با ناراحتی به خوابم آمد و منرا از کار کردن منع کرد

زندگی نامه شهید جاوید زاهدی خرمکوهی

اول تیر ۱۳۴۵ در روستای خرمکوه از توابع عمارلوی شهرستان رودبار دیده به جهان گشود. پدرش عاشور حلاج بود و مادرش زهرا گلریز نام داشت. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش خرمکوه تا پنجم دبستان گذراند و به جهت نبود امکانات ترک تحصیل نمود و همراه پدرش به کار حلاجی پرداخت. او دارای سه برادر و سه خواهر و خود فرزند سوم خانواده بود. یکی از برادرانش به نام رشید چند ماه بعد از شهادت جاوید در اثر بیماری دارفانی را وداع گفت.
شهید جاوید زاهدی جوانی با ایمان و متعهد بود. نماز و روزه اش ترک نمی شد و در بسیاری از فعالیت های مذهبی روستا پیشقدم بود. فعالیت های انقلابی خودش را با عضویت در پایگاه مقاومت بسیج شروع کرد و برای پاسداری از دست آوردهای انقلاب شبانه روز تلاش زیادی می کرد به طوری که تمام وقت خود را در بسیج صرف می کرد. در همان اوایل جوانی اقدام به ازدواج با آذر آقایی نمود که حاصل این ازدواج پسری به نام علی شد.

آقایی همسر شهید زاهدی در این باره می گوید:«همسرم جاوید بسیار مهربان و باوفا بود و زمانی که برای خواستگاری من آمد، ابتدا قبول نمی کردم ولی او می گفت: من تو را خیلی دوست دارم و اخلاق و ایمان او باعث شد که با او ازدواج کنم و بعد از این که علی به دنیا آمد همیشه سفارش می کرد علی را طوری تربیت کن که برای جامعه مفید باشد. من هم به احترام همسر شهیدم به او وفادار ماندم و ازدواج نکردم و الحمدالله فرزندش علی هم امروز راه پدرش را طی می کند و از این که در راه درست گام بر می دارد خیلی خیلی خوشحال هستم.
شهید جاوید زاهدی چند ماه بعد از ازدواج به خدمت مقدس سربازی اعزام شد و بعد از گذراندن دوره آموزشی به عنوان پاسدار مشمول در جبهه های جنگ مشغول مبارزه با متجاوزان عراقی گردید. شش ماه قبل از شهادت او فرزندش علی به دنیا آمد و همسر شهید در این دوران دچار مشکلات فراوانی گردید. نداشتن درآمد کافی و خانه و زندگی و محرومیت از دیدار فرزند هم باعث نشد که او یک لحظه از یاد جبهه های جنگ غافل بماند و هر بار هم که به مرخصی می آمد دیگران را برای رفتن به جبهه و دفاع از دین و ناموس تشویق می کرد.
شهید جاوید زاهدی سرانجام بعد از یازده ماه خدمت در جبهه های جنگ و ایجاد حماسه هایی از شجاعت و مردانگی در تاریخ 1366/04/30 در منطقه جزیره مجنون در حالی که با قایقی تندرو به قلب دشمن می تاختند دست و پیشانی بلند او مورد اصابت گلوله های دشمن قرار گرفت و قایق آن ها در دل آب غرق شد تا آن ها با مقام شهادت تا ابد نجات پیدا کنند و برای همیشه غرق شدگان تاریخ را نیز به نجات و رستگاری برسانند. امروز پیکر مطهر شهید در گلزار شهدای زادگاهش خرمکوه سند افتخاری برای تمام آزاد مردان جهان می باشد.

 
خاطرات همسر شهید جاوید زاهدی آذر آقایی
من حدود ۱۳ ماه با شهید جاوید زاهدی زندگی کردم ولی این سیزده ماه آن قدر برایم ارزشمند و شیرین بود که هنوز با آن حال و هوا زندگی می کنم. الان هم همیشه حضور او را در زندگی احساس می کنم. هر وقت ناراحت می شوم به خوابم می آید و مرا دلداری می دهد. 
مدتی برای تأمین مخارج زندگی مجبور بودم به خانه های مردم بروم و برای آنها کار کنم تا این که شهید را در خواب دیدم که با ناراحتی مرا از کار کردن در خانه های دیگران منع کرد و من هم دیگر این کار را نکردم. آخرین باری که برای مرخصی آمده بود، وقتی که داشت می رفت چند بار هی می رفت و می آمد و علی را بغل می کرد و می بوسید. حال و هوای دیگری داشت. بعد هم به من گفت:
«وضع ما در جبهه ها معلوم نیست، امکان دارد که دیگر برنگردیم ولی تا می توانی مواظب علی باش و او را خوب تربیت کن و امروز من فکر می کنم بزرگ ترین سرمایه ما همین تربیت علی می باشد. از این که پسرم به یاری پدر شهیدش، به راه های بد کشیده نشده خیلی خوشحال هستم و خدا را شکر می گویم.

شهید جاوید زاهدی

نام پدر:عاشورعلی

    تاریخ تولد:۱۳۴۵

تاریخ شهادت:۱۳۶۶/۴/۳۰

محل شهادت:جزیره مجنون

محل دفن:مزار شهدای روستای خرمکوه