شناسه خبر : 47580
یکشنبه 27 تير 1395 , 12:44
اشتراک گذاری در :
عکس روز

چه خوب امانتداری کردی

شهید روحانی مصطفی ردانی پور در سال 1/1/1337 در یکی از خانه‌های قدیمی منطقه‌ی مستضعف‌نشین (پشت مسجد امام) درشهر اصفهان متولد شد. پدرش از راه کارگری و مادرش از طریق قالی‌بافی مخارج زندگی خود را تأمین و آبرومندانه زندگی می‌کردند. سختکوشی و تلاش، با زندگی مصطفی عجین شده بود، به طوری که در شش سالگی (قبل از آنکه به مدرسه راه یابد) به مغازه‌ی کفاشی می‌رفت و در ایام تحصیل نیز نیمی از روز را به کار مشغول بود.
 
او که از بیت صالحی برخاسته بود و به لحاظ مذهبی، خانواده‌ای مقید ومتدین داشت، تحصیل در هنرستان را به دلیل جو طاغوتی و فاسد آن زمان تحمل نکرد و از محیط آن کناره گرفت و با مشورت یکی از علما به تحصیل علوم دینی پرداخت.
 
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه، شهید« ردانی‌پور» با عضویت در شورای فرماندهی سپاه یاسوج، فعالیت‌های همه جانبه‌ی خود را آغاز کرد. او که قبل از انقلاب و پس از پیروزی انقلاب خدمات ارزشمندی را انجام داده بود، در دوران جنگ تحمیلی نیز به دلیل اخلاص و تعهدی که داشت به تدریج مسؤولیت های خطیری را به عهده گرفت و در اولین عملیات بزرگی که توسط سپاه اسلام انجام شد (عملیات فرمانده‌ کل قوا)، نقش به سزایی داشت. در عملیات شکست محاصره‌ی آبادان و طریق‌القدس ـ که مناطق وسیعی از سرزمین اسلامی از چنگال غاصبان رهایی یافت ـ با سمت فرماندهی گردان، فعالانه انجام وظیفه کرد و در هر دو عملیات یاد شده مجروح شد. اما پس از مداوای اولیه، بلافاصله در حالی که هنوز بهبودی کامل نیافته بود به جبهه بازگشت.
 
خاطره‌ی جانفشانی او در کنار برادر همرزمش، فرمانده‌ی دلاور جبهه‌های نبرد، شهید حسن باقری در «چزابه» در اذهان رزمندگان اسلام فراموش نشدنی است و لحظه لحظه‌ی ایثار و فداکاری او زبانزد خاص و عام است.
 
او در عملیات محرم، والفجر 1 و والفجر 2 شرکت داشت و تا لحظه‌ی شهادت هرگز جبهه را ترک نکرد و فرمان امام عظیم‌الشأن (ره) را در هر حال بر هر چیزی مقدم می‌دانست.
 
نحوه‌ شهادت
شهید ردانی پور در تاریخ 1362/5/2در عملیات والفجر 2 به شهادت رسید ولی جسم پاکش در منطقه‌ی حاج عمران، مظلومانه بر زمین ماند و روح باعظمتش به معراج پرکشید، گرچه تا این تاریخ نیز ایشان در زمره‌ی شهدای مفقود‌الجسد است.
 
وصیت نامه
بسم ا... الرّحمن الرّحیم
سپاس خداوندی را که انور جلال او از افق عقول بندگانش تابان است ...و اما شما ای روحانیون و طلاب عزیز همان طور که امام فرمودند تزکیه و تعلم را پیشه خود سازید و جوانان عزیز، اسلام را هادی باشید و در آغوش هدایت الهی جای بگیرید.
 
کار شما بهترین کاراست همان کار پیغمبر و ائمه معصومین است ... هدایت و ارشاد و اداره جامعه اسلامی و پیاده کردن احکام نورانی اسلام و مانند علی بن ابی طالب(ع) در دعا میخوانیم "ولا تأخده فی ا... لومة لائم" در راه خدا حرکت کردن سختی و رنج دارد، موانع زیاد است و با صبر و استقامت راه انبیاء را ادامه دهید که امروز جوانان ما با ریختن خونشان موانع راه را برداشتند و بر می دارند و ما در قیامت در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی عذری نداریم و البته این حرف من با هم درس ها و هم سنگران خودم است...
 
و شما ای پاسدار عزیز و جوان برومند که هدفتان مقدس است و راهتان روشن و حرکتتان حماسه آفرین است، چون هجرتتان آغاز بر هجرت ها بود و خون سرختان پیام آور هدفتان و سرهای بریده و بدن های قطعه قطعه شده شما نشانگر مظلومیت تان است.
 
دست از دامان امامِ زمان و نوکرانش نکشید که اینان عمال اسلامند... بدانید اسلام منهای روحانیت، اسلام نیست و این سد دشمن شکن را نگذارید بشکند.
 
مادرم، آن زمان که اسلام و انقلاب به خون احتیاج داشت، تو ثمره سال ها عمرت را که فرزندی مسلمان بود هدیه کردی، چه خوب امانت داری کردی و چه به موقع امانت را دادی. پس شاد باش و فرزندان دیگرت را هم بده و خود مانند زینب(س) معلم دیگران باش.
 
مبادا بر من گریه کنی که اگر شهید باشم زنده ام، زنده تر از زنده ها. حلالم کن و به برادرانم و به بچه های خواهرانم بگو که آنان باید خود را برای قربانی شدن آماده کنند و سربازی اسلام را بر عهده بگیرند.
 
خواهرانم،...در تربیت فرزندانتان بکوشید و حجاب را رعایت کنید. زهرا گونه زندگی نمایید و شوهرانتان را به راه خدا وادارید.
 
مادر خدا پدرم را رحمت و شما را عاقبت به خیر کند. انشا ا... اگر کربلا مشرف شدی مرا فراموش نکن. و از حضرت امام حسین(ع) تقاضا کن که قربانیت را بپذیرد. هر وقت خبر کشته شدن من به شما رسید بگو "انالله و انا الیه راجعون" و این را یک امتحان قلمداد کن.
 
پروردگارا هرچند به نفس مطمئنه نرسیدیم و در جهاد اکبر پیروز نگشتیم اما به جهاد اصغر پرداختیم ...
 
برایم [ختم] نگیرید و خرج نکنید، فاتحه ای ساده و پول آن را به انجمن ایتام اهدا نمایید. در صورت امکان در قبرستان شهدا دفنم کنید کنار پاسداران تا شاید خداوند به واسطه ی آنان مرا ببخشد. و در هنگام دفنم زیارت عاشورا و روضه حضرت زهرا بخوانید.
 
منبع: هفته نامه حیات طیبه
منبع: حیات
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi