31 فروردين 1403 / ۱۰ شوال ۱۴۴۵
شناسه خبر : 43224
پنجشنبه 13 اسفند 1394 , 09:23
پنجشنبه 13 اسفند 1394 , 09:23
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
باید جریان داشته باشیم!
علیرضا رجایی
تفکر انقلابی و روحیه جهادی اساس تفکر بچه های انقلاب است
داریوش بهمن یار
روحیۀ ملی، عزت نفس، پهپاد و موشک نقطهزن
سید مهدی حسینی
وعده صادق!
امانالله دهقان فرد
دیوار خیبر فرو ریخت؛ پیدا و پنهان عملیات ایران
محمد ایمانی
پاسخ موشکی به موشهای صهیونیست
سیدحسین اخلاقیدوست
شگفتانه حمله تاریخساز!
محمدکاظم انبارلویی
ایران کلید حل معماهای محال است
احمدرضا بهمنیار
دیجیتالیسم، عیدانه و عقل فطری
سید مهدی حسینی
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
روغن ریخته نذر جانبازان!
بهلول- نتیجه نشست صمیمانه انجمن جانبازان با فرمانده ناجا : روغن ریخته را نذر جانبازان کردند!
صدور دستورات لازم برای استفاده جانبازان از سالن های ورزشی البته در سانس هایی که در پیک استفاده قرار ندارند! البته تاکید شده است که از پیگیری خسته نشوید! یعنی وعده سر خرمن!
البته این تحقیر حق انجمن جانبازان است که به جای مطالبه خواسته هایی که تأمینش وظیفه پلیس است در مورد امکانات اینچنینی که ربطی به پلیس ندارد تقاضا می کنند.
وظیفه پلیس در خصوص جانبازان, تامین مناسب سازی و امکان ورود و دسترسی به همه دفاتر پلیس+10 و کلانتری ها و سایر ادارات مربوطه و همچنین درنظر گرفتن شرایط خاص جانبازان در مواقعی که شاکی یا متهم هستند و ده ها مورد دیگر است که به هیچ کدام در این گزارش توجه نشده است.
کد خبرنگار: 20
00
پاسخ
سلام درپائیزسال72 80هزارتومان چکم رابه علت اختلاف حساب پاس نکردم.ومصادف باروز های تشیع جنازه برادرشهیدم بود (او که درعملیات کربلای دو درگردان امام باقر(ع) بودصبح 11شهریورموقع عقب نشینی روی مین گرجه ای رفت و بایک پا وسط میدان مین جاماندو منتظرکمکم(درحاج عمران )وحقیر تو واحد تخریب(همان جا) درلشکر155و یژشهدا بودم بعداز2روزمطلع شدم که منطقه دست دشمن بود) بعد ازدو بارمراجعه به دادگستری چهارطبقه که به علت عدم حضوشاکی رسیدگی به روزسوم موکول شدکه بازهم شاکی نیامدحقیربه جهت عدم معطلی اعلامیه تشیع جنازه روزبعداخوی رابه اطلاع قاضی که روحانی هم بود رساندم زنگ زدو درجداری مرابه بازداشتگاه برد.وحدودساعت 2هم همان درجه دارمرابایک لاندوربه کلانتری یک برد.ستوانی هلال به گردن نهارمی خوردگفتم اگرامکان دارد یک تلفن بزنم باناراحتی به همکارش گفت ببرش پا ئین و به من گفت خبرت می کنم.مرادراطاقی حدود15متری بادرودیواری سیمانی به شدت کثیف وبدبو که چند نفردیگرهم انجابودن انداخت .ساعتی بعد درزدم سربازپنجره درب آهنی راباز کردگفتم نیاز به آب دارم برای نماز ازهمان پنجره باکف دست به سینه ام زدو گفت اگراهل نمازی بودی اینجاچکارمی کنی.شب اطاق پرشد بود بیش20 نفربودیم یک جانباز70درصد هم به جرم هواداری ازپدرش دردعوابامابود.فرداصبح به همرادو نفردیگردستبند خوردیم و بردن دادگستری من وسط بودم سمت راستی ام سارق نیم کیلو طلاوسمت چپی ام چقوکش بود.چندساعت سه نفری باهمان وضعیت در راهرو دادگستری پلاس بودیم تااین که سرهنگی سپاهی از بستگان که ازهمرزمان جنگ هم بودآمدوقتی مرابادو نفردیگردستبندخورده دیدازکوره دررفت....و به دادم رسید. وقتی رسیدیم بهشت رضا تشیع شهدا تمام شد بودو...فاش نیوزفدای داری
سلام ، از اوضاع آشفته و فلاکت بار دادگاههای مشهد هرچه بگویید کم است. آنچنان بلبشویی در جهنم هم وجود ندارد زیرا بدون توجه به اسناد و مدارک و حتی دفاعیات وکیل آنها هرچه خودشان بخواهند انجام میدهند و رای صادر میکنند خلاصه فساد اخلاقی آشکار و علنی جریان ساز است که صددرصد با سیاستهای وزارتخانه ارتباط دارد.
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
نمونه شوخیهای شهید خرازی با بچههای لشکر
غلامحسین هاشمی
کمپوتی که مزهاش جاودانه شد!
محمد مجیدی
تقابل گشت ثارالله(ع) و القارعه با دسیسههای منافقین
سید مجتبی گنجی
سادهترین روش مبارزه که بعثیها را به ستوه آورد
محسن جامبزرگی
معرفی کتاب