شناسه خبر : 43515
شنبه 22 اسفند 1394 , 09:54
اشتراک گذاری در :
عکس روز

27 سال سوختن و ساختن

علیرضا صفرعلیپور- حقیر 23 ماه تمام در لباس سربازی جبهه بودم. درطی مدت در 2 مرحله مجروح علی الخصوص سال 63 که پادگان ابوذر توسط ده ها هواپیما مورد هجوم همه جانبه قرار گرفت، اعصاب و روان شدم که تاریخ خدمت و نامه بیمارستان ارتش کرمانشاه مبنی بر مجروحیت تاییدی بر ادعاست (که اشاره شده باتوجه به کثرت مجروحین آن زمان مدارک بالینی دربیمارستان نگهداری نشده ولی مراجعت نامبرده به بخش جراحی در دفتر ثبت شده) و هرچند قسمت عمده ای از جراحتم که از ناحیه سر و صورت و دنده های قفسه تقریبا" ترمیم شده اما ضایعات عصبی همواره در زندگی ام خلل وارد کرده طوری که 27 ساله خانواده بیچاره با حالات عصبی ام و کابوس ها و بی خوابی هام سوخته و ساخته اند.

 به جهت برخی اعتقادات شخصی و عدم آگاهی های لازم از حق وحقوق خود تابه حال اقدامی نکرده بودم تااینکه پس از تصویب لوایح مربوط به حمایت های لازم از رزمندگان و اینکه شایداحراز مقام بلند جانبازی مرحمی بر زخم های خانواده رنج کشیده بوده و بیشتر از مزیت های معنوی آن بهره مند گشته و اطرافیان بجای یک فرد روانی به چشم یک مجروح جنگی بهم نگاه کنند و بتوانم ازاین طریق دخترم که درشهر غریب دانشجو بوده وافسرده شده را به دانشگاه شهرخودی انتقال دهم، اقدام نموده و پس از اخذ نامه بیمارستان ارتش سپس به پادگان ابوذر رفته، نامه برای ایثارگران ارتش در لویزان گرفتم اما متاسفانه درکمیته احراز درجه دار مربوطه باعنوان اینکه باید مدارک درمان آن زمان راداشته باشی سعی داشت ازتشکیل پرونده امتناع کند که با ناراحتی بنده وعنوان اینکه اولا" طبق بند4 ماده 4 احراز جانبازی که حتی شامل مناطق غیرعملیاتی میشه، بنده درمنطقه جنگی بوده و نامه بیمارستان ارتش باید اهمیتش بیشتر از نسخه پزشک شخصی باشه. دوم اینکه زمان حضورم با بمباران شدید پادگان ابوذر است. 

  سوم اینکه باتوجه به عرایضی که عرض کردم چطور باید نسخه های 30سال پیش رو نگه دارم و فوقش آدم نسخه 7یا8سال رو نگه میداره که من هم دارم. چهارم اگر قانون شامل حقیر نمیشه پس شامل چه کسی میشه؟؟؟

 خلاصه اینکه باتوجه به اینکه دیگراززندگی بااین اعصاب خراب خسته شده بودم به خدای واحد سوگند که به فکرم رسید بروم روی یک مقوا خلاصه وار دردم را نوشته روی خود بسته  بیرون از اداره خودم را ... تا حداقل یه عده جوان جبهه ندیده که حال امثال بنده را درک نمی کنند وسرکارند لااقل درمورد امثالم کارشکنی نکنند که آخرعمری را با تشکیل پرونده ای با شماره 7707 منتظر نظریه کمیسیون ماندم که ان شاالله آخرش بخیر ختم بشه که حداقل پیش خانواده رنجدیده با عزت مندی سرکنم.

سپاس ازاینکه گوش فرادادید

رزمنده دردمند علیرضا صفرعلیپور

کد خبرنگار: 20
اینستاگرام
سلام ضمن همدردی با برادر عزیزم رزمنده دلاور علیرضا صفرعلیپور ازبرادران دست اندرکار که کاری ارانها جهت رفع مشکل این عزیز بر می اید خواهش میکنم توجه ویژه ای به امثال این عزیزان داشته باشند تا شرمنده خانواده رنج دیده ی شان نباشند .....در ضمن هرامتیازی که به رزمندگان دلاور بشود بازهم گوشه ای از زحمات وجانفشانی انها را پرنمیکند.....والسلام
(( بنام خدا ))
برادر علیپور . با سلام وعرض ادب
بنده نیز مدارک بالینی بیمارستان شهداء کرمانشاه . از بین رفته اون زمان کرمانشاه از خط مقدم سختر بود آخه کسی که ندیده نمیدونه چی میگم . در اون مقطع زمان برادر ابو شریف فرمانده پادگان ابو ذر بود . هرجا که هست خداوند حفظش کند . آرزوی سلامتی وشفای عاجل از درگاه خداوند منان برای شما مسئلت دارم ..
با تشکر جانباز 50 درصد
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi