شنبه 08 خرداد 1395 , 09:14
فتح خرمشهرها در پیش روست
بسم رب القاسم جبارها
در پاسخ به اظهارات سخیف و توهینآمیز وزیر خارجه آل سعود نسبت به سردار قاسم سلیمانی و سپاه قطعه شعر «فتح خرمشهرها در پیش روست» تقدیم به سرداران سپاه ظهور
ای علی را تشنۀِ خون گشتهها - بر مسلمانان چو طاعون گشتهها
ای ابوجهلان آلِ بولهب - حامیان ظلم داعش در حلب
بر شکوه و فَرّ ایران حاسدان – جیرهخواران شما دیو و ددان
فتنهها در شام و لبنان و عراق - کرده برپا مسلمین را از نفاق
از جهالت کَر شده هم لال و کور - ای خوارجهای دوران ظهور
در حَرورای جهالت گِردِ هم – چون خَوارج کرده بیرقها علم
در پی لا حُکم اِلّا نفسِ خویش - لشکر تکفیر را افکنده پیش
ای وزیر کوچک و خرد و نحیف - کم کُن اظهارات بیمغز و سخیف
لب فرو دربند و دیده وا نما – کمتر افکار تَوهمزا نما
یا کمی کمتر به شبها بادهنوش – یا که در هنگامِ مستی شو خموش
ای به صلحِ با یمن در التماس - دَم مزن با ما ز تهدید و هراس
ای خمار از بادهنوشیهای شب - خورده ضربِ شستِ از ما در حلب
ای گرفتار تَوَهُم گشته باز - کُن به حد آن گلیمت پا دراز
در غریبی کَم بزن بیهوده لاف - کُن تو این شمشیر چوبی را غلاف
عرصۀِ سیمرغِ ما، ای بوالهَوَس – نیست جایِ عرضاندامِ مگس
وقت آن آمد که ما در نهروان - ذوالفقار حیدری بسته میان
در هجومی تندوتیز و بیامان - نقش داعش محو سازیم از جهان
ای یمن را غرقه در خون کردهها – بصره را اِی سحر و افسون کردهها
جیرهخواران ملوکِ خار و پست – عاقبت سهم شما باشد شکست
در عراق و شام و لبنان، ضربِ شست - بس که از ما خوردهاید ای قوم پست
در زبونی هم چنان دجاله ها - میکنید از سوز دل این نالهها
ای سلیمانی هراسانگیزتان - ذوالفقار حیدری خونریزتان
بشنوید این شور و غوغا و خروش – این به رگها خونِ از غیرت به جوش
این دودَم در دستِ بر دُلدُل نشین - بر شما این اَشترِ مرگآفرین
هیبتِ قاسم سلیمانیست این - پوزه مالیده شما را بر زمین
این علمهای به رنگ زرد و سبز – کربلایِ گشته بر پا کُلُّ ارض
این غبار گشته برپا در دمشق - باشد از غوغایِ لشکرگاه عشق
لشکری میآید از رَه پرشتاب - آن قمر رویانِ شهرِ آفتاب
بسته بر سر کُلنا عباسها - آن مدافع بر حریم یاسها
سوریان، افغانیان، ایرانیان – بسته تیغِ حیدری را در میان
از میِ شورِ حسینی گشته مست - با ولایت بستهها عهد الست
هم زِ لبنان، هم عراق و هم یمن - با سلیمانی و با سید حسن
لشکر سبز ظهور مهدی است - ذوالفقار حیدری بگرفته دست
این علمهای خراسانی فراز – این دلآشوبیِ کعبه در حجاز
این زلالِ سبزِ اشکِ یاسها - رَدّ خون بر چهرۀِ عباسها
این شقایقهای پرپر در حلب - عاشقانِ نام یا زهرا به لب
زلفِ خونینِ بهارِ اعتراض – عطر نرگس در تب تند حجاز
اشتیاق و شوقِ ایران و عراق – شیعه را بیتابی از درد فراق
این به خون آغشته گیسوی دمشق – این علمداریِ سرداران عشق
میدهد این مژده بر عاشق به شور - از شروعِ عصرِ سرسبزِ ظهور
ما سپاه عاشقان فاطمه - بیهراس و ترس و یأس و واهمه
در پیِ سید علی پُرشور و شِین - مستِ ذکرِ یا لثارات الحسین
تا سحرگاهِ ظهورِ یارِ خویش – میرویم این راه خونین را بهپیش
تا ظهور حضرت صاحب زمان – در پیِ قاسم سلیمانی روان
از شراب ناب کوثر گشته مست - این سپاه عاشقان حیدر است
غُرشِ دریایِ طوفانیست این – لشکر قاسم سلیمانیست این
او که در سرداریِ عشق اولیست - ذوالفقارِ حضرت سید علیست
این به لرزه زیر پای او جهان - رستمِ زالِ زَر است این پهلوان
این شکوه و فَرِ سلطانیِ ماست - هیبتِ قاسم سلیمانیِ ماست
این امیرِ مالکِ اشتر شکوه - باوقار و استوار هم چو کوه
سرور و سالارِ لشکرگاه نور - در یدِ او بیرق سبز ظهور
کربلا را بادهنوش اشتیاق - مُنجیِ لبنان و شام است و عراق
آنچه بر او نقش داغ کربلاست - سینۀِ قاسم سلیمانیِ ماست
ای کمین کرده تو او را بر هلاک - از شهادت او ندارد ترس و باک
او علمدار یل سید علیست - شیعیان را ذوالفقار صیقلیست
بیقرار همت و خرازی است - او شهیدِ زنده از جانبازی است
جام خونین شهادت را به دست - از عسل شیرینتر او را بر لب است
بر علمداریِ زینب سرفراز - شیعه دارد همچو او بسیار باز
هرچه ما را خون بریزد تیغ خصم – پرهیاهوتر شود این راه و رسم
هرچه سر از شیعه بُرّد بیشتر - سر نهد بر نطعِ عشق او پیشتر
چون سلیمانی هزاران سر به دار – شیعه قربانی نموده بهر یار
تا ابد دارد شهادت امتداد - شیعه دارد کربلا را تا به یاد
کربلا یعنی بلا را خواستن – پیش دلبر خود به خون آراستن
شور رفتن کربلا داریم ما – خوندل از دیده میباریم ما
نسل سرخ سر به دارانیم ما - کربلا را جا نمیمانیم ما
کربلا را قوم مجنونیم ما - از تبارِ فاطمیونیم ما
مست ذکر کلنا عباسِ عشق - جان فداییهای زینب در دمشق
قصۀِ ما قصۀِ شوق است و شور - قصۀِ عشق است و ایمان و غرور
زمزم جاریِ از لبهایِ نور - قصۀِ سرسبز دوران ظهور
هرکه خواهد قصۀِ ما بشنود – بر سر نِی باید او با سَر رود
بر غم زهرا دل ما مبتلاست - قصۀِ ما سِرّ سرخ کربلاست
تا سحرگاهِ خیالِ وصل دوست - فتح خرمشهرها در پیش روست
به امید ظهور حضرت یار
شنبه هشتم خردادماه 1395- منصور نظری
این به خون آغشته گیسوی دمشق – این علمداریِ سرداران عشق
میدهد این مژده بر عاشق به شور - از شروعِ عصرِ سرسبزِ ظهور
ما سپاه عاشقان فاطمه - بیهراس و ترس و یأس و واهمه//واقعاکه همینطورمیباشد...........یاعلی مدد