شناسه خبر : 40800
دوشنبه 07 دي 1394 , 16:27
اشتراک گذاری در :
عکس روز

ازسنگ زدن به جانباز تا پاسدار آقا بودن

مدام جملاتی را زبانش تکرار می کند. نزدیک که می شوم می بینم شعار می دهد " ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند" و عکس آقا را هم بالای تختش آویزان کرده است.

جمعی از فرزندان شهدا، ورزشکاران و هنرمندان کشورمان به بازدید از آسایشگاه نیایش رفته و از جانبازان این آسایشگاه تفقد کردند.

متن زیر حاشیه نگاری این دیدار است که در ذیل می آید:

همه بودند، دور هم جمع شده بودند تا از نزدیک ببینند بر یاران قسم خورده خمینی(ره) چه گذشت و هنوز هم تاول زخم کاری جنگ روی اعصابشان می ترکد و بدنهاشان در بسترزخم ها به هم آغوشی خواب می رسد.
کمی که جو صمیمی می شود و خوب که میبینیم، میلاد کی مرام، کوروش معصومی و شیرینی را در این جمع از چهره های شاخص می یابم.
از در که وارد می شویم، بعضیشان بعضی از میهمانان را می شناسند اما نمیتوانند عرض ادب و احترام کنند و رسم مهمان نوازی را با جسم مادی خو د به جای آورند. اولین تختی که بالای آن حاضریم، مردی است که 30 است میهمان این تخت است. به قول خودش به هم دوخته شده اند.

مامنی برای مردان بی ادعا/از سنگ زدن به یک جانباز تا پاسدار آقا،امام خامنه ای بودن

مامنی برای مردان بی ادعا/از سنگ زدن به یک جانباز تا پاسدار آقا،امام خامنه ای بودن


ملکه و غفلت از جانبازان اعصاب و روان
میلاد کی مرام را در نزدیکی خود می بینم. او هنرپیشه سینما و تلویزیون است و جوان تر از آن به نظر می رسد که روزهای حماسه و دفاع را به یاد داشته باشد. کمی نزدیک تر می شوم تا حرف های او با آن جانباز را بهتر بشنوم:
"خداوند لطف کرد و توانستم قطعه ای از بهشت را در عالم هستی، امروز ببینم. نمی دانم این شعار تلقی می شود یا نه ، از ته قلب می گویم اینجا بهشت است.
 کسی که جانش را کف دست می گیرد و نمی گذارد دینش به تاراج رفته و ناموس، کشور و پرچمش به دست بیگانه بیفتد، این فرد فقط می تواند بهشتی باشد.
شما قهرمانان ما هستید و خدای ما حتما حواسش به شما عزیزان هست."
بعد در حالی که بغض گلویش را می فشرد، خطاب به من و چند نفری که دور ایشان هستیم می گوید:" کوچکترین کار ما همین دیدارها و سر زدن به این عزیزان است.عقیده شخصی من این است که همانطور که بعضی از شهدا، شهدای در سایه مانده دفاع مقدس هستند و ما آنها را نمیشناسیم اینها هم شهدای زنده ای هستند که معرفی نشده اند."
میلاد کی مرام را اما اغلب از ملکه می شناسند. فیلمی در خور و شایسته تحسین که او به خوبی در آن نقش یک همراه شهید گمنام را به صفحه سینما می کشاند. به قول خودش این فیلم را خیلی دوست دارد و کارهای دفاع مقدسی اش را افتخار خود می داند.

مامنی برای مردان بی ادعا/از سنگ زدن به یک جانباز تا پاسدار آقا،امام خامنه ای بودن

 

بخاطر ولایت فقیه

در آنسوی سالن، مردی است که حتی سرش را هم نمی تواند به خوبی تکان دهد. مدام جملاتی را زبانش تکرار می کند. نزدیک که می شوم می بینم شعار می دهد " ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند" و عکس آقا را هم بالای تختش آویزان کرده است.
یکی از همراهان به تفقد از او می پردازد. کمی با او خوش و بش می کند و از او می پرسد:"چرا عکس زن و بچه ات را نداری؟"
کمی به فکر فرو می رود و می گوید:"زن و بچه که ندارم. کی به ما زن می داد. ما قاطی کنیم که اصلا دیگه خدا رو هم یادمون میره. ولی اون مارو یادش نمیره ها. ضمنا اگر زن وبچه ام داشتم بازم فقط عکس آقارو می ذاشتم. ما بخاطر آقا همه این سختی ها رو به جون میخریم برادر، بخاطر ولایت فقیه."

مامنی برای مردان بی ادعا/از سنگ زدن به یک جانباز تا پاسدار آقا،امام خامنه ای بودن

 

اصلی ترین کار یک هنرمند

کوروش معصومی بازیگر و نویسنده نزدیک او می رود. کمی چشم در چشم و نگاه به نگاه گره می خورد.
او را کنار می کشم و نقش هنر را در معرفی صحیح این عزیزان می پرسم:"هنرمندان به واسطه بیشتر دیده شدن باید نگاه های مردم را به سمت آن چیزی که می خواهند ، جلب کنند.این اصلی ترین کار یک هنرمند است.
هرکس سرش به کاری گرم است و بعضی چیزها را از یاد می برند.
هنرمندان خودشان باید به موضوعات جامعه حساس باشند چرا که می توانند حساسیت جامعه را بر انگیزند. از هنرمندان بخواهید تا در این دیدارها حضور داشته باشند. قطعا استقبال خواهند کرد. ممکن است مشغولی دنیا و اموراتش باعث شود گاهی خود هنرمندان نیز این وظیفه را فراموش کنند.
وقتی با ایثارگران برخورد می کنیم یک احساس دین خاص به انسان یادآوری می شود. اینجا دل را رقیق کرده و حال آدم را دگرگون میکند .
این دوستان باید در بهترین کاخ ها زندگی کنند اما هیچ کاری برای این عزیزان انجام نداده ایم.
ما باید از شعار زدگی دور شویم و به فرزندانمان که نسل آینده هستند به طور صحیح فرهنگ ایثار و شهادت را انتقال دهیم. خود من زمان جنگ شیشه ها را چسب می زدم، لامپ ها را خاموش می کردم. با حال و هوای جنگ آشنا هستم. ترس از بمباران را حس کرده ام. روزهای سختی را دیده ام.
 بچه های امروز جنگ را درک نمی کنند.جنگ یک تفنگ بازی ساده نیست؛ این را باید نسل های آینده درک کنند. بچه ها را بیاوریم تا از نزدیک این آسایشگاه را ببینند و حس و حال اینجا را دریافت کنند.
من نزدیک به این آسایشگاه زندگی میکنم. بارها از جلوی آسایشگاه عبور کرده بودم  اما هیچوقت داخل نیامدم، چون در برنامه ام نبوده ، البته فضای اینجا هم به گونه ای نبود که من را داخل بکشاند.
اما معتقدم باید به بچه ها از ابتدا این دیدارها را بیاموزیم. در سبد زندگی ما باید دیدار از ایثارگران قرار بگیرد."

مامنی برای مردان بی ادعا/از سنگ زدن به یک جانباز تا پاسدار آقا،امام خامنه ای بودن

 

گفتگو با بهمن خوش نیت
بهمن خوش نیت بازیگر مطرح کشورمان خیلی مبهوت رفتار جانبازان شده و آرام به من می گوید :بارها به آسایش گاه های کشور رفته ام وهر نوبت یک درس جدید یاد میگیرم و لازم است که انسان هر چند وقت یکبار به اینجا بیاید و با این عزیزان آشنا شود ببینیم که اینها کجا هستند و ما کجاییم ، این بار هم بسیار در روحیه ام تاثیر گذاشت .

مامنی برای مردان بی ادعا/از سنگ زدن به یک جانباز تا پاسدار آقا،امام خامنه ای بودن

گلایه از فیلم های وطنی
مسئول برنامه های آسایشگاه وقتی اهالی هنر را می بیند، لب به گلایه و درد دل می گشاید و می گوید:اینجا برنامه هفتگی سینما را برگزار می کنیم. هفته ای یک روز را به پخش فیلم های شاد اختصاص داده ایم که یکی از برنامه های درمانی برای جانبازان اعصاب و روان محسوب می گردد.
این فیلم ها طوری انتخاب می شود که آموزنده باشد و بچه ها بتوانند روحیه شان را حفظ کنند، متاسفانه اخیرا این فیلم هایی که ساخته می شود، نه جنبه شاد کنندگی دارد و نه آموزنده است.

مامنی برای مردان بی ادعا/از سنگ زدن به یک جانباز تا پاسدار آقا،امام خامنه ای بودن

"هیچ"

رضا اردستانی از فرزندان شهیدی است که این تیم را همراهی می کند. به شدت به فکر فرو رفته و سعی میکند اشک هایش را پنهان کند. او احساس شرم می کند و خود را در مقابل جانبازان "هیچ" می خواند:
"حال و هوای اینجا قابل توصیف نیست منکه خودم فرزند شهید هستم وقتی جانبازان اعصاب و روان را می بینم شرمنده می شوم.
هرچه پیش می رویم، برخوردهای جامعه نسبت ایثارگران حالت تقابلی به خود می گیرد. دوستان در عرصه رسانه این فرهنگ را انتقال بدهند که این افراد برای تمام جامعه ایثار کرده اند و این ایثار قابل جبران نیست.
ما فرزندان شهدا باید همان روحیه ایثار و شهادت پدر را در زندگیمان داشته باشیم و در همه عرصه زندگی مثل پدر شهید خود عمل نماییم."

مامنی برای مردان بی ادعا/از سنگ زدن به یک جانباز تا پاسدار آقا،امام خامنه ای بودن

 

نعمتی به نام امنیت
دکتر رستمی را میبینم که به میهمانان خوش امد می گوید. او نیز زخم خورده همان جنگی است که امروز تیمار از بازماندگان عزیزش را به عهده گرفته.
این فرزند شهید از برنامه های تفریحی که برای جانبازان ترتیب داده می گوید:
"به لطف الهی، سال 1393 توانستم با هماهنگی یکی از مجموعه های بنیادشهید وامور ایثارگران عده ای از جانبازان اعصاب و روان را به همراه تیم پرستاری و خانواده این عزیزان به رامسر ببریم. طبق گفته پزشگان این سفر تاثیر بسیار خوبی در روحیه و نشاط جانبازان عزیز داشت.
امسال هم علیرغم اینکه توفیق خدمت در مجموعه بنیاد را ندارم ولی با کمک دوستان  همین اقدام را برنامه ریزی کرده ایم و امیدوارم بتوانیم بازهم روحیه این جانبازان را بالا ببریم.
مظلوم ترین ایثارگران همین جانبازان اعصاب و روان هستند. بعضی از این دوستان گاهی خاطراتی را تعریف می کنند که شاید در دنیای واقعی قابل درک و باور نباشد.
خیلی از این جانبازان اعصاب و روان نمی توانند در اجتماع، در خیابان رفت و آمد کنند؛
اگر امروز ما دست فرزندمان را می گیریم و در خیابان با امنیت قدم می زنیم، از تلاش و ایثار همین افراد است.
امنیت کشور را مدیون همین ایثارگران و شهیدان هستیم. اگر نگاهی به کشورهای منطقه و همسایه مان کنیم میبینیم چه وضعی دارند. "

مامنی برای مردان بی ادعا/از سنگ زدن به یک جانباز تا پاسدار آقا،امام خامنه ای بودن

 

انگشتر شیرینی

شیرینی سرپرست سابق باشگاه پرسپولیس توجه مرا به خود جلب میکند. به او نزدیک می شوم. با یکی از جانبازان حسابی گرم گرفته و خوش و بش میکند. اشک در چشمانش حلقه زده اما سعی می کند جلوی آن را بگیرد. انگشتری اش را به همان جانباز هدیه می کند و یکدیگر را محکم در آغوش می کشند گویا سال هاست از هم دور بوده و یکدیگر را تازه پیدا کرده اند.
کمی جلوتر می روم و از او می خواهم چند جمله ای در باره این فضا را برای ما بگوید:
"اینجا هوا، هوای خداست و چیزی نمی توان گفت. اینها تمام زندگیشان را برای ما و ممکلت دادند.ما هیچوقت نمی توانیم یک درصد از کاری را که ایثارگران برای ما کردند جبران کنیم .
باید همه مردم توجه داشته باشند که اینها همه چیز خود را فدای ما کردند و باید کاری کنیم جدا از شعار تا بتوانیم زندگی را به این جانبازان اعصاب و روان بازگردانیم.

ورزش در تمام جامعه فراگیر است و مورد توجه است، می تواند برای جانبازان شادآبی ایجاد کند. با گره خوردن فرهنگ ایثار و شهادت با ورزش  می توان این فرهنگ را درجامعه زنده نگه داشت.مسئولین ورزش هم باید به این نکته توجه کنند تا بتوانند ارتباط را با این عزیزان حفظ کنند."

مامنی برای مردان بی ادعا/از سنگ زدن به یک جانباز تا پاسدار آقا،امام خامنه ای بودن

مامنی برای مردان بی ادعا/از سنگ زدن به یک جانباز تا پاسدار آقا،امام خامنه ای بودن

 

غریبه ای آشنا برای جانبازان

یکی از همراهان گروه که بطور کامل خودش را به گوشه وکنار آسایشگاه کشانده ، خارج از فضای گروهی و به اصطلاح خودمان ارتباط دلی ومعنوی بسیار زیبایی با جانبازان برقرار کرده ،کسی است که خود هم سالها در این تخت ها بستری بود و از قرار معلوم خوب هم حال وهوای جانبازان ومحیط آسایشگاه را درک می کند و این امر در ارتباط ها ،کلام هاوگفتمان های ساده ای که باجانبازان دارد کاملاٌ برای مخاطب مشهود بود و برای من حاوی این پیام بود که ایشان سالیان سال است رفت وآمدهای زیادی به این مجموعه ها دارد، هرچند تا متوجه نگاه کنجکاوانه وخبرنگاری ما در برخی سوالات شد وگفته بود که نامی از او نبرم ،ولی دلمان نیامد اورا معرفی نکنیم ،این شخص کسی جز جانباز عزیزحاج عباس پالیزدار خودمان نیست که به همراه پسر جوان ورشید خود به جمع دوستان وهمرزمان سابق خود آمده بود.

مامنی برای مردان بی ادعا/از سنگ زدن به یک جانباز تا پاسدار آقا،امام خامنه ای بودن

پدرانه
"علیرضا اسلامی" جانباز بامرامی است که خوب با میهمانان خوش و بش می کند. وقتی می گویم خودش را معرفی کند، تنها جمله ای که از خود می گوید این است:" پاسدار آقا،امام خامنه ای هستم"و صلوات می فرستد که دیگر سئوالی نکنم. از رو نمی روم و برای اینکه سر صحبت را درست باز کنم می پرسم:"جانباز هستید دیگه؟ کجا جانباز شدید؟"
جواب می دهد:"جانبازی ما به جانبازی ابالفضل العباس(ع) می رسد؟ نمی رسد. پسرم... دیگر گذشته..."
اصرار می کنم که جواب دهد و وقتی سماجت من را می بیند می گوید:"مرا با سنگ زدند، اینطوری شدم!"
دستم را به سمتش دراز میکنم و گرم و صمیمی دست می دهد و مرا مانند پدری مهربان در آغوش می کشد...چقدر این حس خوب است.
دو دلم. آرزو می کردم کاش من هم پدرم جانباز اعصاب و روان بود ولی بود یا نه، همین که شهید شده بهتر است؟
تمام راه را به این فکر می کنم که اگر پدرم در بین ایشان بود چه می کردم؟!

مامنی برای مردان بی ادعا/از سنگ زدن به یک جانباز تا پاسدار آقا،امام خامنه ای بودن

مامنی برای مردان بی ادعا/از سنگ زدن به یک جانباز تا پاسدار آقا،امام خامنه ای بودن

مامنی برای مردان بی ادعا/از سنگ زدن به یک جانباز تا پاسدار آقا،امام خامنه ای بودن

مامنی برای مردان بی ادعا/از سنگ زدن به یک جانباز تا پاسدار آقا،امام خامنه ای بودن

مامنی برای مردان بی ادعا/از سنگ زدن به یک جانباز تا پاسدار آقا،امام خامنه ای بودن

مامنی برای مردان بی ادعا/از سنگ زدن به یک جانباز تا پاسدار آقا،امام خامنه ای بودن

 

منبع: شهید نیوز
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi