09 فروردين 1403 / ۱۸ رمضان ۱۴۴۵
شناسه خبر : 44556
چهارشنبه 01 ارديبهشت 1395 , 11:30
چهارشنبه 01 ارديبهشت 1395 , 11:30
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
دلنوشته ای برای برادرم حمزه
رمضان مرتضی آخوندی
گلزار شهدای تبریز قدم میزدم...
سید علیرضا آلداود
پاک بودن دامان نظام از تخلفات برخی نامزدان و منتخبان
امانالله دهقان فرد
تعاون و اقتصاد جمهوری اسلامی
محسن ناطق
کفّار افرادى بىتفاوت و بهانهگیر هستند!
احمدرضا بهمنیار
متن ها و مکث ها
سید مهدی حسینی
نگاهی به معایب و محاسن تک فرزندی و چند فرزندی
سعیده نام آور
بهارِ دوستی، خانه ای درخورد دیجیتالیسم
سید مهدی حسینی
نکاتی پیرامون قبل و بعد از انتخابات
امانالله دهقان فرد
بازگشت قدرت به صحن منَشاء تحولات بزرگ
سیدمحمدرضا میرشمسی
منافع ملی، بزرگی و مجازی سازی
سید مهدی حسینی
ادبیات ایثار و شهادت
عیدانه ای برای مجاهدان بی مثال وطن
شهیدگمنام
مثل شهدا
مجتبی رحماندوست
قهرمان را باید مثل یک قهرمان تشییع کرد!
زهرا خراسانی
گزارش و گفت و گو
دریغ از یک عذرخواهی!
پس از این که ولی الله سیف، رئیس کل بانک مرکزی بعد از دیدار با مقامات آمریکا و-احتمالا- شنیدن پاسخهای نا امید کننده آنها! صادقانه، حرف دل«همه» حتی، برجام زدگان را زد و گفت که نتیجه 3 سال اعتماد به آمریکا شده «تقریبا هیچ»، ««عذر خواهی» کمترین کاری بود که بزککنندگان آمریکا و برجام میتوانستند و میتوانند از مردم بکنند اما نکردند و گویا قصد این کار را هم ندارند. در مقابل با کمال تعجب دیدیم، عده ای از همین ذوق زده ها، بلافاصله به خط شدند و به جای یک عذرخواهی خشک و خالی، مثل سه سال گذشته منتقدینی را که بزرگترین انتقادشان، رفع نشدن تحریمهاست به باد انتقاد گرفتند. عدهای حتی در جایگاه سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ظاهر شده و چنان از بدعهدی آمریکا دفاع کردند که احتمالا تعجب کاخ سفید را هم برانگیختهاند. کار به جایی رسید که در گزارش وزارت خارجه درباره برجام، اعلام شد که بزرگترین مانع اجرایی نشدن تعهدات آمریکا، خود ما هستیم نه آمریکا!
یکی از همین زنجیرهایها، پس از این که با آب و تاب به انعکاس چند باره وعدههای عمل نشده و تکراری غرب پرداخت تا در نهایت اظهارات سیف را «ماله کشی» کند، به ماجرای سیف که رسید، با این جمله که «سیف برای مذاکره درباره رفع تحریم های غیر هستهای به آمریکا رفته بود» سعی کرد چنین القا کند که این «تقریبا هیچ» و آن پاسخ دلسرد کنندهای که سیف دریافت کرده، مربوط به تحریمهای غیر هستهای است! و آمریکا بد عهدی نکرده!
چه میدانیم شاید علت این که آمریکاییها مثل ابتدای امر، دیگر وعده نسیه هم نمیدهند، وجود همین زنجیرهایها باشد. حتما آنها با خود می گویند، با وجود چنین سخنگوهای خوبی که به جای منافع ملی خودشان از منافع ملی ما حمایت میکنند، دیگر چه نیازی به ما هست!
«سانسور»، یکی دیگر از اقدامات هماهنگی بود که روزنامههای زنجیرهای در نخستین روز پس از اظهارات سیف، آن را در پیش گرفتند تا اولا مفهوم واقعی شعار همیشگی شان یعنی «دانستن حق مردم است» را به نمایش گذاشته باشند! ثانیا فرصتی بیابند برای اینکه ببینند، چگونه باید با این اظهارنظر صادقانه سیف برخورد کنند! نامه سرگشاده و سفارشی، برجستهسازی اخبار حاشیه ای، سیاه نمایی علیه نظام، تمرکز سیاسی روی مسئله فساد و ... تمام آن چیزی بود که زنجیره ای ها 24 ساعت فرصت داشتند تا برای لاپوشانی و بی اهمیت جلوه دادن اظهارات مهم آقای سیف در بوق و کرنا کنند. بعد از 24 ساعت سانسور اما، تلاشهای ناشیانه برای جمع کردن این مسئله همچنان ادامه دارد.
اما با توجه به خطی که بزککنندگان آمریکا برای از این به بعد ماجرا در پیش گرفتهاند، میتوان حدس زد، اقدام بعدی آنها، حواله کردن وعدههای تحقق نیافته به اجرای برجامهای بعدی آن هم به شکل مراجعه به آمریکاست. در این بین باید برجام را هم برخلاف قبل از انتخابات! کم اهمیت تر جلوه داد و سیاهنماییها را هم رها نکرد. «برجام همین بود»، «از برجام نباید انتظار معجزه داشت» یا « خسارتهایی که دولت قبل به کشور وارد کرد آنقدر زیاد بود که نمیتوان به این راحتی آن را جبران کرد» و... در همین راستا اعلام می شود. برجامهای بعدی نیز از قرار معلوم عبارتند از، توانمندیهای نظامی ما، مسئله حقوق بشر مد نظر آنها و موضوع تروریسم و ....
همانطور که اشاره شد، این خط البته قرار است دو مسئله «تبرئه آمریکا» و «مقصر جلوه دادن خودمان»را هم همزمان به پیش ببرد! به عبارت دیگر قرار است از برجام 1 که به قول حضرت آقا، ادامه روال آن «خسارت محض» است، رد شده و تحقق یافتن وعدههایشان را به برجام های 2 و 3 و 4 و ... مشروط نمایند. بدین ترتیب از این به بعد میبایست منتظر اظهارات ساختارشکنانهتر، سیاهنماییهای بیشتر و به طور کلی حاشیهسازیهای بیشتری باشیم. یعنی زدن چوب حراج به امکانات و سرمایههای کشور.
تکرار یک پروسه «شکست خورده» و «خسارتآفرین» با هدف تقدیم کردن یک به یک مولفههای قدرت به دشمن! آن هم در کنار سیاهنمایی علیه کشور-چنانچه از روی آگاهی باشد- اگر خیانت نیست پس چیست؟!
«ایران از زمان اتمام توافق هستهای با آمریکا و سایر قدرتهای جهانی در جولای سال گذشته هنوز از مزایای اقتصادی مورد انتظارش برخوردار نشده است... ایرانیها ناامید شدهاند، اما تا اندازه زیادی باید خودشان را سرزنش کنند! ... یکی از موانع فعلی این است که اکثر تحریمهای آمریکا به بهانههای حقوق بشر و تروریسم کماکان پابرجا هستند... ایران میدانست که رفع تمامی تحریمهای آمریکا هرگز جزء توافق هستهای نبوده است... بانکهای ایرانی سیاست زده و فاقد شفافیت هستند و اقدامات لازم برای مقابله با پولشویی را انجام نمی دهند!» ( نیویورک تایمز)
هماهنگی موجود بین دو خطی که لیبرالهای وطنی و آمریکایی در مواجهه با مسئله تحریمها در پیش گرفتهاند نیز به طرز عجیبی با هم «مو» نمی زند!! هر دو ایران را مقصر جلوه میدهند، هر دو رفع تحریم ها را به برجامهای بعدی حواله میدهند و هر دو روی مسئله فساد متمرکز میشوند...! دو خط همسو که فقط با منافع ملی و خواستههای بر زمین مانده مردم این مرز و بوم همسویی ندارند.
اما مسئله مهمتر از برجام.
پس از اینکه معلوم شد از برجام آبیگرم نخواهد شد، این جماعت چند روزی است جدیتر از گذشته، در حال القای این دروغ خطرناک هستند که همه مشکلات-هستهای و غیر هستهای- قابل حل است اما، بدون آمریکا خیر! که در پاسخ باید گفت، آمریکا اگر حلّال مشکلات ما بود، به تعهدات واضحی که در برجام داده بود، عمل میکرد. آمریکایی ها صراحتا میگویند برجام همین بود که دیدید و منتظر بهبود شرایط اقتصادی تان نباشید. آنها حتی بدعهدی که کرده اند را نیز پنهان نمیکنند. اعتماد به کشور بدعهدی با مختصات آمریکا، در خوشبینانهترین حالت، ساده لوحی است. فرض بگیریم که توانمندی های موشکی مان را هم دادیم، چه تضمینی هست که همان پروسه خسارت بار هسته ای مجددا تکرار نشود؟ یا مثلا در مسئله حقوق بشر، آمریکاییها-همانطور که بارها هم گفتهاند- خواهند گفت، نبود آزادی همجنسبازان در ایران، نقض حقوق بشر است. بزک کنندگان آمریکا پاسخ دهند، این مسئله را چگونه حل خواهند کرد؟ اعدام قاچاقچیان موادمخدر، قاتلین و جنایتکاران و ... را هم به این لیست اضافه کنید.
واقعیت این است که، مشکل آمریکایی ها نه توان هسته ای ماست و نه حقوق بشر ما. مسئله آنها استقلال جمهوری اسلامی ایران است. آنها کشوری می خواهند در مختصات عربستان یا همین کشورهای ریز عربی حاشیه خلیج فارس. نوکر آنها باش اما حتی یک انتخابات هم نداشته باش، مردم خودت را به وحشیانه ترین شکل سر ببر و حتی-به قول خودشان-در حملات 11 سپتامبر مشارکت داشته باش و 3000 نفر از آمریکایی ها را بکش اما در عوض فقط نوکر ما باش! آمریکایی ها ما را نوکر میخواهند. والسلام
جعفر بلوری
یکی از همین زنجیرهایها، پس از این که با آب و تاب به انعکاس چند باره وعدههای عمل نشده و تکراری غرب پرداخت تا در نهایت اظهارات سیف را «ماله کشی» کند، به ماجرای سیف که رسید، با این جمله که «سیف برای مذاکره درباره رفع تحریم های غیر هستهای به آمریکا رفته بود» سعی کرد چنین القا کند که این «تقریبا هیچ» و آن پاسخ دلسرد کنندهای که سیف دریافت کرده، مربوط به تحریمهای غیر هستهای است! و آمریکا بد عهدی نکرده!
چه میدانیم شاید علت این که آمریکاییها مثل ابتدای امر، دیگر وعده نسیه هم نمیدهند، وجود همین زنجیرهایها باشد. حتما آنها با خود می گویند، با وجود چنین سخنگوهای خوبی که به جای منافع ملی خودشان از منافع ملی ما حمایت میکنند، دیگر چه نیازی به ما هست!
«سانسور»، یکی دیگر از اقدامات هماهنگی بود که روزنامههای زنجیرهای در نخستین روز پس از اظهارات سیف، آن را در پیش گرفتند تا اولا مفهوم واقعی شعار همیشگی شان یعنی «دانستن حق مردم است» را به نمایش گذاشته باشند! ثانیا فرصتی بیابند برای اینکه ببینند، چگونه باید با این اظهارنظر صادقانه سیف برخورد کنند! نامه سرگشاده و سفارشی، برجستهسازی اخبار حاشیه ای، سیاه نمایی علیه نظام، تمرکز سیاسی روی مسئله فساد و ... تمام آن چیزی بود که زنجیره ای ها 24 ساعت فرصت داشتند تا برای لاپوشانی و بی اهمیت جلوه دادن اظهارات مهم آقای سیف در بوق و کرنا کنند. بعد از 24 ساعت سانسور اما، تلاشهای ناشیانه برای جمع کردن این مسئله همچنان ادامه دارد.
اما با توجه به خطی که بزککنندگان آمریکا برای از این به بعد ماجرا در پیش گرفتهاند، میتوان حدس زد، اقدام بعدی آنها، حواله کردن وعدههای تحقق نیافته به اجرای برجامهای بعدی آن هم به شکل مراجعه به آمریکاست. در این بین باید برجام را هم برخلاف قبل از انتخابات! کم اهمیت تر جلوه داد و سیاهنماییها را هم رها نکرد. «برجام همین بود»، «از برجام نباید انتظار معجزه داشت» یا « خسارتهایی که دولت قبل به کشور وارد کرد آنقدر زیاد بود که نمیتوان به این راحتی آن را جبران کرد» و... در همین راستا اعلام می شود. برجامهای بعدی نیز از قرار معلوم عبارتند از، توانمندیهای نظامی ما، مسئله حقوق بشر مد نظر آنها و موضوع تروریسم و ....
همانطور که اشاره شد، این خط البته قرار است دو مسئله «تبرئه آمریکا» و «مقصر جلوه دادن خودمان»را هم همزمان به پیش ببرد! به عبارت دیگر قرار است از برجام 1 که به قول حضرت آقا، ادامه روال آن «خسارت محض» است، رد شده و تحقق یافتن وعدههایشان را به برجام های 2 و 3 و 4 و ... مشروط نمایند. بدین ترتیب از این به بعد میبایست منتظر اظهارات ساختارشکنانهتر، سیاهنماییهای بیشتر و به طور کلی حاشیهسازیهای بیشتری باشیم. یعنی زدن چوب حراج به امکانات و سرمایههای کشور.
تکرار یک پروسه «شکست خورده» و «خسارتآفرین» با هدف تقدیم کردن یک به یک مولفههای قدرت به دشمن! آن هم در کنار سیاهنمایی علیه کشور-چنانچه از روی آگاهی باشد- اگر خیانت نیست پس چیست؟!
«ایران از زمان اتمام توافق هستهای با آمریکا و سایر قدرتهای جهانی در جولای سال گذشته هنوز از مزایای اقتصادی مورد انتظارش برخوردار نشده است... ایرانیها ناامید شدهاند، اما تا اندازه زیادی باید خودشان را سرزنش کنند! ... یکی از موانع فعلی این است که اکثر تحریمهای آمریکا به بهانههای حقوق بشر و تروریسم کماکان پابرجا هستند... ایران میدانست که رفع تمامی تحریمهای آمریکا هرگز جزء توافق هستهای نبوده است... بانکهای ایرانی سیاست زده و فاقد شفافیت هستند و اقدامات لازم برای مقابله با پولشویی را انجام نمی دهند!» ( نیویورک تایمز)
هماهنگی موجود بین دو خطی که لیبرالهای وطنی و آمریکایی در مواجهه با مسئله تحریمها در پیش گرفتهاند نیز به طرز عجیبی با هم «مو» نمی زند!! هر دو ایران را مقصر جلوه میدهند، هر دو رفع تحریم ها را به برجامهای بعدی حواله میدهند و هر دو روی مسئله فساد متمرکز میشوند...! دو خط همسو که فقط با منافع ملی و خواستههای بر زمین مانده مردم این مرز و بوم همسویی ندارند.
اما مسئله مهمتر از برجام.
پس از اینکه معلوم شد از برجام آبیگرم نخواهد شد، این جماعت چند روزی است جدیتر از گذشته، در حال القای این دروغ خطرناک هستند که همه مشکلات-هستهای و غیر هستهای- قابل حل است اما، بدون آمریکا خیر! که در پاسخ باید گفت، آمریکا اگر حلّال مشکلات ما بود، به تعهدات واضحی که در برجام داده بود، عمل میکرد. آمریکایی ها صراحتا میگویند برجام همین بود که دیدید و منتظر بهبود شرایط اقتصادی تان نباشید. آنها حتی بدعهدی که کرده اند را نیز پنهان نمیکنند. اعتماد به کشور بدعهدی با مختصات آمریکا، در خوشبینانهترین حالت، ساده لوحی است. فرض بگیریم که توانمندی های موشکی مان را هم دادیم، چه تضمینی هست که همان پروسه خسارت بار هسته ای مجددا تکرار نشود؟ یا مثلا در مسئله حقوق بشر، آمریکاییها-همانطور که بارها هم گفتهاند- خواهند گفت، نبود آزادی همجنسبازان در ایران، نقض حقوق بشر است. بزک کنندگان آمریکا پاسخ دهند، این مسئله را چگونه حل خواهند کرد؟ اعدام قاچاقچیان موادمخدر، قاتلین و جنایتکاران و ... را هم به این لیست اضافه کنید.
واقعیت این است که، مشکل آمریکایی ها نه توان هسته ای ماست و نه حقوق بشر ما. مسئله آنها استقلال جمهوری اسلامی ایران است. آنها کشوری می خواهند در مختصات عربستان یا همین کشورهای ریز عربی حاشیه خلیج فارس. نوکر آنها باش اما حتی یک انتخابات هم نداشته باش، مردم خودت را به وحشیانه ترین شکل سر ببر و حتی-به قول خودشان-در حملات 11 سپتامبر مشارکت داشته باش و 3000 نفر از آمریکایی ها را بکش اما در عوض فقط نوکر ما باش! آمریکایی ها ما را نوکر میخواهند. والسلام
جعفر بلوری
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
روایتی از نماز خونآلود یک رزمنده امدادگر
عبدالحسین قاهری
مثل گندم درویمان کردند
علی کرمی
روایتی از فوتبال پیرمردها مقابل دشمن بعثی
محمدعلی نوریان
معرفی کتاب