شناسه خبر : 46325
پنجشنبه 27 آبان 1400 , 12:45
اشتراک گذاری در :
عکس روز

یک سوزن به بنیاد و یک جوالدوز به انجمن جانبازان

در آستانه هشت سالگی تولد انجمن جانبازان نخاعی ایرانیان و نزدیک شدن به زمان قانونی انتخابات اعضای هیات مدیره آن، خوب است نگاهی گذرا به " بایدها و نبایدها" ی انجمن داشته باشیم

محمدرضا عسکری - در آستانه هشت سالگی تولد انجمن جانبازان نخاعی ایرانیان و نزدیک شدن به زمان قانونی انتخابات اعضای هیات مدیره آن، خوب است نگاهی گذرا به " بایدها و نبایدها" ی انجمن داشته باشیم تا با آسیب شناسی (البته بانگاه مثبت) نقاط قوت و ضعف انجمن روشن تا با رفع نقایص، با توکل به خداوند متعال امورات انجمن بیش از پیش مورد پیگیری قرارگیرد تا در آستانه میانسالی و شاید کهولت سن اکثرجانبازان دوران دفاع مقدس، بشود کمبودها و مشکلات موجود را به حداقل رساند.

این انجمن که صرفا" انجمنی صنفی می باشد و براساس بند الف ماده 9 اساسنامه، حمایت از حقوق و شاٌن و کرامت جانبازی وگسترش و اشاعه فرهنگ دفاع مقدس وایثارگری، ارتقاءسطح سلامت جسمی، روحی و روانی جانبازان نخاعی و جلوگیری از افزایش آسیب دیدگان جنگی را باید پیگیری کند، در حالی پا به سن هشت سالگی خود می گذارد که براساس قرائن و شواهد و البته مدارک، تا حدودی در کارخود موفق بوده است.

با وجود این که انجمن قدرت اجرایی ندارد، ولی با توانایی برخی از افراد هیئت مدیره و مدیرعامل خود توانسته برخی از مشکلات و معضلات درمانی جانبازان را به متولیان امر دیکته نماید و در ارتقای سطح سلامتِ جسمی، روحی و روانی جانبازان توان خود را بکارگرفته و موفق باشد.

دوستان عزیز نخاعی باید به این نکته توجه داشته باشند که اصلی ترین متولی رسیدگی به امور جانبازان، بنیاد شهید می باشد که تحت مدیریت ضعیف خود در انجام رسالت خویش ناموفق بوده و انجمن، فارغ از قدرت اجرایی با تلاش و پیگیری مستمر و با ارائه منطق و استدلالاتی توانسته با رویکردی «مدافعانه» از انبوه قوانین خاک خورده و مغفول مانده در بحث ایثارگران و جانبازان، درمان و سلامت جانبازان نخاعی را دراولویت کارخود قراردهد.

انجمن به ظاهر کوچک و غیردولتی را مقایسه کنید با دستگاههای عریض و طویلی که باید امورات اجرایی و درمان جانبازان را مدیریت کنند! تابلکه به عمق فاجعه ای که طی سالیان گذشته تا کنون به وقوع پیوسته پی ببرید!.

طی همین دو سه سال اخیر، درمان نادرست، کمبودهای دارویی و تجهیزاتی، غفلت کادر درمانی و عدم رسیگی به موقع به وضعیت جسمانی جانبازان، نه تنها باعث شهادت و از دست رفتن بیش از دویست نفز از جانبازان نخاعی شده، بلکه اسفناکتر اینکه روح و روان بسیاری از جانبازان براثر عدم مدیریت صحیح "بنیادی ها" به پریشانی سوق داده شده است!

در بحث معیشت و اقتصاد جانبازان نخاعی نیز وضعیت خیلی بهتر از درمانشان نیست. با گذشت بیش از 5 سال از تدوین قانون جامع خدمات رسانی به ایثارگران و کش و قوس های فراوانی که منجر به تصویب ناقص آن شد، متأسفانه شاهد بی اعتنایی مدیران بنیاد در این زمینه هستیم! حال چرا قوانین مصوب مجلس که مورد تایید شورای نگهبان نیز قرارگرفته، دچار چنین سرنوشتی گردیده، خود بحث دیگریست که در این مقال نمی گنجد ولی اجرای بخشی از قوانین، آنهم بصورت ناقص چرا؟

متآسفانه مسوولین بنیاد بجای اینکه به دنبال تهیه منابع مالی برای اجرایی نمودن برخی از بندهای قانون جامع باشند به دنبال پایین کشیدن کرامت و شخصیت جانبازان، حذف و یاکم کردن جانبازان از لیست خدمات( به بهانه های مختلف)، کاهش سلیقه ای حق و حقوق قانونی جانبازان، تفکیک جانبازان در لیست های سیاه و سفید! و قص علهذا... هستند!

این درحالیست که اکثر جانبازان نخاعی که نگارندهِ این سطور، با آنها بیشتر آشنایی دارد ازاقتصاد و معیشت معمولی و نه تشریفاتی در رنج و عذاب بسر می برند و گاها" با تنی رنجور و زخم خورده و باشرایط سخت و خاص جسمانیشان، درپی کسب درآمدی خارج از مستمریِ ناچیز پرداختی از سوی دولت هستند که البته خدشه ای است که به کرامت و شخصیت جانبازان وارد می شود.

عجب روزگاریست. در این مملکت امن که امنیتش با ایثارگری شهدا، جانبازان و ایثارگران به دست آمده، برخی مدیران و... باید حقوق و دریافتی های قانونی یا غیرقانونی نجومی دریافت نمایند و در مقابل، بخشی از ایثارگران که"مظلومان جامعه هستند" باید با حداقل مستمری  روزگار خویش را سپری نمایند.

مظلومیت ایثارگران از آن جهت است که قوانینی برای ایثارگران تدوین و تصویب می شود که براثر تبلیغات و هیاهوی رسانه ها، در عمل با کارشکنی و عدم اجرا روبرو می شود. ولی قاطبه مردم می پندارند که ایثارگران و جانبازان بر تخت های روان و مجلل سوارند و جزء اشراف جامعه هستند! در حالی که اگر بتوان تا حدودی به جانبازان و زندگیشان نزدیک شد درخواهیم یافت که این همه هیاهو و تبلیغات مغرضانه، جهت دار و هدف دار، طبل توخالیِ بیش نیست و اکثر قریب به اتفاق جانبازان با مشکلات اقتصادی عدیده ای روبرو هستند.

تعجبمان وقتی بیشتر می شود که در بحث درمان و شرکت های خدماتی که وابسته به بنیاد هستند و یا در خودِ تشکبلات بنیاد و قسمت اقتصادی و مدیرانش، سوءاستفاده مالی و اختلاس هایی دیده می شودکه معمولا" اعتراض جامعه ایثارگری به این اقدامات بی نتیجه باقی می ماند! لذا گوش شنوایی برای شنیدن فریاد جانبازان و ایثارگران مظلوم و محکمه ای برای رسیدگی به این فجایع هیچ گاه تشکیل نمی شود!

واقعا" نباید با گذشت بیش از سی و هفت سال از تأسیس بنیادشهید و رسیدگی به امور شهدا و جانبازان، از این همه معضل در کارهای ایثارگران متعجب و شرمسار بود؟

واقعا" چرا تا کنون روند رسیدگی به حادثه دیدگان جنگ و ایثارگران سرو سامان نگرفته است؟ چرا قانون رعایت نمی شود؟

چرا رابطه و هیاهو جای ضابطه و «حق» را گرفته است؟

چرا ... چرا... و چراهای دیگر؟

دربحث بنیادشهید، اگر فقط به گوشه ای از معضلاتی که باآن روبروست اشاره ای بشود، هزاران ستورسیاه، از اوراق گذشته را شامل خواهدشد.

و اما جوالدوزی که باید برتن انجمن فرو کرد تا خدایی نکرده این جمع ارزشمند که با تلاش ودلسوزی خود جانبازان، بعد از مدت ها ممانعت بنیاد، ایجاد شده و به بار نشسته است، با بزرگتر شدن اشکالات و آسیب های موجود و مزمن شدن آنها دچار آفت های بزرگتر نشود.

اولا نگارنده شهادت می دهد که اعضای هیات مدیره کنونی انجمن بدون هیچ چشمداشتی، برای رفع مشکلات جانبازان در ابعاد مختلف وقت گذاشته و گاها" تلاش خستگی ناپذیری ازخود نشان می دهند که قابل تقدیر است.

اما ترکیب ثابت و مشخص ادوار مختلف مجمع انتخاباتی انجمن و اشخاص ثابتی که رأی می آورند، همینک به چالشی مبدل شده که دربین جانبازان نخاعی ایجاد تشکیک و تفکیک کرده و مورد اعتراض برخی جانبازان شده است. شاید به راستی وجود ثابت این افراد باعث رکود و رزمرگی امورات انجمن شده باشد!؟ خوب است در مجمع عمومی پیش رو با نگاهی بالاتر و فراتر، برخی از اعضای کنونی انجمن از پذیرش کاندیداتوری اجتناب ورزند تا انگیزه برای ورود افراد جدید با تواناییِ شاید بالاتر به وجود آید. البته افراد کنونی هم از نظر سلامت و هم از نظر کارآمدی شاید کم نظیر باشند ولی نباید صلاح بزرگتر که گردش اعضا و پویایی انجمن است را فدای مصلحت های کوچکتر کرد.

آفت دیگری که درحال حاضر حتی کسانی هم که درجلسات انجمن شرکت می کنند و باآن ارتباط مستمر دارند برآن تأکید می کنند این است که در بین اعضای کنونی همه راهها به مدیرعامل که فرد توانمندی هم هست ختم می شود و این برخلاف روال کار جمعی می باشد. این که شخص مدیرعامل به تنهایی در مقابل مشکلات بایستد وهمه راه ها به او ختم شود، نشانه ای از  عدم مدیریت صحیح و گردش ناصحیح کارها می باشد. چرا که این بنده خدا«مدیرعامل» با عضویت در جاهای مختلف و با وجود مسوولیت های مختلفی که دارد به تنهایی جوابگوی این همه معضل و مشکل جانبازان نخاعی نمی تواند باشد. کافیست انجمن جانبازان را بدون مدیرعامل کنونی اش فرض کنید! آیا واقعا" معنایی پیدا خواهدکرد؟ آیا در صورت بروز خدای ناکرده مشکل برای مدیرعامل، می توان انتظارداشت که انجمن جانبازانی که با خون دل افراد دلسوز و معتقد بوجودآمده، به حیات خود ادامه دهد؟ بنا براین قائم به شخص بار آوردن انجمن به صلاح نیست حتی اگر به قیمت افت موقتی کیفیت کار باشد.

این انتقاد از درون خود انجمن بروز پیدا کرده که افرادی که وضایفی به آنان محول شده و مسئولیت هایی را برعهده گرفته اند مبسوط الید نیستند و گوئی به آنان اعتماد نمی شود تا به ادارات و سازمان ها معرفی شوند و هرکدام امورات محوله درحوزه مسئولیت خود را با جدیت بتوانند پیگیری کنند.

چرا اعضای هیئت مدیره دوست دارند همیشه توپ خویش را به زمین مدیرعاملی بیندازند که بصورت انفرادی بازیگر این میدانِ هزار خَم است؟ چرا پشت سنگر ایشان مدافعانه " رجز" می خوانند و خودشان از انجام امورات محوله براساس نص صریح اساسنامه دوری می جویند؟ اگر هیئت مدیره بصورت خنثی باشد که همه توانایی بودن در ترکیب هیئت مدیره را دارا هستند!

سئوال اساسی تر در این زمیبنه این است که اگر مدیرعامل بااین همه مشغله بیرونی، توانایی و قدرت اجرای تصمیمات و رفع مشکل جانبازان را دارد، دیگر چه لزومی به برگزاری دوسالانه انتخابات انجمن است؟

شایددرجواب این انتقادات گفته شود هیئت مدیره صرفا" تصمیم گیرنده و تصمیم ساز است و اجرای مصوبات برعهده مدیرعامل! که در پاسخ فقط به این نکته اشاره می شود که نتایج این همه فشار برمدیرعامل پسروی و اقدامات منفعلانه انجمن است که تاکنون به نتیجه مشخصی در حل مشکلات اساسی جانبازان نخاعی نرسیده است!

نقطه ضعف دیگر انجمن برمی گردد به برخی مسائل کلی و مهم جانبازان نخاعی.

مشکلاتی از قبیل اجرایی نشدن مواد 38 و 39 از فانون جامع در خصوص جانبازان شاغلِ حالت اشتغال و جانبازان نخاعی سرباز و بسیجی!

اینکه برخی از دوستان اینطور می اندیشند که شاید دلیل کوتاهی انجمن در اجرایی نشدن احکام مواد 38 و 39، پاسدار بودن اکثر اعضای انجمن باشد، قطع به یقین اینگونه نیست. ولی اعضای هیئت مدیره باید برای رفع این ابهام، بیشترتلاش کنند و فشار بیشتری بر بنیاد وارد آورند.

رفع اختلافات و مشکلات جانبازان در مورد انجمن، نکته دیگریست که متأسفانه تاکنون اعضای انجمن تلاش جدی و وافری در رفع آن انجام نداده اند. چه آنکه یکپارچه کردن و یک کاسه کردن جانبازان با هرنگاه و گرایش سیاسی داخل نظام و مومن به انقلاب و ولایت، عاملی است که از چشم هیئت مدیره انجمن دور افتاده، حال نوع نگاه به منتقدان انجمن، داستان دیگری است که متأسفانه تاکنون مغفول مانده است.

عدم انسجام برنامه های مورد پیگیری جانبازان از نقاط دیگری است که اعضای انجمن می بایست بدان توجه ویژه ای مبذول دارند. نبود یک برنامه منظم و منسجم اعلام شده در ابتدای هرسال برای تنویر افکار جانبازان و پیگیری آن تاحصول نتیجه، یکی دیگر از نقاط ضعف انجمن می باشد. تدوین برنامه ای که جای خالی آن بخوبی احساس می شود می تواند «نقشه راه» بهتری پیش روی اعضای انجمن و گروه پیگیری وابسته به آن قراردهد.

وجود اتاق فکری از جانبازان شاخص برای دسته بندی و اولویت بندی مسائل و مشکلاتی که جانبازان و خانواده ایشان را در تنگنای قرارداده اند، می تواند به حل سریعتر مشکلات منجر شود. ولی متأسفانه شاهدآنیم که هر از چندگاهی با ناخنک به مشکلات و حتی زخمی نمودن برخی مشکلات نتوانسته است بصورت قاطع به حل اساسی ترین مشکلات جانبازان نخاعی مبادرت ورزد.

مماشات و همراهی گاه و بیگاه مدیران انجمن با بنیاد و برخی مدیرانش، از جمله پاشنه آشیل انجمن محسوب می شود! در جایی که نیاز به فشار به مدیران بنیاد برای تمکین در مقابل قانون و اجرای آن برای رفع مشکلات جانبازان نخاعی احساس می شود، مشاهده می شود که با جلسه ای بین انجمنی ها و بنیادی ها، آن مشکل به ورطه فراموشی سپرده می شود که این کار خدمات رسانی به جانبازان را با وقفه و مشکل روبرو می سازد. براستی چرا انجمن نتوانسته است برای احقاق حقوق از دست رفته جانبازان نخاعی اش، از سایر اهرم هایی که می تواند تأثیرگذارتر باشد اجتناب ورزیده؟

آیا باگذشت بیش از 36 سال از وجود پدیده «جانباز» در این مملکت و وجود انبوه قوانینی که خاک می خورند، کافی نیست که اقدام موثرتری برای اجرایی شدن قانون شکل گیرد؟ آزمون و خطاهای پیاپی از سوی بنیاد و نبود نظارت و یا فشاری از سوی انجمن برای به حداقل رساندن خطاها با توجه به افزایش سن جامعه هدف و بالا رفتن سن اکثرجانبازان، شاید کمی دیرشده باشد اما درصورت اقدامی قاطع از طرف انجمن، می توان امیدواری را به اردوگاه جانبازان نخاعی بازگرداند!

مدیران انجمن باید این مماشات و یاشاید ترس از بنیاد بپرهیزند و گاهی با اقداماتی انقلابی و جهادی از قبیل فراخوانِ جانبازان برای حمایت از اجرای بندی از هزاران بند اجرا نشده قانون جامع خدمات، و فشار بیش از پیش به مدیران بنیاد و یاحتی دولت، به اصلاح اور همت کنند. غفلت و کوتاهی از سوی هر شخص و ارگانی در اجرای قانونی که مصوبه مجلس و مورد تأیید شورای نگهبان است، تا به کی؟!

عدم اطلاع رسانی بموقع از نوع فعالیتی که انجمن انجام می دهد خود عاملی است که دیدگاه جانبازان نخاعی را تاحدودی نسبت به انجمن کمرنگ کرده است. شایسته است این نقطه ضعف نیز بررسی و نسبت به رفع آن اقدام لازم بعمل آید. ارتباط قوی با رسانه ها به ویژه رسانه ملی می تواند در این مسیر «راه گشا» باشد.

امیدواریم اعضای محترم هیئت مدیره به دور از هیجانات کاذب و احساسی، در مقابل این نوشته موضع منطقی و درخور توجهی اتخاذ نمایند و با الهام گرفتن از توصیه های جانبازان دیگر که حتما" دوستدارانجمن هستند، در صدد رفع مشکلات داخلی انجمن و سپس پیگیری و رفع مشکلات جانبازان نخاعی باشند. یادمان نرود به قول شاعرمعاصر کشورمان مرحوم قیصرامین پور "... ناگهان چه زود دیر می شود"؟!

درخاتمه پیشنهاد می شود دوستان جانباز دیگری که نقطه نظرات، نقد ها و یا اشکالاتی به انجمن و عملکردش دارند بی ملاحظه مطرح کنند تا این مجموعه ایثارگری بتواند با اصلاح ایرادات وارده و چراغ راه قراردادن پیشنهادات دلسوزانه، درآینده بهتر از عهده کارها برآید و نمونه خوبی از کارجمعی را به نمایش بگذارد. انشاالله

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi