شنبه 23 آبان 1394 , 07:56
نامه سرگشاده پدر و مادری به فرزند شهیدشان
پدر و مادر شهید هوشنگ رستمیان فرد - بسم رب الشهدا و الصدیقین نامه ای سرگشاده به فرزند شهیدم
امام خامنه ای (مدظله العالی) : اگر من از شهدا احترام میکنم، اگر اظهار اخلاص به خانوادههای شهدا میکنم این صرف یک نام احساسات خشک و خالی نیست، به معنای این است که این یک راهبرد حقیقی برای ملت ماست.
سلام هوشنگ عزیزم فرزندم این نامه را پدر و مادرت برایت می نویسند. از آخرین روزی که تو را دیدیم که به جبهه رفتی 29 سال می گذرد. خودت میگفتی، میرویم تا نگذاریم دشمن پا بر روی خاک میهنمان بگذارد، میرویم تا ایران در آسایش و عدالت باشد، تا کسی حق کسی را پایمال نکند و ... موضوع از آنجا شروع شد که شخصی (پیمانکار و بساز و بفروش) با عنوان همسایه بمدت یکسال و نیم است شروع به ساخت آپارتمان نموده ، ساخت و ساز مازاد بر پروانه ساختمانی (یک طبقه اضافه بر پروانه شهرداری و پایین گرفتن سطح پنجره ها و تراس)، به همین دلیل شکوائیه ای مبنی بر عدم رضایت نوشته و به شهرداری شهرکرد تحویل دادم که طی چندین نوبت کار نامبرده از سوی شهرداری و حتی باحضور شهردار شهرکرد متوقف (البته این درحالی بود که سازنده روزهای جمعه و تعطیل که شهرداری تعطیل است به صورت پنهانی شروع به بتن ریزی و زدن ستون می نمود) و پرونده به کمیسیون ماده صد ارجاع گردید ولی متاسفانه این کمیسیون بنا به هر دلیلی که حتی با بی احترامی به پدر و مادرت . . . بجای آنکه از کسی که به او ظلم و ستم شده و حق وحقوقش ضایع شده حمایت کند، خواهان حمایت از متخلف و کسی می باشند که اولاً خلاف پروانه و دوماً باعث سلب آسایش خانواده ات شده است. از آنجا دلم میسوزد که اگر پسرم تو در کنارم بودی و ما هم تکیه گاهی داشتیم آیا می توانستند حق پدر و مادرت را پایمال کنند. من به عنوان مادر شهید هیچگاه برای شهادتت اشک از چشمانم جاری نشد ولی این همسایه آزاری باعث شد که یکباره جای خالی ات را در کنارم حس کنم و دل شکسته، دلتنگت شوم و اشک از چشمانم جاری شود. پسرم؛ شما را قسم می دهم به خون و راه مقدستان، به پدر و مادرت کمک کن. پدر و مادر شهید هوشنگ رستمیان فرد
این چه تقدیری است خدایا ظالمان را نابود بفرما تا دیگر نتوانند در هیچ مسندی حق ایثارگران را ضایع کنند
وطن فروش اونی نیست که برای میهنش از بیرون کاری می کنه وضربه می زنه بعضی هم با این کارشون باعث ظلم و پیش رفتن حرفای ظالمانه می شن خدا به داد مون برسه که چقدر حب دنیا تغییرمون داده .
یواش یواش داریم خوی کوفیان می گیریم به خودمون بیایم . مراقب کفش هامون باشیم با پا گذاشتن رو خون شهدا خونی نشه
خدمت پدرومادرعزیزم سلام عرض میکنم ودست شمارامیبوسم وخاک پای شماراباافتخاردرصورتم میکشم به امیداینکه بتوانم خاک پای شمارایدک بکشم تافردای قیامت هوشنگ عزیزشفیع من باشدپدرومادرعزیزم من دوست پسرشماهستم وروزشنبه به شهرداری میروم وپیگیراین اقدام خواهم شدوبخون مقدس هوشنگ وپدرشهیدم قسم اگر یکسال اعلاف شده ام پیگیرخواهم بودومسئله رابه برادررئیسی مدیرکل بنیادکه ایشان هم دوست هوشنگ شمابوده انتقال خواهم دادپدرجان مادرعزیزم شمادراین سرزمین آنقدرپیشمرگ وفدائی داریدکه همگی مخلص شماهستندمن بعنوان فرزندشهیدوجانبازی حقیرخاک پای همه مادران شهداهستم یادوخاطرهوشنگ واسفندیارمالکی وهمه شهدای شهرکردفارسان وایران اسلامی راگرامی میدارم.
برادرعزیزوارجمندم آقای شرفخانی عزیز
باسلام وعرض ادب داداش ضا من فرداپیگیراین قضیه خواهم شدضمن تقدیرازشماکه بدرستی بوی ایثارگری میدهیدبعنوان دوست شماخودم راموظف میبینم که نوکری پدرومادرشهیدرستمیان رابکنم خیالت تخت باشدرفیق شماهم نائب الزیاره من باش وسلام مرابه آقابرسان بگومارادریابدحالمان مساعدنیست ابنجاخیلی تنگ است برایم کمک کندآقاامامرضا التماس دعا
در ابتدا بر خود لازم میدانم دست این پدر و مادر را ببوسم.
من به شهرداری مراجعه کردم و پیگیری کردم.ولی متاسفانه ظاهرا سازنده و کسی که باعث شده دل این پدر و مادر بدرد بیاید آنقدر آشنا داره که همه در ظاهر از این پدر و مادر عزیز حمایت میکنند ولی در باطن خیر ..... و حرف یکی از آقایان این بود که فرد متخلف کم کم میسازه و حتی سطح پنجره و تراسی که با رای کمیسیون مشخص شده 170 سانتی متر با مصالح ساختمانی، فرد سازنده با شیشه انجام میده و قانون را راحت دور میزنه و بقول خودشان راحت حق این پدر و مادر شهید پایمال میشود.
نمیدانم چه بگویم و چه بکنم.....فقط همین که این دو عزیز، پدر و مادر شهیدی هستند که همه ی سرشناسان، مسئولین و کسانی که در این انقلاب سهمی دارند او را میشناسند و به ایشان ارادت خاص دارند.
عزیزان بگفته رهبر فرزانه امام خامنه ای (مدظله العالی) : اگر من از شهدا احترام میکنم، اگر اظهار اخلاص به خانوادههای شهدا میکنم این صرف یک نام احساسات خشک و خالی نیست، به معنای این است که این یک راهبرد حقیقی برای ملت ماست.
پس برنامه ای ریخته شود تا نگذاریم آب در دل این دو عزیز تکان بخورد و فردا روزی سرمان جلوی آن شهید بالا باشد، که تو نبودی، ولی ما فرزندان پدر و مادر تو هستیم و نمیگزاریم کسی به پدر و مادرت زور بگوید.
فرازي از وصيت نامه شهيد هوشنگ رستمیان فرد: ملت ما، ملت شهادت است و درس شهادت را به خوبي ياد گرفته است چون كه شهادت درسي است كه انسانهاي متقي آن را آموخته اند و به ديگران ياد خواهند داد.
بعضی همرزمان شهید:سردار شهید کمال فاضل . سید سعید زمانیان . حبیب الله نیکخوه . دکتر نافیان . شهیدان استکی . شهیدسعید لطفی . شهیدعلی درعلی . شهیدفریبرز ترابی و ...
گفتن به استحضار برسانم که متاسفانه تا اکنون کسی نتوانسته جلوی ساخت و ساز فرد خاطی را بگیره و حق همیشه پایمال می شود و اینکه خون شهدا دیگر قابل احترام نیست و کسی که پارتی و آشنا ندارد همیشه نابود باید شود.
متاسفانه
نامه ای سرگشاده به پاره تنم، فرزند شهیدم
اگر من از شهدا احترام ميكنم، اگر اظهار اخلاص به خانوادههاي شهدا ميكنم اين صرف يك نام احساسات خشك و خالي نيست، به معناي اين است كه اين يك راهبرد حقيقي براي ملت ماست. امام خامنه ای (مدظله العالی)
سلام هوشنگ پسر عزیزم
فرزندم این نامه را پدر و مادرت برایت می نویسند.
از آخرین روزی که تو را دیدیم که به جبهه رفتی 29 سال می گذرد. خودت میگفتی، میرویم تا نگذاریم دشمن پا بر روی خاک میهنمان بگذارد، میرویم تا ایران در آسایش و عدالت باشد، تا کسی حق کسی را پایمال نکند و ...
موضوع از آنجا شروع شد که شخصی (پیمانکار و بساز و بفروش با فامیل مصیبی) ( با عنوان همسایه ) بمدت یکسال و نیم است شروع به ساخت آپارتمان نموده ، ساخت و ساز مازاد بر پروانه ساختمانی (یک طبقه اضافه بر پروانه شهرداری و پایین گرفتن سطح پنجره ها و تراس)، به همین دلیل شکوائیه ای بر عدم رضایت نوشته و به شهرداری شهرکرد تحویل دادم که طی چندین نوبت کار نامبرده از سوی شهرداری و حتی باحضور شخص شهردار شهرکرد متوقف (البته این درحالی بود که سازنده روزهای جمعه و تعطیل که شهرداری تعطیل بود به صورت پنهانی شروع به بتن ریزی و زدن ستون می نمود) پرونده به کمیسیون ماده صد ارجاع گردید ولی متاسفانه یکی از اعضای کمیسیون بنا به هر دلیلی که حتی با بی احترامی به پدر و مادرت ، بجای آنکه از کسی که به او ظلم و ستم شده و حق وحقوقش ضایع شده حمایت کند،خواهان حمایت از متخلف و کسی می باشند که اولاً خلاف پروانه و دوماً باعث سلب آسایش خانواده ات شده است و حتی فرد متخلف باز به رای این کمیسیون هم توجه نمیکند و سطح تراس و پنجره ها را پایین گرفته و حتی شروع به جوشکاری و زدن سقف با تیرآهنی کرده و اینکه من جوری میسازم که کسی نتونه جلوی کار رو بگیره.
از آنجا دلم میسوزد که اگر پسرم، پاره تنم، تو در کنارم بودی، توی که همرزمانت حرفی در این مرز و بوم برای گفتن دارند، ما هم تکیه گاهی داشتیم. آیا می توانستند حق پدر و مادرت را پایمال کنند. من به عنوان مادر شهید هیچگاه برای شهادتت اشک از چشمانم جاری نشد چون امانتی بودی و خدا را شاکرم که امانتش را در راه جهاد حق بر علیه باطل در کربلا، کربلای پنج تقدیم نمودم.ولی این همسایه آزاری باعث شد و تا جای که بیاید در منزل و فریاد کنان با بی آبروی بگوید زن، برو بگو یک مرد بیاید دم در.من و پدرت که یکباره جای خالی ات را در کنارمان حس کردیم و دل شکسته، دلتنگت شویم و اشک از چشمانمان جاری شود.
عدالتی که برایش خون ها بر زمین ریخته شد.
پسرم؛ هوشنگ جان، عزیز دل مادر،شما را قسم می دهم به خون و راه مقدستان، قسم میدهمت به پهلوی شکسته بی بی فاطمه زهرا (س) به مادر و پدرت کمک کن.
پدر و مادر شهید هوشنگ ر ستمیان فرد
رونوشت: دوستان و همرزمان پسرم و شهیدان زنده ؛ دلسوختگان خاک ایران