یکشنبه 04 بهمن 1394 , 13:14
مگه مجبوری رئیس باشی؟!
جانباز شیمیایی 1- ایثارگران خودشان هم دیگر به فکر خودشان نیستند.
حدود 8 ماهی ست سر وکارم با یک اداره افتاده تا مشکلی از بنده حل نمایند. 8 ماه یک عمر است. تا چند روز پیش حسابی مستاصل شدم اخر همسر بینوایم دنبال این امور است ومن شرمندگیش را میکشم. چند روز پیش آمد ناراحت وگفت دیگر خسته شده ام کاری انجام نمی دهند. حال وروز بنده را آن لحظه در نظر بگیرید.
حسابی بهم ریختم وزنگ زدم به رئیس اداره تا مشکل را بگویم گفت وقت ندارم خلاصه با تجربه 21 مسئولیتی که داشتم با روابط عمومی ام به حرف هایم گوش کرد. گفتم شما در اداره ای ومنشی تان گفته نیستید گفت منشی ام کار داشته میخواسته زود برود !! نگفت اشتباه شده !!وپشت تلفن از کلاه بردار گرفته تا هرچه بگویم کم گفته ام بارم کرد.
زنگ زدم حراست عذرخواهی کرد وگفت ایشان خودشان جانبازند!!! فردا صیح با این حال نزارم که به زور از جایم بلند میشوم رفتم خدمت این رئیس. یک ساعتی پشت در اتاقشان منتظر ماندم. جلسه داشتند البته من معنی این جلسات را خوب میدانم !!وهمیشه به بهانه هایی از جلسات در می رفتم
در باز شد آدمی دیدم بسیار عصبانی وکلافه وسر ارباب رجوع داد میزد ومی گفت من قاطی کرده ام با من حرف نزنید. نامه بنده را نگاه هم نکرد وموکول کرد برای بعد. هر لحظه ممکن بود حالم بد شود. سوار آژانس شدم تا برگردم. پیش خودم فکر کردم این بیچاره از من هم موجی تر است. کاش لااقل آرامبخش می خورد و می آمد سر کار.
من با 26 سال سابقه و21 سال مسئولیت موقعی که از حالت اشتغالم استفاده کردم تا دیگر کار نکنم همه نیتم این بود که با مردم و جانبازان برخورد بدی نداشته باشم. از شورای امنیت شهر، از بنیاد دوستان جانباز ونهاد انقلابی چقدر نامه زدند که من نروم ولی وقتی دیدم دستورات رئیسی را باید اجرا کنم که بیشترش خلاف قانون و به ضرر مردم است تاب نیاوردم. حالا که در خانه ام هم از مردم تا دوستان جانباز وغیره از من سئوال دارند ومشکلی کوتاهی نمی کنم. تازه من در استان نمونه شدم به خاطر برخورد خوب با ارباب رجوع.
این دوست جانبازم که کارم را و کار خیلی ها را راه نمی اندازد فکر فردایش را نمی کند. حق الناس شوخی نیست وقتی انسان توان انجام کاری را ندارد آیا مجبورش کرده اندکه رئیس باشد وناله ونفرین مردم را پشت سرش داشته باشد؟ با جانبازی دیگر چنان بد صحبت کرد که پیرمرد بود و با عصبانیت محکم به میزش ضربه زد. کاش فکر آخرتمان باشیم. این میزها واین دنیا را باید بگذاریم وبرویم و عاقبتمان یک متر خاک گور است.
و برخود لازم دانستم که به جانباز عزیز و دوست داشتنی ( شیمیایی 1 ) سلام ویژه داشته باشم اگر مردانگی هم باشه شما ان را به تمام و کمال انجام دادی برادرعزیزم جانباز ش1 شما با گذشت از ان جوان هتاک رسم گذشت و مردانگی را به دیگران اموخته ای و جانبازان دیگر هم باید از این روش پسندیده شما درس بگیرند افرین بر شما دلاور همیشه جاوید /
من هم بعنوان یک برادرحقیرازجانبازفداکاروارزشی که گذشت وایثاررادرحضورشهداازسرزمین عشق آموخت وبایک جمله که من شکایتی ندارم یادوخاطرروزهای دفاع مقدس رایکباردیگرتداعی نمودکه این مهم رابایدبااموری مهمترجبران کرد.ومن دوست شماپای این عزیزرامیبوسم وبه ایشان عرض میکنم شمادرحقیقت همان اسطوره ای هستیدکه درتنورانقلاب پخته شده وازافلاکیان خدای شهدااجرت راخواهدداد.
