چهارشنبه 05 خرداد 1395 , 11:35
تنها صدای موشک مثل صدای موشک است!
هنرمنددزفولی ازموشکباران میگوید
عبدالرحیم سعیدیراد از دزفولیهای خونگرم و هنرمندی است که کتابهای شعر متعددی از او منتشر شده است. ...
عبدالرحیم سعیدیراد از دزفولیهای خونگرم و هنرمندی است که کتابهای شعر متعددی از او منتشر شده است. از سعیدیراد در مورد اینکه چرا باید دزفول به عنوان پایتخت مقاومت انتخاب شود، پرسیدیم که پاسخ او را در کنار مطالب جالبی که در خصوص شهرش دزفول گفت، پیش رو دارید.
مردمی که ماندند
بسیار میپرسند بین این همه شهری که مورد هجوم دشمن بعثی قرار گرفتند، چرا دزفول به عنوان پایتخت مقاومت انتخاب شد؟ در پاسخ باید گفت که همه ملت ایران مقاوم هستند و جنگ را اداره کردند. دزفولیها هم در کنار ملت ایران با دشمن جنگیدند و طی سالهای جنگ در حالی که زیر موشکبارانهای شدید عراق قرار داشتند، هرگز شهر را ترک نکردند و طی 2700 روز مقاومت 2600 شهید تقدیم انقلاب و اسلام کردند. مردمی که زخم 176 موشک 6، 9 و 12 متری را هنوز به یادگار میکشند که گاه در کوچههای 3 متری فرو مینشست. همچنین بیش از 2500 گلوله توپ و 300 راکت هواپیما بر سر مردم بیدفاع این شهر فرود آمد. بنابراین نمونه شدن دزفول دلایل متعددی دارد، از جمله:
1- عدم تخلیه شهر
موشکبارانها در طول جنگ تحمیلی از سوی عراق هرچند بسیار سخت بود اما باعث نشد مردم، شهر را تخلیه کنند و از رزمندگان پشتیبانی نکنند. مردم دزفول نه تنها تسلیم نشدند بلکه مراسمهایی مانند راهپیمایی روز قدس را هم زیر موشکباران انجام میدادند.
2- توفیق در بازسازی حین جنگ
معمولا اینطور بود که هرگاه خانههای مردم در زیر حملات توپخانهای یا بمبارانهای هوایی یا موشکی ویران میشدند، خودشان به بازسازی ویرانهها اقدام میکردند. به طوری که گاهی در کمتر از یک سال مشخص نبود که کدام محله ویران شده است.
3- پشتیبانی از رزمندگان اسلام
مردم دزفول پا به پای همه مردم کشور به هر نحو ممکن پشتیبان رزمندگان بودند. دزفولیها به واسطه نزدیکی با جبهههای نبرد به طور مستمر کمکهای مادی و معنوی خود را به جبهه اهدا میکردند. هم پذیرای رزمندگان سایر نقاط کشور بودند و هم در موقع عملیات در جبهههای نبرد پذیرای مجروحان جنگ.
4- اهدای شهدای بسیار
دزفول شهری بود که در دوران دفاع مقدس با بیش از ۲۶۰۰ شهید و تحمل مصائب این دوران توانست سربلند از آزمون مردانگی و غیرت و شهامت بیرون آید. بسیاری مواقع اتفاق افتاده بود که برخی خانوادهها فرزندانشان در جبهه به شهادت میرسیدند و خودشان در شهر مورد هجوم موشک قرار داشتند.
5- داشتن بیشترین نیروی رزمی به ویژه فرماندهان
دزفول از معدود شهرهایی بود که دارای چندین گردان بسیجی بود که بیش از یک تیپ نیرو داشت. البته تیپی که به لشکر7 ولیعصر(عج) تبدیل شد. فرماندهان دزفولی (نظیر سردار رشید، رئوفی، زندهیاد سوداگر و...) هم در ردههای مختلف نظامی جنگ حضور مؤثر و چشمگیری داشتند.
نامهای دزفول
دزفول طی دفاع مقدس نامهای متعددی داشت که در محاورهها به کار میرفت؛ «شهر بیدر و پیکر» (چون بیحساب وکتاب مورد بمباران و موشکباران قرار میگرفت). «شهر هزار موشک» این اسم نشان از تعداد زیاد موشکهایی بود که به این شهر اصابت میکرد. «بلد الصواریخ یا شهر موشکها»، «شهر مقاومت»، «پایتخت مقاومت» و «الف دزفول» این آخری نشئت گرفته از سخنان گوینده رادیوی عراق بود که هرگاه اسامی شهرها را برای بمباران میخواند، اول نام دزفول را میآورد. خلاصه اینکه این اسامی و شاید اسامی دیگر، معمولاً به عنوان کنایه بر زبان عامه مردم جاری میشدند.
اولین موشک
بمباران هوایی از همان روزهای اول جنگ آغاز شد و مردم چون تا آن لحظه چیزی ندیده بودند به جای پناه آوردن به زیرزمین و جای امن به پشت بام میرفتند تا محل اصابت بمبها را ببینند.
اولین موشک در ۱۹ مهر ماه ۱۳۵۹ ساعت ۲۲ و ۱۰ دقیقه به دزفول اصابت کرد. در آن شب عدهاى از بسیجیان دزفول در حیاط مسجد استراحت مىکردند و اکثر مردم دزفول نمى دانستند که موشک یعنى چه؛ آنها بمباران هوایى و توپهاى دور برد دشمن را تجربه کرده بودند اما نمىدانستند انفجار موشک چگونه است. یادم میآید در همان روزهای موشکباران سفری به تهران داشتم در راه کسی پرسید: صدای موشک مثل صدای چیست؟ هر چه فکر کردم نتوانستم مثالی برای آن پیدا کنم. به ناچار گفتم: تنها صدای موشک است که مثل صدای موشک است! یک روز یکی از دوستان همشهری برای کسی تعریف میکرد: اوایل جنگ خمپاره که زدند ناشکری کردیم، شد گلوله و توپ. قدر توپها را ندانستیم، شد موشک سه متری، از سه متری هم به شش متر و از آن هم به 9 متری و 12 متری. حالا باید برویم خدا را شکر کنیم که نوبت به موشکهای 15 و 20 متری نرسید!
* روزنامه جوان