سه شنبه 04 خرداد 1395 , 11:06
دزفول پایتخت مقاومت
عبدالرحیم سعیدی راد- دزفول کجاست؟
دزفول با قدمتی حدود پنج هزار سال، یکی از شهرهای استان خوزستان در جنوب غربی ایران است که روی رودخانه دز واقع شده است و نام دزفول برگرفته از پل دژ مانند آن است.
مقبرههای تاریخی بسیار زیادی از ۱۲۵۰ سال قبل از میلاد مسیح تا حدود ۶۰۰ سال بعد از آن در این منطقه وجود دارند. آثار باستانی بسیار زیادی از کشفیات این منطقه بدست آمده که در موزههای شهر موجودند. مساجد و مقبرههای بسیاری از قرنهای ۱۵ تا ۱۹ هجری در این شهر وجود دارند.
دزفول اولین مرکز تجاری شمال خوزستان است که با استان لرستان در ارتباط بوده است. دزفول از نظر تولیدات کشاورزی ازجمله سبزیجات و صیفیجات مقام نخست را در ایراندارد. همچنین کارخانجات و کارگاههای پنبهریسی زیادی را در خود جای داده است. و هم اکنون صنایع کوچک و متوسط زیادی در این شهر به تولید مشغولند. دزفول در مسیر شاهراه ارتباطی تهران – اهواز واقع است.
چرا چهارم خرداد؟
اگر در برگههای تقویم امسال دقت کرده باشید حتما دیدهاید که برای اولین بار در روز چهارم خرداد نوشته شده: روز مقاومت و پایداری – روز دزفول.
شایسته است دلیل این کار کمی روشن شود.
گفته می شود: در سال 1366 هیئت محترم دولت تصمیم میگیرد که یکی از شهرهایی را که به طور مستقیم با جنگ در ارتباط بوده به عنوان شهر نمونه انتخاب کند.
به این ترتیب در چهارم خرداد ۱۳۶۶ از سوی وزیرکشور وقت با اهدای لوح زرین به مردم دزفول، این شهرستان بعنوان پایتخت مقاومت ایران در دفاع مقدس نام گرفت.
چرا دزفول پایتخت مقاومت شد؟
در این که همه ملت ایران مقاوم هستند و جنگ را اداره کردند و دزفولیها طی سالهای جنگ تحمیلی و در زیر موشکبارانهای شدید عراق، شهر را ترک نکردند و در طی 2700 روز مقاومت 2600 شهید تقدیم انقلاب و اسلام کردند. مردمی که زخم 176 موشک ۹،۶و 12 متری را هنوز به یادگار میکشند، که گاه در کوچههای سه متری فرو مینشست . همچنین بیش از دوهزار و 500 گلوله توپ و 300 راکت هواپیما بر سر مردم بیدفاع این شهر فرود آمد. اما نمونه شدن دزفول دلایل دیگری هم داشت از جمله:
یک- عدم تخلیه شهر
موشکبارانها در طول جنگ تحمیلی از سوی عراق هرچند بسیار سخت بود اما باعث نشد تا مردم، شهر را تخلیه کرده و از رزمندگان پشتیبانی نکنند. مردم دزفول نه تنها تسلیم نشدند بلکه مراسمهایی مانند راهپیمایی روز قدس را هم زیر موشکباران انجام میدادند.
دو- توفیق در بازسازی حین جنگ
معمولا این طور بود که هرگاه خانههای مردم در زیر حملات توپخانهای یا بمبارانهای هوایی و یا موشکی ویران میشدند خودشان به بازسای ویرانهها اقدام میکردند. به طوری که گاهی در کمتر از یک سال مشخص نبود که کدام محله ویران شده است.
سه- پشتیبانی از رزمندگان اسلام
مردم دزفول پا به پای همه مردم کشور به هر نحو ممکن پشتیبان رزمندگان بودند. دزفولیها به واسطه نزدیکی با جبهههای نبرد به طور مستمر کمکهای مادی و معنوی خود را به جبهه اهدا میکردند. هم پذیرای رزمندگان سایر نقاط کشور بودند و هم در موقع عملیات در جبهههای نبرد پذیرای مجروحان جنگ بودند.
چهار- اهدای شهدای زیاد
شهری که در دوران دفاع مقدس با بیش از دوهزار و ۶۰۰ شهید و تحمل مصائب این دوران توانست سربلند از آزمون مردانگی و غیرت و شهامت بیرون آید. بسیار مواقع اتفاق افتاده بود که برخی خانوادهها فرزندانشان در جبهه به شهادت میرسیدند و خودشان در شهر مورد هجوم موشک قرار داشتند.
پنج- داشتن بیشترین نیروی رزمی، بویژه فرماندهان
دزفول از معدود شهرهایی بود که دارای چندین گردان بسیجی بود که بیش از یک تیپ نیرو داشت. البته تیپی که به لشکر7 ولیعصر(عج) تبدیل شد. فرماندهان دزفولی (نظیر سردار رشید – رئوفی - زنده یاد سوداگر و ...) هم در ردههای مختلف نظامی جنگ حضور مؤثر و چشمگیری داشتند.
نامهای دزفول در زمان جنگ تحمیلی
«شهر هزار موشک» این اسم نشان از تعداد زیاد موشکهایی بود که به این شهر اصابت میکرد. « بلد الصواریخ یا شهر موشکها»، «شهر مقاومت»، «پایتخت مقاومت» و «الف دزفول» این آخری نشأت گرفته از سخنان گوینده رادیو عراق بود که هرگاه اسامی شهرها را برای بمباران میخواند بکار میبرد. در واقع سر لیست همه بمبارانها بود. حتی شایع شده بود هرگاه میگهای عراقی قصد بمباران جایی را داشتند اما موفق نمیشدند بخاطر اینکه بمبهای خود را به کشورشان برنگردانند آنها را بر سر مردم بیدفاع دزفول خالی میکردند.
خلاصه اینکه این اسامی و شاید اسامی دیگر، معمولا به عنوان کنایه بر زبان عامه مردم جاری میشدند.
رشادتها و ازخودگذشتگیهای مردم غیور دزفول و همچنین اهداء شهدای فراوان این شهر موجب شد تا امام خمینی(ره) در مورد این شهر فرمودند : «شما دزفولیها امتحان دادید و سربلند از آن بیرون آمدید.»
اولین موشک
بمباران هوایی از همان روزهای اول جنگ آغاز شد و مردم چون تا آن لحظه چیزی ندیده بودند به جای پناه آوردن به زیر زمین و جای امن به پشت بام میرفتند تا محل اصابت بمبها را ببینند.
اولین موشک در ۱۹ مهر ۱۳۵۹ ساعت ۲۲ و ۱۰ دقیقه به دزفول اصابت کرد . در آن شب عدهاى از بسیجیان دزفول در حیاط مسجد استراحت مىکردند . اکثر مردم دزفول نمىدانستند که موشک یعنى چه؛ آنها بمباران هوایى و توپهاى دور برد دشمن را تجربه کرده بودند اما نمىدانستند انفجار موشک چگونه است .یادم میآید در همان روزهای موشکباران سفری به تهران داشتم در راه کسی پرسید: صدای موشک مثل صدای چیست؟ هر چه فکر کردم نتوانسم مثل و مانندی برای آن پیدا کنم به ناچار گفتم: صدای موشک مثل صدای... موشک است!!!
یک روز یکی از دوستان همشهری برای کسی تعریف میکرد: اوایل جنگ خمپاره که زدند ناشکری کردیم، شد گلوله توپ. قدر توپها را ندانستیم، شد موشک سه متری، از سه متری هم به شش متر وبعد از آن هم به نه متری و دوازده متری. حالا باید برویم خدا را شکر کنیم که موشکهای پانزده و بیست متری نرسیده!
حرف آخر
یک- سالهاست چهارم خرداد در سایه سوم خرداد (سالروز آزادسازی خرمشهر) قرار دارد و همیشه تحت الشعاع آن قرار گرفته است، اما این اهمیت بالایی ندارد چرا که روز فتح خرمشهر آنقدر روز بزرگی است که هر سال باید بهتر از سال قبل آن برگزار شود اما نباید فراموش کرد که مقاومت مردم دزفول یکی از عوامل فتح خرمشهر بود. در واقع اینها جدای از هم نیستند و به قولی باید گفت: مقاومت در دزفول پیروزی در خرمشهر!با این حال جا دارد که گوشه چشمی هم به دزفول به عنوان پایتخت مقاومت ایران داشت.
دو- به هرحال سوم و چهارم خردادها میآیند و میگذرند. اما برای مردم خوزستان خصوصا دو شهر خرمشهر و دزفول آب از آب تکان نمیخورد. اینکه روزی به نام شهری در تقویمها نوشته میشود به خودی خود خوب و یادآور واقعهای تاریخی است. و اینکه برنامههایی در صدا و سیما اجرا شود و مراسمهایی برای مردم در این شهرها اجرا شود امری عادی ست اما سؤال اینجاست که بعد از آن چه؟ اینکه دل مردمی خوش باشد که در یک روز از سال نامی از رشادت و مردانگی آنها برده می شود کافیست؟
همانگونه که مردم دزفول در طول دوران جنگ همچون رزمندهای بیادعا؛ شهید داد و استقامت کرد، وظیفهای بود که به خوبی انجام شد. حال دولت مردان ما باید همت کنند و قدرشناسی خود را از این مردم نستوه نشان بدهند.اینکه برای این مردم چه کار باید کرد؟ به عهده دستگاههای دولتی است.
اما شاید حداقل کاری که برای این مردم شریف و رنجدیده میتوان انجام داد، این باشد که به وعدهها و قولهایی که به آنها داده شده است عمل شود. همین!