شناسه خبر : 44882
شنبه 11 ارديبهشت 1395 , 09:56
اشتراک گذاری در :
عکس روز

قدمهایی که قدمعلی را مهمان دائمی انفرادی کرد!

در کمپ ۷ یک نشست سیاسی وجود داشت که هر ۱۰ الی ۱۵ روز یک بار تشکیل می شد و در این جلسه از هر آسایشگاه یک یا دو نفر از اسرای کاملا مورد اطمینان شرکت می کردند. آنها مطالب عنوان شده را در قالب مقاله، خبر وتحلیل نامه به اسرای دیگر منتقل می کردند. این مطالب معمولا به صورت دیکته ای نوشته می شد و به دیگر آسایشگاهها منتقل می گردید و پس از استفاده توسط همان نمایندگان معدوم می گردید.

از نظر عراقی ها این قبیل کارهای سیاسی گناهی نابخشودنی بحساب می آمد و عراقیها بدترین و سخت ترین مجازات را که گاهی به اعدام هم می کشید برای آن تعیین میکردند.

جلسه سیاسی، درآخرین آسایشگاه طبقه دوم ( آسایشگاه ۸) برگزار می شد و اکیپ نگهبانی با قاطعیت و ظرافت بسیار از جلسه مراقبت می کردند و اجازه نمی دادند عراقیها از این جلسه باخبر شوند.

یکی از روزهای تابستان ۱۳۶۶ من و هفت نفر دیگر که نمایندگان سیاسی آسایشگاه بودیم، جزوه هفتگی را نوشته و زیر لباس خود پنهان کردیم و از آسایشگاه ۸ خارج شدیم، جلسه تمام شده بود و اکیپ نگهبانی نیز متفرق شده بودند.

یکی از سربازان عراقی که ستار نام داشت و فرد باهوشی نیز بود مشغول گشت زدن در کریدور طبقه دوم بود. چهارنفری که متعلق به آسایشگاههای طبقه بالا بودند به آسایشگاههای خود رفتند.

 

ستار به ما ۴ نفر مشکوک شد، به همگی ما دستور داد به نزد او برویم ولی سه نفر از ما از طریق راه پله های وسط ساختمان فرار کردیم و نفر چهارم که اسمش قدمعلی بود به دام افتاد.

ستار او را تفتیش بدنی کرد و مقاله را که لای دفترش بود گرفت ولی چون از محتوای آن اطلاعی نداشت، اسم و شماره صلیب او را نوشت و رفت. حدود یک ساعت بعد سربازان عراقی با دیدن آخرین جمله این مقاله ( برای نابودی صدام صلوات)، قدمعلی را احضار کردند و پس از تنبیه نسبتا خوبی روانه سلول انفرادی کردند. فردای آنروز عراقیها مقاله را ترجمه کرده و به ماهیت سیاسی آن پی بردند و شکنجه های قدمعلی بیشتر شد. عراقیها پرونده ای قطور برای قدمعلی درست کرده و به بغداد فرستادند.

قدمعلی رفته رفته ساکن دائمی سلول انفرادی شد. چند روزی هم ارشد آسایشگاه را به جرم همکاری با قدمعلی بمدت ۱۰ روز به همان سلول انداختند. بچه ها از طریق غذا، آب و چای از قدمعلی حمایت می کردند، عراقیها هم نسبت به قضیه حساسیت نشان می دادند . معمولا مزاحم رساندن آب و غذا به قدمعلی میشدند. هرگز در هنگام روز او را از سلول خارج نمی کردند و فقط بعضی شبها جهت هواخوری و دشتشویی همراه با کتک کاری با کابل و باطوم به بیرون از سلول می بردند و سعی می کردند توجه همه اسرا به این موضوع جلب کنند.

بالاخره قدمعلی پس از ۴۶ روز ماندن در سلول انفرادی توسط چند افسر بعثی که به اردوگاه آمده بودند از اردوگاه خارج شد، قدمعلی را برای آخرین بار دیدیم که در اثر عدم نور آفتاب بدنش خیلی سفید شده بود و از دور برای بقیه دستی تکان داد و لبخندی هم چاشنی آن کرد. عراقیها آهسته او را از اردوگاه بیرون بردند و دیگر کسی او را ندید.

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi