شناسه خبر : 47505
یکشنبه 03 مرداد 1395 , 12:11
اشتراک گذاری در :
عکس روز

مناسب سازی مزار شهدا ضرورتی انکار ناپذیر

چند قدم آن طرفتر که ناهمواری ها شروع می شود پیرزن به سختی فراز و فرودهای مزارها را می پیماید و دایم باید مواظبش باشم که خدایی نکرده پایش نلغزد و آسیب نبیند.

فاش نیوز -  چیزی به اذان ظهر نمانده که به قطعه 24 گلزار شهدا می رسم.  چشم که می گردانم هیچ جنبنده ای نیست. سکوت و آرامش همراه با قداست و معنویت مزار شهدا دلم را محکم می سازد و این را  بخوبی حس می کنم که تنهایی در اینجا معنایی ندارد.  بی اختیار محو تماشای سنگ مزارها و قاب عکس هایی می شوم که زینت بخش آن جوانان و نوجوانان رشیدی هستند که بازار مکاره دنیا توان فریبشان را نداشته و آنان خیلی زود راه رستگاری شان را یافتند و در اندک زمانی در عرش الهی ماوا گزیدند. دقیقه ها و ثانیه ها  چنان با شتاب می گذرند که به ناگاه صدای زیبای «الله اکبر اذان» مرا به خود می آورد. فرصت را غنیمت می شمارم و با بطری آبی که برای رفع عطش گرمای تابستان با خود آورده ام وضویی می گیرم و در کنار سنگ مزار شهیدی گمنام نمازم را می خوانم و در آخر حمد خداوندی که رزق امروزم را همجواری با شهدا قرارداد.


به نیابت از تمام شهدا، کنار سنگ مزار شهیدی می نشینم و فاتحه ای و قرآنی می خوانم. سپس برمی خیزم و گشتی در گلزار شهدا می زنم. بالای سر هر مزار شهیدی  اقاقک کوچک فلزی قرار دارد که مادران و خواهران شهدا آن را به زیبایی آراسته اند.  پرده های سفید با چین های کوچک و سوزنی، عکس ها و یادگاری های کودکی تا نوجوانی و جوانی شهید، آیینه و شمعدان، قرآن های جیبی و تسبیح و... که هرکدام دنیایی حرف و احساس را در خود جای داده است. اما کمی که دقت می کنم ناهمواری های سنگ مزارها که هرکدام با دیگری شاید ده - بیست سانتیمتری اختلاف داشته باشند کمی توی ذوق می زند و برای منی که سعی می کنم پاهایم را روی سنگ مزارها نگذارم و با احتیاط عبور می کنم حرکت را برایم واقعاً دشوار می سازد و چندین بار پاهایم در فراز و فرود سنگ مزارها تاب می خورد که اگر دستم را به قاب عکس ها نگرفته بودم حتماً سقوط می کردم.


سر صحبتم را با "عبدالله امیربیگی" پیرمرد ساده و باصفایی که 14 سال است  وظیفه حفظ و نظافت مزارها را برعهده دارد می پرسم: از اینکه در گلزار شهدا مشغول به خدمت هستی چه حسی داری؟ که پیرمرد ناگهان چشمانش از اشک خیس می شود و می گوید: اینها همه جوانان خوب و با ایمانی بودند و خدا آنها را خیلی دوست داشت. من هم از اینکه اینجا کار می کنم و خدمت می کنم خدا را شکر می کنم و اصلاً هم خسته نمی شوم.  می گویم پدرجان! برای نظافت اینجا مشکلی نداری؟ می گوید نه اما اگه زمین صاف و یکدستی بود نظافت و تمیزی آن بهتر و راحت تر می شد.

کمی دورتر دخترجوان محجبه ای کنار سنگ مزار شهید " محمد یزدانی"  نشسته و قرآن می خواند. برای اینکه حضورم را حس کند آهسته سلام می کنم و منتظر می مانم تا تلاوت قرآنش تمام شود. زیاد منتظر نمی مانم که قرآن را می بندد. از او می پرسم با شهید نسبتی دارید؟ می گوید:  نه. یکبار به طور اتفاقی سرمزار این شهید آمدم و عکس و نوشته روی آن را خواندم و متوجه شدم که این شهید در روزعاشورا و در حین آب رسانی به رزمندگان به شهادت رسیده است؛ برایم بسیار جالب و عجیب بود. چند روز  قبل هم که کتاب زندگی شهید مجتبی هاشمی را مطالعه می کردم متوجه شدم که فرمانده شهید یزدانی بوده و از اعضای گروه فداییان اسلام. شهید یزدانی در گروه تدارکات بود اما در روزعاشورا به واسطه خوابی که می بیند از سید مجتبی هاشمی می خواهد که در عملیات شرکت کند. موفق می شود درعملیات حضور پیدا کند و موقع شهادت هم سر از بدنش جدا می شود. همانجا سیدمجتبی تحت تاثیر قرار می گیرد و نمازش را به جا می آورد. جالب است که تا آن لحظه که دشت ذوالفقاریه به شدت زیرآتش دشمن قرار داشته با شروع نماز بر پیکر این شهید برای چند لحظه ای رگبار آتش خاموش می شود و بعد از اتمام نماز دوباره از سر گرفته می شود.
  آگاهی او را  نسبت به این شهید تحسین می کنم و در آخر صحبت هایمان نشانی مزارهای بازسازی و  مناسب سازی شده را که جویا می شوم با دست نشانم می دهد.


ازکنار مزارها با پستی و بلندی های بی شمار عبور می کنم و به مزارهای مناسب سازی شده می رسم. به مزارهای یکدست و زیبایی می بینم که سهولت پیمودن راه را  برای عابرین آسان می کند. پیرزنی از دور نمایان می شود و آهسته آهسته به طرفم می آید.  با سختی کیف و بطری آبی را در یک دست گرفته و با دست دیگر  با چادر صورتش را پوشانده است. حدس می زنم مادر شهیدی بزرگوار است که به دیدار فرزندش آمده.  به چند قدمی ام  که می رسد به احترامش از جا برمی خیزم و بطری آب را از دستانش می گیرم  که می گوید:  من باید تا سر قطعه برم و به گفته خودش راضی به زحمت من نیست اما من که همگامی با یک مادر شهید برایم باعث فتخار و رحمت است با کمال احترام و آهسته درکنارش قدم برمی دارم. چند قدم آن طرفتر که ناهمواری ها شروع می شود پیرزن به سختی فراز و فرودهای مزارها را می پیماید و دایم باید مواظبش باشم که خدایی نکرده پایش نلغزد و آسیب نبیند.
سرمزار فرزندش که می رسیم به سختی فراوان کنار مزار می نشیند و بلافاصله جعبه بیسکویتی که برای خیرات آورده باز می کند و تعارفم می کند. دستان مادرشهید قطعاً تبرک است. به نیت سلامتی برمی دارم و باهم فاتحه ای می خوانیم.  چشمم به  نوشته های مزار می افتد. تاریخ تولد1342 شهادت1360
خیلی ساده و بی تکلف حرف می زند و به عکس شهید اشاره می کند و می گوید: نه اینکه بخواهم از بچه ام تعریف کنم اما از 7سالگی نماز و روزه اش ترک نشده بود. من می دانستم که عاقبت بخیر می شود.
می پرسم مادر! می خواهند گلزار شهدا را مناسب سازی کنند، نظر شما چیست؟ می گوید: خوب است اما به شرطی که به قاب عکس ها و وسایل هایی که گذاشته ایم دست نزنند. اینها یادگاری هستند. من سال هاست که به اینها عادت کرده ام. برای من و دیگر مادران و پدران شهدا که چیزی از عمرمان باقی نمانده که فرقی نمی کند اما اینها باید برای بچه های آینده و جوانان حفظ شود. و شروع به خواندن دعا و راز و نیاز با فرزندش می کند. خلوت او را به هم نمی زنم و با التماس دعا از هم جدا می شویم.
کمی آن طرف تر محمد مهابادی که مزار شهیدی را شستشو داده و آماده رفتن است طرف گفت وگویم می شود. می گوید: شهید حاج خداکرم بچه محل ما بود. من هر زمان که فرصت کنم به دیدارش می آیم.
نظر او را راجع به مناسب سازی و مرمت مزار شهدا می پرسم که می گوید: والله کار بسیار خوبی است. شما ببینید مادران و پدران شهدا که سنشان بالاست و رفت و آمد در این مزارها خیلی سخت است و با دست ناهمگونی و ارتفاع سطح مزارشهدا را نشانم می دهد و می گوید. من خودم بارها دیده ام این بنده خداها  (مادران و پدران شهدا) با چه سختی این ناصافی هایی که هرکدام از مزارها شاید تا نیم متر با هم اختلاف داشته باشند چطور لنگ لنگان می گذرند تا سر مزار شهید خود برسند. اگر زمین و مزارها یکدست شود قطعاً عبور و مرور برای آنان هم راحت تر خواهدشد.


در همان حوالی  پای صحبت های یکی از برادران جانبازان نخاعی می نشینم و از وی نیز درخصوص بازسازی مزار شهدا می پرسم که می گوید: من چندسال پیش با یکی از کسانی که این روزها سنگ خانواده شهدا را به سینه می کوبد و مخالف بازسازی و مناسب سازی مزار شهداست بحث  می کردم. به ایشان گفتم من چون خودم جانباز ویلچری هستم و با این که برادر شهید هم هستم هیچ وقت موفق نشدم که سرمزار برادرم بروم. خیلی علاقه مندم که سرمزار دوستان و همرزمان شهیدم بروم اما با این وضعیت نامساعد و ناهم سطحی و ناهمواری که سنگ مزارها دارند حقیقتاً نمی توانم بروم. در حال حاضر که می بینم بعضی از قطعات ساماندهی شده بسیار خوشحالم.  برای نمونه قطعه 44 شهدای گمنام که مناسب سازی شده عبور ومرور راحت تر شده.
وی در ادامه می گوید: متاسفانه عده ای فکر می کنند مقام شهدا با همین سنگ مزار و ارتفاع آن محاسبه می شود در صورتی که مقام شهدا همییشه محفوظ است و این خداوند است که به این بزرگواران مقام و منزلت می دهد و ما تنها به حرمت خون شهدا و تنها برای دل خودمان به دیدارشان می آییم. حال عده ای هیاهوی تبلیغاتی به راه انداخته اند که این کار متوقف شود؛ این اصلاً کار درستی نیست و این کار اگر به تفرقه و نفاق بین خانواده شهدا منجرشود محکوم است.

برادر تاج دولتی جانباز 70درصدی است که با اعلام نظرموافق خود با بهسازی و مناسب سازی مزار شهدا می گوید:  قطعا خانواده شهدا و جانبازان با مناسب سازی مزار شهدا موافق هستند اما بی حرمتی و بی احترامی به مزار شهدا قابل اغماض نیست.

وی در این باره می گوید: بعضا ازسوی خانواده شهدا مشاهده شده زمانی که پیمانکار و کارگرانی که کار بهسازی مزارها را انجام می دادند بی توجه و  بدون هیچ تعهد اخلاقی (البته بدون هیچ قصد و غرض)آب دهانشان را روی سنگ مزارها می انداختند و یا ته کفش های گلی خود را با سنگ مزارها پاک می کردند که این کار بی حرمتی به شهدا و خانواده معظم آنان بود و موجبات ناراحتی بعضی از خانواده ها را در پی داشت اما مناسب سازی قطعه شهدا فی نفسه کار خوب و شایسته ای است.

از عباس بخشی فرزندجانباز علی بخشی و نوه حاجی بخشی معروف نیز که خود ویلچری ودارای معلولیت جسمی است درباره مناسب سازی قطعات شهدا پرسیدیم که وی نیز با اظهار رضایت از این کار بزرگ گفت: من سالهاست که نتوانسته ام سر مزار عموهای شهیدم بروم و اگر این امر محقق بشود بسیار خوشحال خواهم شد.

 از پدر یک شهید رسانه نیز نظرش را در خصوص مرمت و بازسازی مزار شهدا جویا می شوم که ایشان نیز نسبت به بازسازی مزار شهدا نگاه کاملاً مثبتی دارد و می گوید:  این کار خوب است اما تبلیغات زیادی بر علیه این جریان در حال شکل گیری است. او می گوید: متاسفانه عده ای از احساسات پاک مادران و پدران شهدا سواستفاده می کنند و سعی می کنند به آنان خط  بدهند.
 بارها با من تماس گرفته اند که چه نشسته اید که عده ای آمده اند و با لودر استخوان فرزندان شما را زیر و رو می کنند! اگر من بدون هیچ اندیشه ای و بدون هیچ تحقیقی آن را می پذیرفتم قطعاً ناراحت می شدم. اما مناسب سازی فضای گلزار شهدا یک کار عمرانی  است. درست است که من هم به عنوان یک پدر شهید دلم به سنگ قبر فرزندم و گلدان های اطرافش گرم است که سال هاست با آنها زندگی می کنم  و اگر بهم بریزد قطعاً من هم به هم می ریزم اما اگر تعرضی به محوطه نهادینه سنگ مزار شهدا نشود این کار هیچ اشکالی ندارد.
این گزارش کوتاه شاید حرف و سخن تمام زایرین  قبور شهدا نبود اما از آنجایی که مشت نمونه خروار است، نگاه مثبت ومساعد جامعه ایثارگری را که غالب  خانواده شهدا و جانبازان گرانقدر را شامل می شود، منعکس می کند.

امیدواریم متولیان امر پیگیری مناسب سازی گلزار شهدا، با رعایت  موارد ضروری برای حفظ ارزش های والای شهدای گرانقدر و حرمت و احترام آنان و خانواده هایشان  به طور منطقی ومعقول، مناسب سازی مزار شهدا را که کاری لازم وضروری است را با جدیت به پیش ببرند.

گزارش از: صنوبر محمدی

کد خبرنگار: 17
اینستاگرام
باسلام خدمت خانم صنوبر
گزارش مصور و قابل تاملی تهیه کردین. این سیاه نمایی ها از تخریب قبور شهدا که متاسفانه (سایت شهدای ایران) و مسئولینش آنرا با دروغ و بزرگنمایی مطرح کرده اند و از قلوب صاف و ساده اولیای پا بسن گذاشته شهدا خرج می کنند و از این طریق ارتزاق !!! میکنند محکوم به فناست و دیگر ما نخواهیم گذاشت از ما و احساسات شهداییمان سوءاستفاده کنند.
جنجال آنها دیگر جواب نمی دهد و طبل آنها تو خالی است.
متشکریم صنوبرخانم از مطالب نغز و بسیار دلنشینتان در سایت وزین فاش نیوز که بیطرفانه انعکاس دهنده مسائل و مشکلات حوزه ایثارگران است
سلام و عرض ادب خدمت گزارش زحمتکش سایت فاش نیوز . مطلب به جا و قابل توجه ای بود .
اتفاقا من هم درتایید فرمایشات شما یه خاطره دارم که بگم .
آقا وقتی پنج شنبه ها به زیارت شهدا می ریم دیدید همه خانواده ها ی شهدا مزار شهدا را با آب می شورن و غبار روبی می کنن .
حالا فکر کن اگه فقط ده پانزده نفر آب بریزن چی میشه با این سطوح ناصاف .؟
در حالی که تعداد بیشتر است .و هر کسی یک سفره روی مزار شهیدش پهن کرده و به یادش دعا می کند .
یکروز من به این مشکل برخوردم . آب از چهار طرف می آمد و من مدام مواظب بودم لیز نخورم . دستم را به تابلوی بالای سر یه شهید گرفتم و پایم را روی لبه قبر شهید روبه روی گذاشتم که از روی آب رد بشم . یکهو مادر یک شهید عصبانی به من گفت پا رو قبر شهدا نزار .‌
من خودم دلم شکسته بود که رفته بودم سر مزار شهدا با ناراحتی گفتم مادر جان همه اینا برادرای منن که در این لحظه که می بینی چه وضعیه دلشون نمی خواد من لنگم تو هوا بره . اجازه می دن پا رو دلشون بزارم و رد بشم . اگه راست می گی برید جلوی اونایی رو بگیرید که پا رو خون شهدا می زارن تا به اسم و مقامی برسن .
آن مادر همین که خواست جوابم را بدهد همراه همیشگی ام آمد جلو و مرا هل داد به کناری و خودش از آن مادر شروع به عذرخواهی کرد . بعد به من گفت تو زورت به کسی نمی رسه به اینا چرا اینطوری می گی ؟
گفتم یعنی از اینام حرف بخورم . حاشا به حکمت خدا ؟ خوب می بینه چه کردن ؟؟
با من بداخلاقی می کنه ؟
از اون روز به بعدم دیگه جمعه ها به زیارتشون می رم .چون کمتر با این مشکل مواجه هستیم و راه برای دور زدن هست .
خب . حالا کاری نداشته باشید به این که این بحث درست بود یا نه ؟ حق با کی بود . فقط خواستم بگم اگه مزار شهدا مناسب سازی بشه یک دست می شن و آب در گوشه و کنار جنع نمی شه .
نباید دست ما از این شهدا کوتاه بشه . آن ها گروه های اساسی رو می تونن باز کنن . حالا ببینید من چطور به برکت خون و طواف مزار شهدا از سد مشکلات می گذرم . بعد میام براتون مفصل تعریف می کنم .
موفق باشید
آفرین بر خانم محمدی گزارشگر و همینطور قنبر عزیز.
حرف دل ما را زده اید. آخر این چه صیغه ای است که یک عده ای انگشت شما میروند و برای کسب شهرت و احیانا پول و پست و مقام اینگونه جنجال میکنند.
راست میگویند تجمع عظیمی از ایثارگران و جانبازان شکل دهند و از حق و حقوق پایمال شده جانبازان و ایثارگران که در همه دولتها بوده دفاع کنند.
سیاسی کاری و تجمعات بچه گانه که بهتر از این نمی شود!
اینکه قطعات بهشت زهرا را مناسب سازی بکنند ولی درمحل قبر و سنگ قبر تغییری ایجاد نشود فی نفسه خوب است.
والدین من که الان در پیری بسرمیبرند اگربگویم به سختی بسیار در بین قبرها حرکت میکنند و به سر مزاربرادرم میروند دروغ نگفته ام. لااقل مناسب سازی با شرایطی که عرض شد اگر اتفاق بیفتد ماهم باخیال راحتتری پدر و مادرمان را سرمزار میبرنیم. بدون اینکه استرسی داشته باشیم که نکند خدای ناکرده بیفتند و در این سن و سال گرفتار درد و بیمارستان بشوند.
امیدواریم مسئولین بنیاد و بهشت زهرا با رعایت کلیه دغدغه ها اقدام نمایند و هرگز از هیاهو و فریادهای توخالی برخی از نان به نرخ روزخورها نهراسند. ما پشتیبانشان هستیم. البته با آن شرایط!
باسلام ما ازحال صندوق جویا شدیم واقعا این صندوق ریارکاریست برای خدا نیست حداقل برای خودشون است نه برای نیازمند ایثارگران
چه رابطی به موضوع گزارش خانم محمدی داشت برادر آزاده؟
ما که نفهمیدیم!
قضاوت نکن برادر!
اشتباه فکرمیکنی.
آزاده باشی و اینجور تهمت بزنی وامصیبتااااااا
آزاده جان تو رو به روح شهدا این حرف رو نزن ؟ سمپاشی نکن گلم .
شاید تو در جایی دیگه اعتمادت را نسبت به این اقدامات از دست افرادی از جنس همرزمان خودمون از دست دادی ولی جون قنبر در این مورد فکر بد نکن .
سلام واقعا از تمامی کسانی که در این امر به خانواده شهدا خدمت می کنند ممنونم...
درودخدابرتماشهدای عزیزی که باخون خودایران عزیزمان راسرافرازنمودن ونگذاشتنددشمن قسم خورده ایران وجبی ازاین خاک راتصرف نماید/حال کارندارم که چه کسانی پاروی خون این شهیدان عزیزمان میگذارندتاپله ترقی خودشان راطی کنند.فقط این رامیدانم که ماهابایدبیشترازگذشته پشتیبان ولایت فقیه باشیم تاخدای ناکرده کشورعزیزمان بدست نااهلان نیفتد.شهداشرمنده ایم چون بعدازشهداماچه کردیم وداردچه اتفاقاتی می افتد...........خدامیداندوبس ...رهبرم تازنده ایم رزمنده ایم%%%%%%%%%%%%رزمنده دوران8سال جنگ نابرابر
اولا کلمه ی " مناسب سازی " باید تعریف بشه . تصاویر قطعه شهدای سال 57 آرامستان یکی از شهرها رو که در اینترنت دیدم که باصطلاح مناسب سازی شده متوجه شدم تمام سنگ قبرها و تابلوهای بالای قبور رو برداشتند و سنگ قبرها رو یکدست و همسطح زمین کردند . خانواده های شهدا از همه ذی حق تر هستند در این مورد نظر بدن و اونها باید راضی باشن والا کسی حق نداره دست به ترکیب مزار فرزندانشون بزنن . در چند سال اخیر رسم شده سنگ قبرها رو بالاتر از سطح زمین نصب میکنند20 سانت 30 سانت و حتی بیشتر که برای عبور از روی اونها دو نفر باید ویلچر رو بلند کنند . ضمن اینکه موقع طراحی و تقسیم زمین قطعات باید پایین قبور فاصله و فضای کافی برای تردد پیش بیبی بشه تا کسی ناچار نشه پا روی سنگ قبرها بگذاره و اگر هم کسانی پا روی سنگ قبرها میگذارن این رفتار رو باید با آموزش اصلاح کنند نه با مانع . پارسال دیدم در قطعه 29 بهشت زهرا (س) در دو نقطه از پارکینگ سطح شیبدار کوچکی ساخته اند که برای اولین بار تونستم به تنهایی با ویلچر برم و وارد پیاده روی قطعه بشم اما هنوز برای بالا رفتن از حدول و رسیدن به سنگ مزار شهید نیاز به کمک دارم . از یکی از باغبانهای اونجا شنیدم که این دو تا سطح شیبرار هم به همت و با اعمال فشار پدر دو شهید .... که بقول اون باغبان مدیران سازمان بهشت زهرا (س) ازش حساب میبرن ساخته شده .
سلام . چرا گزارشگر خوب سایت دیگه برای ما مطلب نمی فرسته ؟
رفته مسافرت ؟
ماشالله اینی که من می بینم هر جا بره توان ارسال گزارش از فضای ایثار و شهادتو داره .
منتظریم .
بعد از چند سال پیگیری از بنیاد شهید آخرش خودمون سنگ شکسته رو تعویض کردیدم!
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi