جانبازی که زمین خورد وگریه کرد

ولا دروغ چرا من تاکنون صدها بار وشاید هزاران بار برای خودم وامثال خودم هق هق گریه ها کرده ام

جانم
تا درد نکشیدی چه میدانی درد چیست.؟
سواره چه می داند پیاده کی خسته میشه؟
این فقط یک نمونه شه هزاران از این بدتر داریم بخدا
کاش همه ی ماجانبازان شهید میشدیم ودرد را فقط یک با احساس می کردیمممممممم
دلمان سخت تنگ است برای خودمان...برای تنهایی مان..برای دردهایی که نیمه های شب خواب ازچشمانمان می برند وحق ناله هم نداریم...چون بچه ها که گناهی نکردن هرشب با ناله ی ما از خواب بپرند
سنمان که بالاتر می رود دردها هم بیشتر وبیشتر می شوند
یکی میگفت : بازنشستگی یعنی سنی که دیگه نیاز به کمی استراحت داریم...
ولی ما(جانبازان) میگیم: بازنشستگی یعنی هررزو شب به استقبال درد وزجر بیشتر رفتن....
بازنشستگی ما(چه شاغل وچه غیرشاغل) مرگ ما واستراحت در قبر است؟!!
والله من که علاوه بر مشکلات جسمی ودرد های شناخته وناشناخته هرچند شب یکبار کابوس جنگ ودرگیری با دشمن بعثی می بینم
یقین دارم همه ی جانبازان ورزمندگان جنگ دیده چنینند
پزشک هم میگه این خواب دیدن در درونتان جا خوش کرده وحالا حالا جدا شدنی نیست؟!!
پس بهتر که دردهایم نمی گذارند که خوب بخوابم وگرنه مرتب کابوس جنگ می بینم...
خدایی شما جانبازان وایثارگران چنین نیستید؟
یا فقط من یکی اینجوریم؟؟
نه روزی صدبار واونم با سیخ وخنجر ودشنه طعنه های برخی جنگ وزخم ندیده ها

ای کاش فقط درد میگشیدیم و با صورت چنان زمین میخوردیم که دندانهایمان خرد میشد و ما مردان درد پذیر هستیم ما را تربیت دادند درد بگشیم چه مالی چه جانی از درد بدتر هم داریم دردی که هر مقام هر جانبازی را به گریه میاندازد این برادرمان حکایت زمین خوردنش را به حضرت عباس ع تشبیع کرد اما یقینن زمانی که حضرت با صورت به زمن خوردند درد اهل حرم را داشتند نه دندان مبارگ حال من دردم خانواده ام است که نا خواسته ازار میبینند باور کنید درد خودم را حس نمیکنم اما زمانی که اعصابم بهم میریزد تمام خانواده را طوری اذیت میکنم که بعدا شرمندگی فاید ه ای ندارد اگثرا هم مسله مالی این مسایل را به وجود میاورند شما نمی دانید دخترم با چه شوقی امده بود چند روز پیش ما بماند خداوند دارد نو ه ای به من عطا میفرمایید اما من نا خوداگاه یک زمان به خودم امدم دیدم دخترم با چشم تر خانه را ترگ کرد رفت این درد ادم را از پا می اندازد کاش با صورت به زمین میخوردم اقایان هم قول دادند سانتیفوز بچرخد زندگی مردم هم باید بچرخد اما نه ان چرخید نه این فقط این ظریف است که میچرخد هیچ اثری در زندگی مردم مشاهده نمیشود والله نمیدانم به ما که رسید اسمان ،،،،، خدا به دادمان برسد

همین تیترهاست که مسئولین مارا فراموش کردن مگه میشه ادم با صورت به زمین بخوره گریه نکنه من که هر شب از زور درد با چشم تر بخواب میرم من هر شب گریه میکنم ونمیتوانم دروغ بگم ودارد ایمانم یواش یواش اب میره خدا دروغ گو هارا دوست نداره .من گریه میکنم انهم با صدای بلند تا خدا بشنوه وحق مارا از ظالمان بگیره .ان چه کسیه که درد داشته باشه گریه نکنه

به استقامت و صبر شما ها دلم خوشه اما از دردهاي درونتان كه درونم را بهم مي ريزد ناخوشم كاش ميتوانستم برايتان كاري كنم كاش ميتوانستم لياقت كنيزي شما فرشتگان را كنم ، دستانتان را ميبوسم
اي نجات دهنده دين و وطن

خانم مطهر . سوگند بخداوند پس از مجروحیتم یک شب نشده بدون درد بخوابم ودر شبانه روز یک ساعت انهم با مسکن های قوی نیمه جان میشم وپس از مدت کوتاهی بادرد واه از خواب بیدار میشم وباید عزای ان روز را بگیرم که چطور باید به شب برسانم از لطف ومحبت شما سپاسگذارم ..دارد بازم صبح میرسد ومن شب را شرمنده خود کردم صبح شما بخیر برایتان صبح ارامی را ارزومندم

این درد ترکش و موج و گازهای شیمیایی و..نیست که ما جانبازان را داغمون می کند و اشکمان را در می آورد بلکه بی مهری و قانون گریزی مسئولان است خدا شاهد است که درد های فیزیکی جانبازان کوه هم نمی تواند تحمل کند ولی خانواده ما جانبازان با صبوری تحمل می کنند درد آور تر اینه از مسئولین با وعده هاشون ما را سرکار کار می گذارند و بموقع هم ازمان سو استفاده می کنند از حجب و حیای ما بیشترین سود میبرند و اگر جانبازی هم جایی بخواهد از خودش دفاع کنند به او انگ موجی بودن میزنند اینا درده و بارها شده که خود من بعد از این چنین برخورد هایی در تنهایی خودم زار زده ام حالا بماند نداری ها و دست تنگی ها دلم نمیاد نارحتتان کنم و گرنه از نداری ها درون سینه من ناگفته های زیادی هست نمی گویم چرا که اکثر شما دوستان همرزمم به این مشکلات آشنایید

خیلی از عزیزان برای دفاع از کشور زحمت کشیدند وخون دلها خوردند ولی الان لااقل راحت میتوانند شبها بخوابند ولی هیچکس نمیداند پاره ای از جانبازان از درد چه می کشند