شما انقدر بزرگوار هستید و این همت و بزرگی تان بر کسی پوشیده نیست و برادرعزیزم جانباز محترم حمزه70درصد هم خیلی کار بزرگی انجام داده اند /
ایشان با تعریف از گذشت و مردانگی یک دلاور بسیار کار پسندیده ای کردند
چرا نباید از مردان نیک تعریف شود
( حمزه عزیز تشکر تشکر تشکر )
فاش نیوز تشکر
گزارش از اینکه حالت مناسب نیست را خواندم و بسیار زیاد ناراحت شدم عزیز برادر شما بیشتر نیاز به استراحت دارید و سعی کنید که خودتان را نا راحت نکنید /
چون حرفهای ما جانبازان مثل میخی است که بر دیوار اهنی میکوبیم و فعلا به اقایان هیچ اثری ندارد /
این دلنوشته ها باید در ادمهای با غیرت اثر کند اما کجاست ان غیرت و جوانمردی که گوش شنوا داشته باشند تا توجه ای شود متاسفانه مدیران ادارات ؟؟؟؟؟؟؟
چه عرض کنم درمثال است که عاقلان را فلاشاره خودتان تا ته قضیه بخوانید/
برادر عزیزم جانباز ش1 شما برای ما عزیزید و جانبازان شما را خیلی دوست دارند به امید اینکه همیشه شاداب و سلامت باشی /
من از مشهد مقدس برایت دعا میکنم لطفا از طرف من خانواده محترمتان را سلام برسانید ----------- موفق و پایدار باشید/
فاش نیوز تشکر
از سایت فاش ممنونم
امادراینصورت دوجفت کفش واعصاب اهنی موردنیازاست؟
هرکجاانسان بی وباحوصله حضوردارند.عملکردبدکارمندان ادارات مستقیمابامدیربی کفایت ان اداره بستگی دارد.اگرادارات وکارمندان متبوعش درهرنهادی باکلمه ارباب رجوع اشنایی داشته باشند. بیش ازنیمی ازگرفتاریهاحل است؟ ( ارباب رجوع )
یعنی چی جفای خودی ها مثل تف سربالاست ؟ پ اگه اینجوره فاش نیوز دم و دستگاهش را جمع کنه بذاره تو صندوق خونه ..، چون تف سربالاست که دنبال احقاق حق جانبازان است . آبروی بنیاد میره ؟؟
آقاجان جانبازا دارن له میشن ... له !
این له شدنو کسی می فهمه ؟ آخه مگه ما از غیر خودی ها توقع داریم که گرفتن حق سخت باشه ؟ ماشالله همه خودشونو عالم و مومن آبرودار می دونن !
من یکی که از اولش نیامدم تا با درد دلهام سر فاش نیوز رو به درد بیارم !
اومده بودم با یه طرح . من راهکار دادم که چطور به یه جانباز کمک کنید ... گفتم فقط کمک شماست که رنج جانباز را کم می کنه .. لا اقل این آخر عمری با حفظ آبرو سرشو می ذاره می میره ولی نمی دونم کی دوستی آخر آمد ؟ ؟؟؟
جانباز شیمیایی باید بدونه در ۲۰ساله گذشته که من از احترام و تکریم به جانباز کوتاهی نکردم هنوز طعم پاداش کارمو نگرفتم الا اینکه این آخریا در محافلی راه پیدا کردم که چشممو بیشتر گریان کرده ... نمی دونم به حال خودم گریه کنم یا به حال بقیه جانبازان ؟
چرا ؟؟؟
چونکه دست جفای خودی ها در کاره و هر روز حلقه جفاشون به گردن ما تنگتر میشه ... پیش هر کی میگیم این مومنین آبرودار !!!! هم خودشون در سراشیبی سقوط افتادند و هم دارن ما رو با خودشون می کشن ... یکی کمک کنه .. دیگه ۲۰سال تحمل بسه !
میگن تف سر بالاست ... هیچی نگو !
آقا رضا ببین کجا می گم وقتی یه جانباز در گرداب خطای دیگران غرق میشه ... جامعه چه ناحق هزار انگ به او می زنن که لابد خودش ال بوده و بل بوده ... من دارم می بینم دیگه !
از خودم کرفته تا اون جانباز اعصاب و روانی که به مواد مخدر رو آورده چی میگن ؟
خوب که به ما میگن سختگیری ؟؟
تف به این همه نامردی که یادشون رفته اول جنگ و انقلاب چه موعظه ها که نمی کردند ؟
خدایا خودت می دونی نیومده بودم برای فاش نیوزیا درد دل کنم .و آبروی خودمو بالا پایین کنم ... . در این لحظه به حق دل شکسته مولا امیرالمومنین قسمت می دم هر ظالمی که تحت اسم مومن آبرو دار جفا می کنه نابود و خوار و ذلیلش کن که اینطور جانبازانو مستاصل رو به درگاه تو نشوندن ... الهی آمین
آقا من به کمک خدا حساب همشونو میرسم و به حرف تف سربالا هم توجه نمی کنم... ... حق گرفتنیه ... باهات موافقم ...باید قصه این آدمارو هم تو کتابا بنویسن ...کاری می کنم بنویسن شهید باکری این روزا رو پیش بینی کرده بود ... والسلام
کاکای عزیزم سلام ازکجاسخن میگوئی توچرااینحرف رامیزنی که خودت دردکشیده ای وعمرت راخدمت کرده ای برادرمن ماازاین دست جانبازان زیادداریم اتفاقاسال 91تهران خوردم به توریک جانبازوازایشان یک ماشین خریدم وقتی شب مارابخانه مادرزنش بردکه بخوابیم وصبح برویم شهرستان برادرخانمش که راننده اتوبوس شرکت بودوآدم صادقی هم بودشب کنارماخوابیدقبل ارخواب ازایشان سئوال کردم که فلانی آقافرشیدکدام منطقه مجروح شدندبنده خداخیلی پاهایش ضعیف شده بایک تبسم سردی گفت توجاده مشهدباسمندخطی افتادپائین نخاعش آسیب دیدحالاجانباز25درصده سرم یخ کردباخودم گفتم ای وای برماصبح آنروزرفتیم جلوشرکت پارس خودروراننده ای که تریلرآقای جانبازراجابجامیکردیک خطائی کرده بودآقای جانبازیک قفل یک کیلوئی تودستش بودداشت حرف میزدیکدفعه قفل راپرت کردبسمت راننده بدبخت اون یکی همشهربش اومدمیانجیگری گفت بروآقامگرنمیدانی طرف جانبازه .ماازاین جانبازان خیلی داریم که توبچگی افتادن داخل تنورحالاجانبازشدن توجاده تصادف کردن جانبازشدن سیمان فروش داریم که بواسطه یک ماه جبهه اومدن جانبازسی درصده وخیلی های دیگه .دوست من مگرمیشودجانبازی که کلمه جانباریش اینطورنوشته شود(جان باز)ولابلای شهدازندگی کرده باشدوخاک دهلاویه وهورخورده باشدوته پاوه اورامانات رفته باشدوجان بازشده باشدوبکسی پرخاش کندجان بازان حقیقی فرزندان خمینی هستندآنهادرتنورانقلاب درس اخلاص پخته اشان کرده آنهادائم درفکرهجرت هستندوکسیکه درفکررفتن است مورچه ای رانمیرنجاند.بچه های جنگ عارفان توصیف نشدنی هستنداحمدکاظمی راکه میشناختید.صیادشیرازی راکه دیده بودید.شاهمرادی فرمانده قنربنی هاشم خودش مهمات تخلیه میکردصمدامیریان برای اینکه یک گلوله آرپی جی راهدرندهدپیکرش راباتانک زدندوهمه بدنش راگلوله باخودش بردراهخداامیریان مرحله سوم عملیات محرم بخاطراینکه چندنفرازگردانش مانده بودندزیرآتش آنقدرجابجایشان کردتادرتیررس دشمن قرارگرفت وغرق درخون شداین مرام بچه های جنگ وآن مرام مخصوص جانبازان بعدازجنگ است .حالادادش عزیزم ناراحت تباش ماهم ازاین اهانت هازیا دفهمیده وشنیده ایم مهنم آنستکه توشرمنده دوستانت نباشی اینهاگذراست وچون میگذردغمی نداریم .برادرکوچکت که دستت رامیبوسدرضاامیری فارسانی
مدتی ما را در نگرانی خودت گذاشته بودی ؟
احساس می کنم یه نظر برات فرستادم اما فاش سانسورش کرده ...
ولی خلاصه نظرمو ارسال می کنم باشد که ببینی ... یعنی خودمم ببینم ..
جانباز جان گل خوردن از خودیا خیلی درد داره ... خیلی ؟
سرشکستگی و شرمندگی شم زیاده ... مجبوری برای حفظ آبرو صدات درنیاد ؟
به حق اسم قشنگت برامون دعا کن بدجوری از خودیا گل خوردم ... اگه نبود دیدن درد دل شما شک نکن که سه سال پیش در سراشیبی سقوط افتاده بودم !
بخدا راست میگم ... یکی در یه لحظه عجیب دستمو گرفت که بعضیا باهام دعوا می کنن وقتی اسمشو میارم .. ....چرا ؟؟
من نمی دونم چرا ... فقط می دونم بعد ۲۰سال یه خودی بنده نوازی کرد ... آخ اگه بدونی محبت یه خودی چه حسی داره ... اونم در اوج ناامیدی ؟؟
چندین بار دیدم که نوشتی دست جانبازانو در گرفتاریاشون گرفتی و به آنها کمک کردی ... خواستم بعنوان یه مدد جو ازت تشکر کنم .
از مطلبت خیلی خوشم آمد بعد ۳سال این اولین بار بود که چنین نوشته ای چاپ شد . خوشحالم که یه بار نگاه را به جمع خودمان چرخاندی ... ازت ممنونم .
من بعنوان یه باخبر از عالم روانشناسی ، پزشکی ، سیاست ، علوم اجتماعی کاملا باور دارم حضور شما در جمع فاش نیوزیها واقعا نعمت بزرگی است . ما را بیشتر از نظرات خود مستفیض فرمایید .
راستی از جناب طوطی کوتوله چه خبر ؟ قنبری وفا هم از بعد تصادفش کم به فاش سر می زند ...