شنبه 19 دي 1394 , 19:11
تأملی بر مقاله ما ثروتمندیم اگر...
به دوستانی که همیشه زود قضاوت می کنند!
بعضی از دوستان در کامنت های¬شان چنان صحبت کرده بودند که انگار ما جانبازها اینقدر بدبختیم که باید کاسهٔ گدایی دستمان بگیریم و برویم سر چهارراه گدایی کنیم.
جانبازنخاعی رمضانعلی کاوسی - (خواهمشمندم قبل از مطالعه ی این مطلب، مقاله ی ما چقدر ثروتمندیم اگر... را دوباره بخوانید.) در این مقاله من یادآوری کردم که باید به داشته¬های¬مان بیشتر فکر کنیم و به خاطر این داشته¬های خدادادی از خالق هستی تشکر کنیم. به نص صریح قرآن مجید هم استناد کردم که ما نمی¬توانیم نعمت¬های خداوند را بشماریم چه رسد به اینکه بخواهیم شکر نعمت هایش را به جا بیاوریم. حس می¬کنم بعضی از دوستان با عجله نوشتهٔ مرا خوانده و زود قضاوت کرده بودند. شاید هم اشکال از من بوده که نتوانسته بودم منظورم را درست بیان کنم. من می¬خواستم بگویم پول و سرمایه فقط قسمتی از خوشبختی ما را تضمین می¬کند نه تمام آن را. تعجب می کنم از بعضی از دوستانی که کامنت گذاشته بودند، صحبتهای مرا گل و بلبل و حلوا حلوا کردن تعبیر کرده بودند. البته بعضی از بزرگواران مرا بی درد، ساده و... خطاب کرده بودند. شاید کامنت های شدیدتری هم بوده که فاش نیوز آن را تایید نکرده است.
دوستان عزیز جانباز؛ من معتقدم ما نباید به خاطر بعضی کم کاری های مسئولین و تبعیض هایی که بر جانبازان روا می دارند، هدفی را که به خاطر آن جانباز شده¬ ایم، فراموش کنیم. ما باید همیشه در ذهن مان مرور کنیم که یک بنده هستیم. وظیفهٔ یک بنده همیشه تشکر از مخلوق و ارج نهادن به نعمتهایی است که خالق هستی در اختیار او قرار داده است. در نماز هم می خوانیم که پیامبر عزیز اسلام قبل از اینکه یک رسول باشد، یک بنده بود. "اشهد ان محمد عبده و رسوله". من معتقدم ما نباید تمام مقولات زندگی مان را با هم مخلوط کنیم. باید به موقع شکرگزار خدا باشیم، به موقع انتقاد کنیم، به موقع هم از حقوق از دست رفتهٔ خود دفاع کنیم.
من در مقالاتی که قبلاً هم نوشته ام و فاش نیوز لطف کرده و آن را درج کرده است، بدون هیچ ترسی بسیاری از عملکردهای بنیاد را نقد کرده ام. از اینکه مطالبات جانبازان را نداده اند، از اینکه در امور فرهنگی کم کاری می کنند، از اینکه به فکر سفرهای تفریحی زیارتی برای جانبازان نیستند، از اینکه وضعیت درمان جانبازها چنین و چنان است و... اما اینها دلیل نمی شود که ما عملکرد مثبت بنیاد را هم نادیده بگیریم و فقط با عینک بدبینی به همه چیز نگاه کنیم. به این نکته هم اشاره کنم که من یک جانباز شهرستانی هستم و تا به حال دیوارهای بنیاد شهید تهران را هم ندیده ام. لطفاً دوستانی که همیشه زود قضاوت می کنند، مرا از عوامل و نورچشمی های بنیاد نخوانند. بعضی از دوستان در کامنت های¬شان چنان صحبت کرده بودند که انگار ما جانبازها اینقدر بدبختیم که باید کاسهٔ گدایی دستمان بگیریم و برویم سر چهارراه گدایی کنیم.
دوستان عزیز، بیاییم کمی خودمان را با کسانی مقایسه کنیم که بر اثر یک حادثه قطع نخاع شده اند و الان هم توی خانه ها افتاده اند. می دانید بهزیستی به یک معلول قطع نخاع فقط ماهی هشتاد هزار تومان حقوق می دهد؟! آیا در مقایسه با این عزیزان که همیشه مورد کم توجهی دولت های مختلف بوده اند، ما ثروتمند نیستیم؟
من قصد ندارم وارد بحث سیاسی بشوم؛ اما این سؤال را از شما می کنم وضع مالی ما بهتر است یا وضع مالی مردمی که باید با یک حقوق کارگری زیر یک میلیون تومانی شکم زن و بچه شان را سیر کنند؟ دولت تدبیر و امید هم که فقط بلد است پُز بدهد که تورم را یک رقمی کرده ایم! دست مردم را خالی نگه داشته اند، کسی قدرت خرید ندارد، آقایان دل¬شان را خوش کرده اند که ما تورم نقطه به نقطه را به زیر ده درصد رسانده ایم.
دوستان عزیز، اگر همه ی شما هم با من مخالف باشید من بر این باورم ما نباید به خاطر مشکلات و کمبودها اصل بندگی مان را فراموش کنیم و شاکر خداوند نباشیم. من هنوز هم معتقدم به خاطر نیمچه سلامتی هم که داریم باید کُرور کُرور خدا را شکر کنیم. ما به خاطر سالم بودن بیشتر اعضای بدنمان ثروتمند هستیم. شاید مقایسه کردن اشتباه باشد، ولی کدامیک از جانبازان 25 درصد حاضرند در برابر گرفتن یک پول کلان نخاع شان را قطع کنند؟ دوستان عزیز، قطع نخاع بودن و ویلچرنشینی یک درد بی درمان است. آیا داشتن سلامتی یک ثروت نیست؟ ما به خاطر اینکه راحت نفس می کشیم یک فرد ثروتمند هستیم. دوستان عزیز شیمیایی و قطع نخاع گردنی این گفتهٔ مرا بهتر درک می¬کنند.
من در بیشتر کامنت هایی که توسط دوستان عزیز درصد پایین در مقالات مختلف فاش نیوز می بینم، متوجه می شوم که آنها به خاطر حقوق کمتری که نسبت به 70 درصدی ها می گیرند، گله مندند. آنهایی که فقط می خواهند با همین مستمری ناچیز زندگی کنند حق دارند. باید فکر دیگری می کردند که بتوانند از طریق دیگری کسب ثروت کنند. اما مطمئنم هیچ کدام از این دوستان درصد پایین که وضع مالی شان مناسب نیست دوست ندارند کنترل ادرار نداشته باشند، همیشه با تب و لرز و عفونت ادرار سر و کار داشته باشند، برای یک مسافرت چند روزه هزار تا محدودیت داشته باشند و...
فرض کنید کاوسی یک برج چند طبقه در بهترین جای تهران هم داشته باشد. وقتی این برج نتواند عاقبت به خیری و سعادت دنیوی و اخروی او را در پی داشته باشد چه ارزشی دارد؟ من زمانی ثروتمندم که در یک خانهٔ معمولی و یک خودروی معمولی راحت کنار زن و بچه ام زندگی کنم و بتوانم از این زندگی معمولی لذت ببرم. من زمانی خوشبخت هستم که بتوانم شاد زندگی کنم و گاهی نیز این شادی را با دیگران تقسیم کنم. من زمانی خوشبختم که "درد مردم" داشته باشم. به فکر تهیهٔ جهیزیه برای دختر یک خانوادهٔ مستمند باشم. تلاش کنم شغلی برای جوانی دست و پا کنم و... من زمانی ثروتمندم که بتوانم خیلی راحت پول را از خودم جدا کنم و در راه خیر خرج کنم. ثروتی را که دست آخر فقط به دست ورثه بیفتد و هیچ سودی برای آخرت من نداشته باشد، ثروت نیست.
بد نیست هر از گاهی به سی و چند سال پیش فلش بَگ بزنیم و خاطرات زمانی که شب را روی خاک های سنگر به صبح می¬رساندیم، مرور کنیم. آن زمان از نظر ما ثروتمند واقعی چه کسی بود؟ السابقون چه کسانی بودند؟...
همرزم عزیزم همه ما که جانباز شدیم بر سر اتفاق که نبوده مطمعن باش که لیاقت داشتیم چرا که هدفی بس بزرگ داشتیم و این قابل معامله با هیچ چیزی نیست ولی این نمشه که به راحتی آب خوردن حق و حقوق قانونیمان را پایمال کنند و هیچ حرفی نزنیم اتفاقا یکی از بزرگترین مشکلات ما جانبازان همین حجب و حیای ست که داریم و مسئولین امر هم از همین مشکل ما سو استفاده می کنند بله هدف ما خیلی مقدس بوده و هست آیا بنظر شما ما جانبازان دست روی دست بگذاریم که مثل روز روشن حق مان را پایمال بکنند آخر چرا باید اینطور باشد که مثلا فرزند منه جانباز حسرت زندگی افغانی ها بخورد چرا باید من جانباز فرزند خود را با موتور سیکلت به مدرسه ببرم ولی فرزندان افغاغه بیگانه با تویوتا کمری رفت آمد کنند چرا دوست عزیز بله وقتی فرزند منه جانباز حداقل های زندگی نداشته باشد این اسمش چیست دوست من اگر من جسمی سالم داشتم مطمعن باش که برای فرزندانم بهترین زندگی مهیا می کردم آخه بخدا که ما زیاده خواه نیستیم فقط مسئولین اون چیزی که قانون گفته برای ما رعایت کنند ما کلاهمان هم بهوا می اندازیم واقعا جواب آن همه ایثارگری اینه که جانباز التماس کند
همه انسانها در راه بدست آوردن آنها قرار دارند یعنی انسانها تلاش میکنند تا یکی از این دو تاج را بر سر داشته باشند. تاج سلطانی دنیا با تجمیع ثروت و قدرت و تاج کرمنا بوسیله مبارزه و تهذیب و تذکیه و تطهیر نفس بدست می آید. راههای بدست آوردن تاج سلطانی آشکار و معلوم است و همه میدانیم اما طی طریق بدست آوردن تاج کرمنا گرچه یک قدم نهادن بر هوا و هوس بیشتر نیست لیکن هفت خان راه نرفته و دارای پیچیدگیهای فراوان و نیازمند استاد شریعت و طریقت و معرفت و حقیقت میباشد که خود دارای تاج کرمنا باشد. دشواری مبارزه با نفس یا شیطان درون بدلیل لزوم تقویت جسمانی برای رشد از طفولیت تا بلوغ و عادات لذات مادی و غفلت فردی بطوری که نفس خودمان را از خودمان بهتر میشناسد و از راههایی وارد میشود که هرگز انتظار نداشته و فکرش را نمی کنیم. آنکس که نفس را شناخت آنگاه خدا را شناخته است فلذا طبق آموزه های قرآن کریم و معصومین (ع) راه و جهت حرکت به سوی بدست آوردن تاج سلطانی دنیا معکوس و مخالف جهت راههای بدست آوردن تاج کرمنا یا همان قرب الله تعالی است. بنابراین نمیتوان با مکارم اخلاق و رعایت ادب قرب و طهارت ظاهر و باطن و حلال و حرام و تقوا و از همه مهمتر محبت اهل بیت معصومین (ع) با نفس مجاهدت و مبارزه کرد در حالیکه برای کسب ثروت و قدرت در تخت و کاخ و توهم شاهی بشدت دلبسته و کور و کر و ناشناسای حقیقت شده است. البته نیاز به اسباب دنیا در حد رفع نیاز و مدارا با نفس است لذا اضافات آن قرار گرفتن در راه کسب قدرت و ثروت و زیاده خواهی و خدمت و پرورش نفس است که نتیجه آن همانطور که میدانیم در زندگی اهل اسراف دنیا مشاهده میشود که کبر و ظلم و کفر و شرک و نفاق و حرص و کین و شهوت و غضب و تقویت نفس شیطانی است. عالمان ربانی گفتند تهذیب نفس به نسبت توان انسان و تشنگی وصال است گاهی در سلوک سیر قربه الی الله ، سالکی از مقابل مغازه کبابی عبور کرد. بوی کباب به مشامش رسید پس نفس او هوس کباب کرد. هفت سال در مغازه کبابی شاگردی کرد اما در آن مدت لقمه ای کباب نخورد تا به گوش هوش تادیب نفس را شنید. گاهی نفس در هوای گرم هوس آب سرد کرد اما سالک آب داغ نوشید. القصه اگر مهار نفس محکم کشیده شود سوار را بر زمین بکوبد و چنانچه سست گیرد از اختیار خارج شود. حضور مجاهدان در جبهه ها تجربه و تمرین کافی برای دوری از لذات دنیا و تهذیب دل و نفس و قربه الی الله بود.
تمام شرح احوال تاریخ بشریت و آنچه در سماوات و ارض مقدر گردیده است بین این دو موضوع بوده که تا قیامت هم وجود خواهد داشت.
شما و برادران درصد بالاکه سالهاست در بستر با تنی ازرده و با جراحات زیاد و شب بیداری های سخت همچنان دست و پنجه نرم می کنید و نسبت به جانفدایی هایتان هیچ توقعی ندارید درود بر شما دلاور عزیز ؟
از نظر شخصیتی و ایثار شما سرور تمام مردم جامعه هستید و بدون شک جایگاه شما عزیزان خیلی بالاتر از ان است که خودتان فکر میکنید ؟
شما بزرگواران با خدا معامله کردید اما در برابر معامله یک هزینه هایی پرداخت میشود که معامله با خدا قسمتی از ان اجر اخروی هست و قسمتی هم دنیوی باید باشد ؟
یعنی تمام جانبازان با خدا معامله کرده اند و باید حرمت قسمت اخروی را نگه داشت ؟
اما قسمت دنیوی که با مشکلات روز مره برایمان تراشیده اند باید چیکار کرد ؟
چرا باید دستمزد جانبازان را عده ای چپاولگر با حیله و نیرنگ بالا بکشند و هیچ کس هم دم بر نیاورد ؟ چرا ؟
جنانباز دلاور شما و سایر جانبازان حق ان را دارید که بهترین زندگی را داشته باشید چون این حق شما بزرگواران است و مزد ارامشی هست که برای کشور عزیزمان ایران فراهم کرده اید و باید اولین تسهیلات در اختیار خانواده معزز شهدا و جانبازان قرا رگیرد ؟
اگر برادران جانباز اعتراضی می کنند چون عدالتی نیست در توضیح ثروت رجالان کشور مشکل دارند اگر سرمایه نیست باید برای همه نباشد و اگر هست باید برای همه باشد ؟
و سهم ایثارگران بیشتر از سایرین است بخاطر اینکه جانبازان از لذت دنیا محرومند و خانواده های انها هم عذاب بیشتری را متحمل میشوند ؟
دقیقا مثل کار در ادارات یا شرکتها و کارخانه ها یی که اگر سختی کارشان بیشتر باشد مزایای بیشتری شاملشان می شود بخاطر رنجش بیشتری که متحمل می شوند ؟
چرا خانواده جانبازان بخصوص موج انفجاری ها یا شیمیایی ها زیر25درصد از این حقوق محروم باشند و هیچ کس هم بفکر این عزیزان نباشد ؟ چرا ؟
حقی که باید بین مردم و خانواده معزز شهدا و جانبازان تقسیم شود را بر اثر عدم مدیریت صحیح به تعداد خاصی که انهم بیشتر از خانواده های اقایان سر در اورده است چنان با بی رحمی بدست اختلاسگران بی مروت سپرده اند و ترحمی هم در کار نیست ؟ چرا ؟
ایا هنوز هم صاحبان اصلی این کشور یعنی خانواده معزز شهدا و جانبازان نباید از قداست ایثارگریشان دفاع کنند باید مهر سکوت بر لبانشان بزنند و هر بی سر پایی هر کار ی که دلش خواست بکند و مالکین اصلی کشور با وضعیت اقتصادی زیر صفر زندگی کنند ؟ چرا ؟
برادران عزیز این دل نوشته ها خدای نکرده جهت تخریب یگدیگر نیست بلکه نوعی همدردی بین ما جانبازان است و امیدوارم که کسی نا راحت نشود فقط درد دلی است که باید یک طوری تسکین یابد ؟
و طبیب این تسکین فعلا زحمتش بدوش مدیریت محترم . کارکنان و خبرنگاران فاش نیوز مهربان است که برای همه جانبازان قابل تقدیر و احترامند ؟
فاش نیوز مهربان تشکر
چه خوب شد توضیحاتی هم در مورد خود و دست نوشته ات دادی. سرورم از بعد عقلایی و مذهبی فرمایشات شما را قبول دارم . ولیکن نیک است تمام پارگرافهای آخر دلنوشته و یا جوابیه ات را همه مصدر نشینان فراموشکار بخوانند .
صد البته حقیر و تمام جامعه ایثار بخاطر نعمت های خداوندی شاکر و سرتعظیم به درگاه خداوند همواره دارند .
کاوسی جان دلاورم . نور چشمانم از من نرنج ؛ خورده بدل مگیر ؛
کس دراین وادی سرگشتگی کعبه پیدا نکند ...
شما از سی سال پیش میگویی ؛ من از چهل سال پیش ویا بیشتر از چهل وهفت سال پیش هم حکایتها دارم . از قاسم جگرگی ها ی میدان شوش و علی گندابی های مجاور حقیقت نشین حکایت دارم .
حقیر در زمان محمد رضای ملعون بخاطر دفاع از زمین آبا اجادی بیش از هزار ساله مان هشت ماه زندانی و کتک خور زندان بانان بودم .
از زمانی که فهمیدم دراین مملکت باید حق خودت رو از زمانه بگیری پنجاه سال میگذرد .
ایکاش زمینه آشنایی بچه های ایثار در جایی فراهم می شد تا تبادل افکار و حدیث دلها بیشتر بازگو و شناختمان بهم بیشتر می شد .
این کوچکترین ضعف متولیان ترویج فرهنگ ایثار است .
عزت عالی مزید . عمر عالی متعالی .