز کرده است. باید روی مسایل دفاعی و نظامی کشورما حساسیت ویژه داشته باشند تا دشمن دیگر نتواند گوشه چشمی به کشور ما داشته باشد.

فاش نیوز: وضعیت رسیدگی به جانبازان در شهرستان شما چگونه است

امکانات شهرستانها به نسبت تهران کمتر است. البته اگر این مسایل را بیان نکنیم بهتر است. من به حساب این می گذارم که توانایی شهرستانها کمتر است. من خیلی کم به بنیاد مراجعه می کنم؛ مگر اینکه مشکل درمان داشته باشم. مثلا" من پای مصنوعی ام را در سال 74گرفته ام و از آن زمان تاکنون آن را عوض نکرده ام. در صورتی که هر 2 یا 3 سال یکبار این پروتز باید تعویض شود. همین دیروز که آقای عباسپور مسوول درمان بنیاد آمدند و من این مسئله را به ایشان گفتم، ایشان خیلی تعجب کردند.

(همسر آقای دهقان بانویی بسیار مآخوذ به حیاست و در طول مصاحبه بسیار آرام و صبورانه به صحبتهای همسرش گوش می داد. وقتی از ایشان خواستیم درباره چگونگی ازدواج با این برادرجانباز برایمان بگوید نپذیرفت از آقای دهقان خواست که خودش برایمان تعریف کند):

زمان جنگ بود و مردم برای دیدار مجروحان به بیمارستان می آمدند. خانواده همسرم به همراه پدرم برای ملاقات من به بیمارستان آمدند. در آنجا وقتی ایشان شرایط من را دیدند به پدرشان گفتند آیا من می توانم یک دستم را به آقای دهقان بدهم! پدرشان گفتند چگونه ممکن است!!! خلاصه ایشان خودشان با پدرشان صحبت کردند و قسمت الهی این شد که این وصلت سر بگیرد و در واقع ایشان هدیه ای از طرف خدا برای من بودند.

فاش نیوز: سخن پایانی؟

من از سایت فاش نیوز تشکر ویژه دارم و بسیار راضی هستم چرا که مطالب آن به مسایل امروز بسیار نزدیک است. امیدواریم که  همگی موفق و موید باشید.

گفت وگو از "صنوبر محمدی"