یکشنبه 30 خرداد 1395 , 14:00
داستان کار کردن ما!
رضـــــاامیرےفارسانی- در زمان جنگ به دلیل موقعیت حساس وفرمان امامـ راحل وبخاطرنماندن اسلحه پدرروی زمین حقیردائمابه منطقه میرفتم وبرمی گشتم. کارمندشبکه بهداری بودم باحکم استخدام رسمی آزمایشی وپایان دوره دوساله که می بایست تاچندماهی دیگر حکمم تبدیل به استخدام رسمی دائمی میشدکه درطول مدت فوق بدلیل جراحات سه روزغیبت داشتم که بعدازمدتی حکم برکناری ازخدمت برای اینجانب زدند و درحکم ذکرنمودندکه به دلیل سه روزغیبت وعدم رضایت شماصالح جهت ابقا درخدمت دولت تشخیص داده نمی شوید و برکنار شدیم.
بعدازآن مجددا" به جبهه رفتم کردستان برگشتم. فرماندار وقت آقای تمدن که استاندارتهران هم بود، به خاطر اینکه فرزندشهیدبودم و بیکار نباشم به اداره کاراستان معرفیم کردومشغول بکارشدم ودرنامه ای نوشتندکه نامبرده مشغول کارمیباشدوسال آینده میتوانداستخدام گرددکه سی سال است هنوزسال آینده نیامده!
بعدازمدتی مجددا" توسط سپاه به منابع طبیعی معرفی شدم ومشغول بکارشدم که درطول دوسال کارکردن باعوارض شیمیایی و اعصاب و روان سه روزنتوانستم سرکاربروم. منابع طبیعی نامه ای فرستادکه آقای رضاامیری چون سه روزغیبت کرده ای بروحسابداری تسویه کن و برو به امیدخدا داستان ماو کارکردنمان این بوده.
حالا میفرمایند تحقیرجانباز، آیاتحقیری واجحافی ازاین بالاتراست که یک فرزندشهیدمجروح جنگی رابخاطرسه روزغیبت اخراج کنی؟ اینهاهمه مدارکش موجوداست ودرپوشه ای نگهداری نموده ام که اگرروزی کسی گفت مابه احترام زحمات پدرت وزحمات خودت فلان کردیم، اسناد راارئه دهم که چه خیانتی به من شده است که الان بایدبازنشست شده باشم ومسکن وامکانات هم گرفته باشم اما به دلیل همان حفظ شئونات به خودمان اجازه ندادیم به دیوان هم شکایت کنیم.
این آقایان سکولار، فئودال، و ضدارزش ها هستندبعدازجنگ بخصوص بعدازارتحال حضرت امام راحل نااهلان بی غیرت راکب قوانین شدند وهرجا جانبازی رزمنده ای ونیرویی ارزشی بود رابواسطه ترفندهانابودکردند.