شناسه خبر : 45941
یکشنبه 09 خرداد 1395 , 11:47
اشتراک گذاری در :
عکس روز

روایتی از عملیات‌های چریکی در خاک عراق

صادق محصولی را بیشتر به عنوان چهره سیاسی می‌شناسیم در حالی که او در دوران دفاع مقدس از فرماندهان ارشد سپاه بود که مهمترین سمت‌های وی فرماندهی سپاه منطقه 5 و لشکر 6 ویژه پاسدارن بوده است. محصولی زندگی خود در روزهای نخست پیروزی انقلاب و دوران دفاع مقدس را اینگونه روایت می‌کند: «وقتی انقلاب پیروز شد من دانشجوی عمران دانشگاه علم و صنعت بودم. شهید محمود شهبازی دستجردی از دوستان ما بود. من جزو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه بودم و او در انجام فعالیت‌ها با بچه‌های انقلابی دانشگاه ارتباط داشت.

با شروع انقلاب فرهنگی بنده به همراه چند نفر دیگر مسئولیت اجرای انقلاب فرهنگی در دانشگاه را برعهده داشتیم. با تعطیل شدن دانشگاه‌ها نیز بنابر ضرورتی که آیت الله مهدوی کنی وزیر وقت کشور تشخیص دادند به استان زادگاه خود یعنی آذربایجان غربی رفتیم و مسئولیت فرمانداری ارومیه را بر عهده گرفتم. آقایان احمدی نژاد، مجتبی ثمره هاشمی و طاهری نیز در این استان مسئولیت یافتند. پس از فرمانداری ارومیه از سوی دولت برای هماهنگی بین نیروهای ارتش و سپاه در آنجا مسئول شدم و در آنجا با شهید علی صیاد شیرازی آشنا شدم.

با راه اندازی سپاه مناطق کشور دفتر هماهنگی سپاه پیشنهاد فرماندهی سپاه منطقه 5 کشور را به بنده داد. هدف از ایجاد سپاه مناطق تشکیل یگان‌های سازمان رزم سپاه و پشتیبانی از آن بود. من که قبل از آن عضو سپاه نبودم با اصرار فراوان این سمت را پذیرفتم گرچه به مدت یک ماه به محل کار نمی‌رفتم. سپاه 5 منطقه فرماندهی سپاه‌های آذربایجان‌های غربی و شرقی و اردبیل را بر عهده داشت و ماموریت ما راه اندازی تیپ عاشورا بود. آن وقت آذری‌ها از جمله شهید تجلایی در قالب یک گردان در جنوب فعالیت داشتند. تیپ حضرت ابوالفضل(ع) نیز ویژه اردبیلی‌ها راه افتاد.

با تصویب مجلس مبنی بر تاسیس دفتر تحقیق و بازرسی در سپاه، بنده به عنوان اولین مسئول این دفتر انتخاب و در سال 64 مامور راه‌اندازی تیپ ویژه 55 پاسدران شدم که بعدها این تیپ به لشکر 6 ویژه پاسداران ارتقا یافت.»

قرارگاه برون مرزی رمضان و لشکر 6 ویژه پاسداران در چه سالی تشکیل شدند و فعالیت خود را در خاک عراق آغاز کردند؟

محصولی: سال 63 یا 64 مسئولیت قرارگاه رمضان بر عهده محمدباقر ذوالقدر گذاشته شد و با آمدن ایشان فعالیت‌های این قرارگاه سازماندهی شد. تیپ 55 ویژه پاسداران نیز در سال 64 تشکیل شد. تا قبل از سال 64 قرارگاه رمضان یگان عملیاتی نداشت و محورهایی را بر عهده داشت که نیروهای مستقر در این محورها در قالب یگان‌های رسمی سازمان یافته نبودند. ابتدا تعدادی نیرو در محور شمال کردستان عراق یعنی در نقده بودند که از آنجا به سمت دهوک حرکت و عملیات انجام می‌دادند. اغلب نیز با حزب دمکرات عراق که نیروهای بارزانی بودند، همکاری داشتند. در محور جنوب و میانی کردستان نیز تعدادی نیرو مستقر بودند.

سپس قرارگاه رمضان تصمیم گرفت که یگان‌هایی را برای عملیات‌های چریکی و پارتیزانی ایجاد کند و عملیات‌هایی نیز طراحی کرد که نخستین آن عملیات کرکوک(فتح 1) بود که شاید بتوان گفت فلسفه وجودی تیپ ویژه پاسداران این عملیات بود.

 آیا قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) در شمالغرب پاسخگو نبود که تصمیم به ایجاد قرارگاه رمضان گرفته شد؟

محصولی: ماموریت قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) مقابله با ضدانقلابی(حزب کومله و دمکرات کردستان ایران) بود که در مناطق کردنشین ایران فعالیت داشتند اما عملیات‌هایی که در قرارگاه رمضان تعریف می‌شد تمامی عملیات‌های برون مرزی بودند و مستلزم این بود که هماهنگی‌هایی با نیروهای محلی کردستان عراق از جمله اتحادیه میهنی و حزب دمکرات کردستان عراق در جنوب و شمال کردستان عراق صورت بگیرد.

 به تفاوت ماموریتی قرارگاه رمضان با سایر قرارگاه‌ها اشاره فرمودید. قرارگاه رمضان در بحث ساختاری و عملیاتی چه تفاوتی با دیگر قرارگاه‌ها داشت و تفاوت عملیات‌های منظم و غیرمنظم چیست؟

محصولی: ویژگی عملیات نامنظم نفوذ در عمق خاک دشمن است. در عملیات‌های منظم نفوذ تنها تا پشت خاکریز دشمن برای شناسایی و عملیات است. به طور مثال در عملیات کرکوک(فتح 1) فاصله نقطه شروع حرکت تا نقطه هدف 150 کیلومتر بود که این مقدار مسافت هوایی بود چراکه مسیر زمینی به دلیل پیچ و خم‌های کوه‌ها و دره‌ها بسیار بیشتر است.

در آن مسیر مردم ما را می‌دیدند و می‌دانستند که ایرانی هستیم گرچه ما لباس کردی می‌پوشیدیم. ما همه عملیات‌ها را با لباس کردی که خود پیشمرگان بر تن می‌کردند و بعضا لباس کردی غیر رزمی، انجام می‌دادیم و شب‌ها در خانه‌های مردم کرد اسکان پیدا می‌کردیم. این کار نظامی توامان با کار سیاسی بود. در کارهای سیاسی دو طرف توقعاتی از هم دارند لذا با طالبانی و بارزانی در ایران و کردستان عراق جلسات برگزار می‌کردیم تا زمینه عملیات مشترک و حضور در آنجا فراهم شود و از معارضان کُرد نیز حمایت شود.

ما نمی‌توانستیم تانک و سلاح های سنگین به داخل خاک عراق ببریم. حتی در مراحل اولیه خمپاره نیز نمی‌توانستیم با خود ببریم و بعدها توانایی پیدا کردیم تا خمپاره را از برخی مسیرها با قاطر به عمق خاک عراق ببریم. مینی کاتیوشاها را نیز خرد می‌کردیم و تک لول آن را به جای دوازده لول به خاک عراق منتقل می‌کردیم و به کار می‌گرفتیم. موشک‌های دوش پرتاب نیز بعدها توانستیم حمل کنیم.

در عملیات کرکوک حدود 400 نفر نیرو به داخل خاک عراق بردیم البته به دلیل تغییر مانور عملیاتی در روز عملیات از همه‌ی آن‌ها استفاده نشد. حضور این تعداد نیروی ایرانی در عمق خاک عراق در حالی که دشمن متوجه نشده بود و یا با آگاهی از ورود ما نتوانسته بود ما را بمباران کند یا بمبی بر سر راه ما منفجر کند و کمینی به ما بزند، کار بزرگی است.

هدف عملیاتی شما در عملیات کرکوک چه بود؟

محصولی: هدف ما ضربه زدن به تاسیسات پالایشگاه نفتی کرکوک بود که تاسیسات عظیمی بود. آن چیزی که در ابتدا بنا بود صورت بگیرد این بود که پالایشگاه را تصرف و سپس تمامی آن را با C4و مواد منفجره نابود کنیم اما نظر فرماندهان قرارگاه بر این شد که عملیات تقلیل یابد گرچه ما فرماندهان میدانی مخالف این نظر بودیم. دلیل آنان این بود که اگر پیکر چند تن از نیروهای ما در آنجا بماند دشمن روی آن مانور می‌دهد. لذا ما بر ارتفاعات اطراف پالایشگاه مسلط شدیم و با سلاح‌هایی که به همراه داشتیم طبق نظر فرماندهان قرارگاه به تاسیسات آسیب وارد کردیم.

چند درصد موفق شدید؟

محصولی: نسبت به طرح اولیه موفقیتمان کمتر بود اما در اجرای طرح دوم خیلی موفق بودیم. همین که در دنیا پیچید که ایرانی‌ها به تاسیسات نفتی کرکوک در عمق خاک عراق ضربه زده‌اند قدرت عظیمی را برای ایران به بار آورد.

لازم به ذکر است که برای اجرای عملیات کرکوک چند پایگاه حفاظتی عراق که در اطراف آن پالایشگاه بودند را نیز تسخیر کردیم. وقتی از خاک عراق برگشتیم محضر آیت الله خامنه‌ای رئیس جمهور وقت گزارش دادیم. ایشان به آقای ذوالقدر فرمانده قرارگاه گفتند که چرا شما اجازه دادید آقای محصولی به داخل عراق بروند. مسئولان نظام تاکید داشتند که بزرگترین پیروزی این است که ما در آنجا عملیاتی انجام بدهیم و یک نفر زخمی در آنجا نماند و اگر فرماندهی در آنجا اسیر یا پیکرش جا بماند ضربه سختی برای ایران خواهد بود.

لشکر پاسداران در آن عملیات شهید نداشت و تنها افراد معدودی از جمله بنده به صورت سطحی زخمی شدیم. اغلب شهدای لشکر در عملیات‌های برون مرزی مربوط به آسیب از طبیعت مانند یخ زدن، عبور از رودخانه و سقوط از دره بوده است.

شما در جبهه میانی و جنوب نیز حضور داشتید؟

محصولی: در جبهه جنوب خیر اما در جبهه میانی حضور داشتیم. پس از قبول قطعنامه در عملیات مرصاد حضور داشتیم و جزو اولین نیروهایی بودیم که با منافقین درگیر شدیم. البته ما در پادگان شهید بروجردی مهاباد نیز عقبه داشتیم که این پادگان قبلا متعلق به تیپ 110 بود که پس از ادغام با تیپ 55 پاسداران، به لشکر واگذار شد. نیروهای ادوات و برخی از گردان‌ها در آنجا مستقر بودند. برای نفوذ به داخل خاک عراق از محورهای سردشت و بانه و ارتفاعات قندیل استفاده می‌کردیم که اکنون پ.ک.ک در ارتفاعات قندیل مستقر است.

در داخل خاک عراق مقر و پایگاهی داشتید؟

محصولی: اتحادیه میهنی کردستان چهار مال بند یا محور در کردستان عراق ایجاد کرده بود. آن‌ها لشکر نداشتند و در هر مال بند، سه چهار تیپ عمل می‌کردند که البته استعداد تیپ‌هایشان در حد گردان‌های ضعیف ما بود یعنی 250 نفر نیرو داشتند. البته این 250 نفر پارتیزان در عمق خاک عراق اثر کمتری از هزار نفر نیروی منظم در خط مقدم نداشتند.

مقر فرماندهی جلال طالبانی و اتحادیه میهنی کردستان در یاغسمر بود. ما برای برگزاری برخی از جلسات با طالبانی به یاغسمر می‌رفتیم. همچنین با معاونان طالبانی همچون کاک فریدون و کاک نوشیران نیز جلساتی برگزار می‌کردیم. کاک نوشیروان بعدها از اتحادیه میهنی جدا شد و برای خود حزبی تاسیس کرد.

در کنار مقر فرماندهی طالبانی قرارگاه رمضان برای انجام کارهای هماهنگی دفتری داشت.

برای انجام عملیات فتح 4 که در منطقه کورک صورت گرفت و رادرهای عراق آنجا مستقر بودند، روزها در خاک عراق بودیم و مسیرهای بین شهرها را پیاده طی می‌کردیم. طی عملیات فتح 4، عقبه سپاه پنجم عراق در دیانا را مسلط شدیم و با خمپاره به آن عقبه آسیب بسیاری زدیم و رادار کورک را نیز مورد هدف قرار دادیم.

از جمله کارهایی که در خاک عراق به صورت روزمره انجام می‌دادیم این بود که دکل‌های انتقال برق فشار قوی را آسیب می‌زدیم. شهید عاصمی ابتکارات جالبی داشت. یکی از آن‌ها مربوط به این مساله بود. او مثلثی‌هایی را درست کرده بود که خرج خمپاره در آن‌ها قرار می‌گرفت و این مثلثی‌ها به وسیله تسمه‌ای به هم وصل می‌شدند و در پای پایه‌های دکل قرار می‌گرفتند و با انفجار آن دکل از کار می‌افتاد و برق چند شهر قطع می‌شد. نیروهای عراقی نیز تا مشکل این دکل را رفع می‌کردند، 2 روز طول می‌کشید و اثر منفی روانی بر عراقی‌ها داشت.

پس شما به دنبال وارد آوردن ضربه اقتصادی و روانی بر رژیم بعث عراق بودید؟

محصولی: هدف نظامی نیز بود. مرکز تشویش کورک وجه نظامی بسیاری داشت. این مرکز تشویش محل شنود مکالمات فرماندهان ما بود. عقبه سپاه پنجم نیز هدف نظامی بود. همچین ما با برخی از پاسگاه‌ها درگیر می‌شدیم. گرچه تلاش داشتیم با این‌ها در طول مسیر درگیر نشویم و به دنبال عملیات در عمق باشیم.

انفجار پل و سد نیز انجام می‌دادید؟

محصولی: می‌توانستیم این کار را انجام بدهیم اما به دلیل ملاحظاتی که در خصوص مردم عراق به خصوص کردها داشتیم این کار را نمی‌کردیم. به طور مثال من چند بار از سد دوکان و دربندیخان شبانه عبور کردم.

معاملاتی با حزب دمکرات و اتحادیه میهنی کردستان عراق نیز داشتید؟

محصولی: معاملات خیر اما قرار بود ما آن‌ها را تجهیز و تقویت کنیم تا در برابر رژیم بعث بایستند. تسلیح آن‌ها از برنامه‌های قرارگاه رمضان بود.

در رابطه با معارضان کرد نیز باید این را بیان داشت که برخی از آنان جسور و عملیاتی بودند و برخی انگیزه نداشتند و در مواقع سخت در عملیات‌ها جا می‌زدند و این نقطه آسیبی برای ما بود.

برخی از عملیات‌ها نیز این گونه بود که همزمان با عملیات منظم که از روبرو به دشمن زده می‌شد ما از پشت به دشمن حمله می‌کردیم.

همچنین برخی اوقات قرارگاه رمضان برای انجام عملیات‌ها از سایر یگان‌های نیروی زمینی سپاه استفاده می‌کرد. به طور مثال در عملیاتی از برادر عساکره و نیروی ادوات کمک گرفته شد. شهید اکبر آقابابایی فرمانده تیپ الغدیر یزد نیز باتوجه به اینکه تجربه انجام عملیات منظم داشت در آخرین جلسات قرارگاه برای کمک حضور داشت.

می‌شود گفت که لشکر 6 ویژه پاسداران خاستگاه دولتمردان در دو دوره گذشته بوده است؟

محصولی: بالاخره بعد از دانشگاه علم و صنعت بسیاری از افرادی که بعدها در دولت نهم و دهم سمت یافتند از نیروهای این لشکر بودند به طور مثال محمود احمدی نژاد مسئول مهندسی لشکر و پرویز فتاح جانشین لشکر بود.

مقر قرارگاه رمضان کجا بود؟

محصولی: مقر قرارگاه رمضان در شهر کرمانشاه بود. آن دفتری هم که ذکر شد در یاغسمر بود، مدتی سردار محمد جعفری در آنجا حضور داشت و هماهنگی‌ها را با کُردها انجام می‌داد.

هدف از اجرای سلسله عملیات‌های فتح و ظفر چه بود؟

محصولی: عملیات‌های ظفر را تیپ ظفر انجام داد. هدفشان نیز انهدام مقرهای دشمن در نزدیکی‌های مرز بود. هدف از اجرای عملیات‌های فتح نیز این بود که با نفوذ به عمق خاک عراق به رژیم بعث حاکم بر عراق ضربه بزنیم. ما در بسیاری از عملیات‌های فتح مانند فتح 1، دو مرحله‌ی فتح 4 و فتح 5 حضور داشتیم. این نکته را هم باید ذکر کنم که خط مرزی در دست نیروهای ارتش عراق بود و پشت آن تا شهرهای اصلی دست کردهای عراق بود.

سال 66 که راهبرد سپاه تغییر کرد و در جنوب به بن بست رسیدیم، به دنبال چه اهدافی در شمالغرب بودیم؟

محصولی: اکنون تحلیل کردن تصمیمات آن زمان ساده است اما اینکه در آن موقعیت قرار بگیریم و بخواهیم قضاوت درستی داشته باشیم، سخت است. نیت فرماندهان این بود که هرچقدر می‌توانند به دشمن ضربه بزنند و طبیعی بود که در برخی عملیات‌ها به موفقیت دست نیابیم. امکانات شناسایی برای ما محدود بود اما دشمن امکانات وسیعی داشت و از منافقین استفاده می‌کرد. فرماندهان به جایی رسیدند که هر چی عمل می‌کردند، به در بسته می‌خوردند لذا تاکتیک را تغییر دادند و به شمالغرب رفتند. عملیات حلبچه(والفجر10) در شمالغرب نیز موفق بود اما دشمن از شیمیایی استفاده کرد. وقتی صدام شیمیایی زد من بالای ارتفاعات بودم و آقامحسن گفتند فیلم بگیرید چرا که ممکن است دشمن این کار را به نام ما تمام کند.

ما در تاکتیک عملیاتی و مدیریت اختلاف نظرهای زیادی داشتیم اما فرماندهان با اخلاص عملیات‌ها را انجام می‌دادند و شوق شهادت داشتند و من ندیدم کسی بر اساس هوای نفسش طراحی عملیاتی کرده باشد.

امام می‌فرمودند که "جنگ جنگ تا رفع فتنه" و از آنجایی که شما عملیات‌های برون مرزی را انجام می‌دادید و با معارضان کُرد ارتباط داشتید، این رفع فتنه را چه تفسیر می‌کردید؟

محصولی: امام از همکاری ما با معارضان کرد اطلاع داشت و از پیروزی‌های به دست آمده نیز خوشحال می‌شدند. فتنه را غرب ایجاد کرده بود و صدام به تحریک غرب به ما حمله کرد. رژیم بعث به لحاظ کلاسیک وابسته به شرق بود اما پس از انقلاب اسلامی غرب پشت سر عراق ایستاد و تجهیزات نظامی بسیاری را در اختیار صدام قرار داد. منظور امام از رفع فتنه یعنی اینکه که دشمن دیگر نتواند به لحاظ سخت افزاری به ما حمله کند.

تصور شما این نبود که معارضان کرد و شیعیان عراق با حمایت ایران می‌توانند صدام را به سقوط بکشانند؟

محصولی: آن وقت چنین برنامه‌ای را نداشتیم ولی معارضان کرد عراقی و شیعه را تقویت می‌کردیم. اینکه می‌گوییم قرارگاه رمضان سیاسی - نظامی بود به این دلیل است. همین‌هایی که امروز در عراق در مقابل داعش ایستاده‌اند اغلب همان‌هایی که در لشکر بدر در دفاع مقدس حضور داشتند. خیلی از مسئولان فعلی عراق نیز از همان مسئولان هستند. لذا تقویت اینان باعث شد که در مقابل صدام بایستند و اگر ما کمک نمی‌کردیم صدام این‌ها را بمباران می‌کرد و از بین می‌برد.

نقش قرارگاه رمضان در تداوم انقلاب اسلامی به خصوص در شکل گیری جبهه مقاومت و گروه‌های مبارز در عراق و سوریه و تشکیل نیروی قدس سپاه چه بوده است؟

محصولی: از آنجایی که لشکر 6 ویژه پاسداران تحت الحمایه منطقه خاصی از کشور نبود پس از جنگ این لشکر به 3 تیپ تقسیم شد که یک تیپ به نیروی قدس رفت و بیشتر عملیاتی‌های نیروی قدس از نیروهای لشکر پاسداران هستند. یک تیپ به تیپ عملیاتی کاشان تبدیل و سردار راحمی فرمانده آن شد. یک تیپ نیز به لشکر سیدالشهدا(ع) ملحق شد که سردار مولایی فرمانده کنونی لشکر عملیاتی سیدالشهدا(ع) از نیروهای آن تیپ بود.

تجارب آن نیروها در عرصه نظامی و سیاسی امروز در کشورهای منطقه به خصوص در عراق قابل مشاهده است و امید است که بتوان خط انقلاب اسلامی و راه امام خمینی را امتداد بخشید.
 
منبع: دفاع پرس
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi