شناسه خبر : 39629
پنجشنبه 05 آذر 1394 , 12:44
اشتراک گذاری در :
عکس روز

ای کاش می شناختمش!

دلنوشته ای برای جانبازان دردمند و صبور 70 درصد که غریبانه از میان ما کوچ می کنند

صنوبر محمدی -  شنیده ام نوجوان بودی که رخت مردانه جنگ را به تن کردی و راهی میدان کارزارشدی. گفتی که می روی تا با خونت  اسلام را یاری نمایی.
 عکسهای روزهای اول جنگ را که مرور می کنم تو را می بینم که با لباس خاکی، اسلحه به دست و لبخندزنان نگاهت به لنز دوربین است. چقدر ساده و صمیمی! و چیزی که مرا به تعجب وا می دارد بزرگمردی کوچک است که تمام قامتش هم به نوک اسلحه نمی رسید. اما سالهای جنگ از تو دلاوری ساخت که هیبت و جسارت مردانه اش ترس بر اندام دشمن می انداخت.


 و امروز  سالها  ازآن روزها گذشته است. مدتهای مدیدی تنت زخمی تیر و ترکش نامردان بود  و درد میهمان هرشبت،  اما قلبت آرام و شکیبا. این سالها هر زمان تو را روی ویلچر می دیدم از شرمنده می شدم که چقدر فرق است میان من و تو! من نافرمان و ناسپاس و تو چقدر فرمانبردار و شکرگذار. و این شاید تنها فرق من خاکی  و تو افلاکی باشد.
یادت هست در واپسین روزهای رفتن هم نگران چادر و حجاب خواهرانت بودی و می گفتی مواظب باشید وسوسه های دنیایی، آخرتتان را نسوزاند!

امروز برای بدرقه ات همه آمده بودند. فرقی نمی کرد که تورا کم یا زیاد می شناختند اما همین قدر که می دانستند تو رفتی تا آنان آسوده خاطر و در امنیت زندگی کنند، برایشان کافی بود. می دانستند که تو یادگار سالهای دلاوری گذشته بودی و هستی، و تنها  دلیل آمدنشان همین بس که در شهری زندگی می کنند که تو در هوایش نفس می کشیدی.
 نوجوانی که شاید همسن و سال نوجوانی تو بود در تشییع تو در گوشه ای تنها ایستاده بود و اشک می ریخت. گفتم چرا گریه؟ مگر او را می شناسی؟با بغض نگاهم کرد و بریده  بریده گفت: ای کاش می شناختمش!
***
برادرم! زمین چقدر حقیر است برای درک جسم خاکی تو، و روح بزرگ تو در افلاک جای گرفته است. حالا دیگر جز پاهایت که سالها پیش آسمانی شدند تمام وجودت آسمانی شده.
وقتی تو را تشییع می کردند من به وضوح روح بلندت را می دیدم که به سوی نور و روشنایی آسمان پر می کشید و ما خاکیان جا مانده از قافله چه با حسرت، رفتن تو را به نظاره نشسته ایم. اما  با تو عهد می بندیم که تو و یاران و همقطارانت را  فراموش نکنیم و بر عهدمان استوار بمانیم.  تو هم در این روزهایی که بوی اربعین می دهد سلام ما را به مولایمان حسین(ع) و یارانش برسان.

 

کد خبرنگار: 17
اینستاگرام
بسیار زیبابود و درخور تامل.
کوچِ غریبانه و البته مظلومانه.
امیدوارم درک رستی از واقعیات دور و برمان داشته باشیم.
ممنون و سپاس از سرکارخانم محمدی برای نگارش متن زیبایشان.
مظلومیت شهدای گمنام در پلدختر با سلام. در شهریور1390پیکر مظهر دو شهید گمنام در مله کوه پلدختر به خاک سپرده شد که از آن زمان تا حالا بعد از چهارسال هیچ اقدام اساسی برای ساخت جایگاه و مقبره ای برای آن عزیزان انجام نشده است. گمنام بودند گمنام ترشان کردند. مسولین محترم به پلدختر بیایند و از آن مکان باز دی بنمایند تا متوجه مظلومیت شهدای گمنام در پلدختر بشوند
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi