شناسه خبر : 45406
شنبه 25 ارديبهشت 1395 , 08:51
اشتراک گذاری در :
عکس روز

ترنم عشق

به مناسبت میلاد امام عاشقان، امام سجاد علیه‌السلام ، «ترنم عشق»  تقدیم به عاشقان ولایت  

 سحر می‌آید از ره دشت جان را - بهاران پِی کند فصل خزان را

زند سر انتقام از خاکِ یاران – عطش لب می‌نهد بر لب زِ باران

به شب نوشان اَحلی مِن عسل عشق - چکد از لعلِ خونینِ غزل عشق

حلب دشت شقایق گشته از خون- به خاک افتاده خونین نعش مجنون

در این دشت شقایق، ماه بسیار – ز سِرّ عاشقی آگاه، بسیار

زهر سو گشته برپا این نفیر است - که اکنون عید عشاق قدیر است

نفس خُرم شود باد صبا را –رسد لشکر سلیمانی، سبا را

ز رُخ می‌افکند مَه پردۀِ راز – هویدا می‌شود آن فیضِ فیاض

شب عشق علی غرقِ ستاره – کند زهرا به سرمستی نظاره

شود تا آیه‌های عشق تأویل - به پَر قنداقه ای آورده جبریل

به آن قنداقه خفته کودک نور – مهی در پردۀِ دیدار مستور

منادی می‌دهد سر نغمۀِ عشق – که آمد آن حسینی زادۀ عشق

 بغل بگرفته زین‌العابدین را- فرو روح‌القدس آید زمین را

شب قدر است ، نازل می‌شود عشق – به نام فاطمه دِل می‌شود عشق

غزل پوشیده بر تن شهربانو – ملک بنشسته در پیشش دو‌زانو

 به دوش افکنده او را خرقۀِ نور – گرفته چون نگینی در برش حور

زند بوس از ادب بر خاک او را – برآورده حسینی آرزو را

ز خونِ آریایی در رگانش – سحر مهمان چشم مهربانش

گرفته در بغل نو زادۀِ عشق – خدا را ساجد سجادۀ عشق

کند پُر از مِیِ زهرا سبو را - بنوشِد آریایی شیر او را

حقیقت گویِ سجاد است آیت -  نسب دارد ز ایران هم ولایت

 کند خُنیاگری حور و ملک باز – که آمد آن حسینی زادۀِ ناز

به هستی پا نهاده زادۀِ نور – شده قلب حسینی از شرر طور

 ولایت را بهارِ باغ آمد - امیر وادیِ عُشاق آمد

اسیر کربلای عشق آمد – علمدار ولای عشق آمد

بخیزید ای سحرخیزان عاشق – که سر زد از فلق آن صبح صادق

هلا ای عاشقان شد عید میلاد –زده سکه مَلَک بر نام سجاد

علی گوید اذان در گوشِ جانش – ملک پوشیده بر تن ارغوانش

 روان از چشم خیسِ باده شبنم -  سبو بگرفته در کف تا خدا هم

  تبسم می‌کند چشمان لبخند - به خُم گردیده جوشان بادۀ قند

 به شورِ شادیِ میلادِ سجاد  - کشد سُرمه ملک در چشم فریاد

هلا ای عاشقان مژده شما را  - ولی عهدی دگر آمد خدا را

به سر بنهاده تاج عالم‌آرای- مَهی آید ز رَه باران سراپای

چکد از ابر رحمت صبح صادق – شکوفد خاک لیلا را شقایق

نفیر کُلنا عباس مستان- پریشان کرده خوابِ ظلم پستان

به سرها بسته نامِ یاس، لاله – به کف بگرفته از کوثر پیاله

بنوشد لاله آن ضرب یِکُم را  - سبو را نَه، قدح را نَه، که خُم را 

به یک ضربت که خُم نوشد خدا را ؟ – مگر آن عاشق فرق دو تا را

به مستی فاش و پیدا سِرّ هستی - نه مستی این‌که زهرا مِی‌پرستی

شب بزمِ خطر نوشانِ زهراست – ز خون پوشیده دشت و کوه و صحراست

به قتل شب کمربسته سحرگاه  -ز شب نوشی خُماران می‌رسد ماه

  در این جنگ سپیدی و سیاهی – به تن پوشیده جوشن باز ماهی

علم بر دوش رعنایی چو عباس – دهد تا پاسِ جان از خیمۀِ یاس

به شهر عاشقی، عُشاق، راهی – علم بر دوش می‌آید سپاهی

به دل آشوبِ عشقِ زینب او را – فکنده داغِ زهرا در تب او را

ز بارِ داغِ زهرا قد کمان او - نموده ترک جان و خان و مان او

علم بگرفته در کف در دمشق او -  مدافع گشته بر ناموسِ عشق او

چو عباس علی تن‌پوش دارد - ز غیرت خون به رگ در جوش دارد

به خون آغشته در دشتِ حلب او - شهادت را به جان دارد طلب او

وَ این انجامِ عُشاق قدیر است –  هر آنکه بر غم زهرا اسیر است

چنین بنوشته حق بر دفتر عشق - ندارد شیعه پایانی مگر عشق

در این آشفته برپا عالمِ هست – تمامِ عشق شیعه کربلایَست

خدا را عهد و میثاقی ولاییست - که در هر سرزمینی کربلاییست

تشیع را اساس و پایه عشق است – و اکنون کربلای ما دمشق است

به سر دارد هر آن شور ولا را – بیاید دشت سرخ کربلا را

به سر بندد نشانِ یاس را او – شعار کلنا عباس را او

علم بر دوش گیرد هرکه مرد است -  که زینب مانده تنها در نبرد است

حلب را گشته برپا کربلایی – علم گیرید عشاق ولایی

مبادا یک حسین دیگری باز -  صدایش گم شود در ساز و آواز

پنجم شعبان المعظم 1437 – منصور نظری

کد خبرنگار: 17
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi