شنبه 25 ارديبهشت 1395 , 11:30
دعایی که زود اجابت شد!
به یاد سردار سرلشکر پاسدار شهید "احمد کاظمی"
شهید"احمد کاظمی" سال ۱۳۳۷ در نجف آباد اصفهان دیده به جهان گشود. در بیست وسومین بهار زندگی خود، در اوایل سال ۵۹ به کردستان رفت تا دشمنان داخلی انقلاب را منکوب نماید. او دوران جوانی خود را با لذت حضور در جبهههای نبرد، از کردستان گرفته تا جای جای جبهههای جنوب در صف مقدم مبارزه با متجاوزان بعثی در سِـمتهایی چون: 2 سال فرماندهی جبهه فیاضیه آبادان، 6 سال فرماندهی لشکر ۸ نجف،1سال فرماندهی لشکر ۱۴ امام حسین(ع)، 7سال فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) و قرارگاه رمضان و 5 سال فرماندهی نیروی هوایی سپاه حضور داشت.
شهید کاظمی، با شروع جنگ تحمیلی ، با یک گروه ۵۰ نفره در جبهههای آبادان حضور یافت و مبارزه را با دشمن متجاوز آغاز کرد. او از همان اول فرماندهی یکی از جبهههای آبادان را برعهده گرفت و در عملیات حصر آبادان و در یکی از محورهای عملیاتی مسوولیت مهمی برعهده داشت. در پایان جنگ تحمیلی همان گروه ۵۰ نفره روز اول جنگ را تبدیل به یکی از لشکرهای قوی و مهم سپاه کرد و لشکر را با سلاحهای به غنیمت گرفته شده از عراقیها به یک لشکر زرهی با صدها تانک و نفربر و توپخانه و ماشین آلات ، تحویل نظام داد.
او کارشناسی خود را در رشته جغرافیا و کارشناسی ارشد را در رشته مدیریت دفاعی گذراند و موفق شد دانشجوی دکتری در رشته دفاع ملی گردد. کفایت و شجاعتش تا بدانجا بود که مقام معظم رهبری ۳ مدال فتح بر سینه پر عطش شهادت ایشان نصب نمودند.
در اواسط سال ۸۴ از سوی فرمانده کل سپاه، به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شد و توفیق خدمت را در سنگر دیگری یافت. این فرمانده قهرمان در آخرین دیدار خود با فرمانده معظم کل قوا ، دعا برای شهادت را تقاضا نمود.
شب شهادت در جلسهای ، ضمن آنکه که حسرت میخورد که چرا شهید نشده و یاران او رفتهاند ، سفارش کرد ، ”شهدا خیلی به گردن ما حق دارند ، باید تلاش زیادی کنیم ” باید در اردوهای راهیان نور از همه شهدا ( ارتش ، سپاه ، بسیج ، ) بگویید ، از خودتان نگویید از دیگران بگویید.از نیروی هوایی ارتش ا ز هوانیروز ارتش ، از شهدای ارتش و جهاد بگویید.
سردارشهید احمدکاظمی سرانجام در پروازی دنیوی به پرواز اخروی شتافت، اوج گرفت و به ملکوت اعلی پیوست.