شناسه خبر : 48212
شنبه 16 مرداد 1395 , 10:15
اشتراک گذاری در :
عکس روز

وصیت های جاودان

رحمت ا… ثریا در یکی از روزهای سال ۱۳۴۱ در خانواده ای پا به عرصه وجود گذاشت که از نظر مادی بسیار مستضعف بودند ولی از نظر معنوی بسیار غنی. او در خانواده ای تولد یافت که ندای تکبیر پدرش در شبانه روز سه مرتبه مردم را برای نماز در مسجد دعوت می نمود. در سن هفت سالگی در دبستان برزگران مشغول تحصیل شد.و پس از گذراندن دوره ابتدایی وارد مدرسه راهنمایی گردید و پس از آن وارد دبیرستان گشت و تا کلاس سوم علوم تجربی را در آن دبیرستان ادامه تحصیل داد. لازم به تذکر است که در ایام تحصیل در دبیرستان روزها به کارگری مشغول می شد تا بتواند مخارج تحصیلش را تامین می نماید و اکنون شرح مختصری از زبان یکی از همسنگران مدرسه اش:
 
شهید ثریا در دوران تحصیلات دبیرستانی (قبل از انقلاب) یکی از روشن کنندگان اولین جرقه انقلاب در دبیرستان بود. 
 
او در گرماگرم انقلاب یکی از عوامل مؤثر در به وجود آوردن راهپیمایی ها و تظاهرات در سطح شهر به شمار می رفت و در برخورد با عوامل ضد انقلاب بسیار جسور و بی باک بود و چندین مرتبه به دست عوامل رژیم دستگیر و شکنجه گردید و بارها افراد ناآگاه درب خانه او جمع می شدند و او را تهدید به مرگ می نمودند اما او در هدفی که داشت از هیچ مشکلی حتی به قیمت جانش نمی هراسید. سال چهارم دبیرستان را همراه با روحانی شهید اکبر زینلی در اصفهان تحصیل نمود و سال ۱۳۵۹ به اخذ دیپلم علوم تجربی موفق گردید و بلافاصله جهت کمک به محرومین کردستان در جهاد سازندگی آن دیار مشغول خدمت گردید و پس از واقعه ۷ تیر به مبارکه بازگشت و در جهاد سازندگی مبارکه کارش را ادامه داد و در تشکیل کمیته فرهنگی جهاد مبارکه نقس عمده ای داشت اما چون انسانی پر تلاش و کوشش بود و در جهت پیشبرد اهداف انقلاب دست از پا نمی شناخت و یک نهاد نمی توانست او را ارضاء نماید لذا به عضویت سپاه پاسداران درآمد و پس از چندی مسئولیت بسیج ناحیه شهری را به عهده او گذاشتند و با اخلاق خوبی که داشت در جذب و اعزام نیرو به جبهه ها نقش کم نظیری داشت و در عین حال با تمام مفاسد موجود در جامعه از جمله افکار الحادی و نفاق و فساد مبارزه می کرد و مصداق آیه شریفه( اشداء علی الکفار رحماء بینهم) بود.
 
همانگونه که به دوستان مهربان بود به همین نسبت ضد انقلاب از او خوف و وحشت بسیار داشت. با توجه به مسئولیت بسیج ناحیه شهری مسئولیت برگزاری مراسم مبارکه و حومه را هم به عهده داشت و در ضمن عضو فعال ستاد برگزاری نماز جمعه بود.
 
شهید ثریا در سال ۶۱ همسرش را از یک خانواده مذهبی انتخاب نمود و ما حاصل ازدواجش یک پسر به نام حجت ا… و یک دختر به نام فهیمه می باشد. او زندگیش را صرف مبارزه نمود و جنگ را مسئله اصلی می دانست و در چندین عملیات در جبهه شرکت داشت. از جمله بیت المقدس، خیبر و ادامه عملیات بدر و در عملیات بیت المقدس از ناحیه سر مجروح گردید و سرانجام وقتی مشاهده نمود که عرصه کار کردن برایش تنگ است و او خواری است در چشم بدخواهان اسلام و نمی توانستند او را تحمل کنند با دلی پر از درد هجرت را بر ماندن ترجیح داد و به قول خودش همانگونه که در وصیت نامه اش می گوید حرف های زیادی داشتم اما آنها را با خودم به گور می برم تا شاید عبرتی شود برای دیگران. 
 
رحمت الله در کوشش و تلاش برای انقلاب و دفاع از دستاوردهای آن و پیروی از رهبر فرزانه انقلاب دست از پا نمی شناخت و لحظه ای به خود استراحت نمی دادو نهایتاً در 16 مرداد سال ۱۳۶۵ در کردستان به فیض عظمای شهادت نائل گردید. 
 
وصیت نامه پاسدار شهید رحمت ا… ثریا
 
بسم ا… الرحمن الرحیم
 
یا ایها الذین آمنو هل ادلکم علی التجاره تنجیکم من عذاب الیم تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله
 
با درود به پیشگاه قطب دائر امکان حضرت مهدی(عج) و نایب بر حقش بت شکن زمان خمینی کبیر و با سلام به ارواح پاک شهدای راه فضیلت و حقیقت و قرآن و با سلام به خانواده های محترم شهدا، اسرا، معلولین.
 
خدای را شاکرم که در برهه ای از زمان به سن جوانی رسیدم که خدا عنایتش را بر ملت ایران گسترده نمود و ظلم و تاریکی را به دست توانای یکی از فرزندان زهرا یعنی امام خمینی از ایران اسلامی ریشه کن نمود. خدا را شکر می کنم که انقلاب اسلامی در ایران پدیدار شد و مرا از گمراهی و ضلالت نجات داد. خدا را شکر می کنم که در زمانی چشم به جهان گشودم که امام بزرگوارم در سال ۴۱ و ۴۲ فرمود که یاران من اکنون در گهواره ها می باشند. خدا را شکر می کنم که توانایی و رشد لازم را برای فهمیدن حقایق اسلامی به من عطا فرمود. 
 
خدا را شکر می کنم که راه چگونه زیستن و چگونه مردن را در پرتو رهبری امام عزیز آموختم. خدا را شکر می کنم که جهاد در راهش رابه من نشان داد. خدا را شکر می کنم که قدرت ایستادگی در مقابل مصائب و تهمت های کافران و از خدا بی خبران را به من عنایت فرمود. خدا را شکر می کنم که قدرتی به من عنایت نمود که بتوانم در این برهه از زمان در راه شهدا و رزمندگان اسلام قدم بردارم. حالا که با دلی پر از نشاط و شادی به امید لقاء ا… به دانشکده حسین ثارا… و مرقد مطهر علی ولی ا… و کربلای پر شور جبهه های ایران رهسپار هستم بنابر وظیفه ای که به دوش دارم سخنانی را به عنوان نصیحت، هر چند لیاقت نصیحت کردن را ندارم به امت حزب ا… و شهید پرور عرضه می دارم.
 
اولین خطاب من به خانواده معظم شهداست، خوشا به حال شما که چنین فرزندان غیرتمندی را تحویل جامعه اسلامی دادید که از جان خود گذشتند و اسلام را یاری نمودند. ولی با شهادت فرزندانتان مسئولیت شمانیز زیاد گردیده و ناراحت نباشید که چرا بعضی ها به شهداء و خانواده شهدا آزار می رسانند شما ها استوار باشید و به حرف این روبه صفتان گوش ندهید که این ها نوکران ابر جنایتکاران می باشند. به هر حال مرا ببخشید که نتوانستم قدمی برای شما خانواده های شهدا بردارم.
 
و اما برادران و خواهران حزب الهی حال که می بینم رِژیم سفاک صدام هر روز به کشور اسلامی ایران و شهرهای بی دفاع این کشور حمله می کند و مردم بی دفاع را به خاک و خون می کشد و طفلان معصوم را به شهادت می رساند و حجله های شادی را به غم مبدل می نماید و نیمه های شب مردم بی دفاع را در خواب به موشک می بندند و در زمانی که بهترین انسانها و یاران امام زمان (عج) و رهبر کبیر انقلاب امام امت همچون گل پرپر می شوند و ندای هل من ناصر ینصرنی امام عزیز به گوشم می رسد و جنگ به مرحله حساسی رسیده است. اگر دیر بجنبیم ننگ ابدی پشت سر ما می باشد. بنا بر وظیفه شرعی به جبهه روانه می گردم، در زمانی که می بینم از برادران و هم فکران و هم سنگران عقب مانده ام و آنها به دیدار معشوق شتافته اند. خدایا تو خودت میدانی که درونم چگونه می باشد و فکرم به جز الله نمی باشد و جز از او از احدی نمی ترسم و علاقه ماندم در این دنیای فانی را ندارم. 
 
ای امت حزب ا… به سخنان ملکوتی امام عزیز خوب گوش دهید و به آن عمل کنید اگر می خواهید رستگار شوید. این امام عزیز است که می تواند شما را به راه انبیاء و اولیاء راهنمایی کند. نکند خدای ناکرده این بت شکن زمان را تنها بگذارید. امام که سیاستش تمام سیاستمداران را به وحشت انداخته و استقامتش تمامی ابر جنایتکاران را به فنا می کشاند امامی که با یک پیام و نقشه های چندین ماهه ابر قدرتها را نقش بر آب می کند. خلاصه پیرو امام و آنانی که راه امام را می روند باشید و بدانید که بعد از امام نیز بایدبه شخصی معتقد باشید که امام هم به او معتقد است، مواظب باشید عده ای سیلی خورده از اسلام هر چند در لباس اسلام باشند شما را فریب ندهند و محبتی که خدا نسبت به او در دل شما قرار داده را از میان نبرند که نمی توانند ببرند. به برادران خود بیندیشید که چه کسی بیشتر برای این انقلاب زجر کشیده و فرزندان آنها به خاطر اسلام رفته اند.گول لیبرل ها، منافقین، و انجمنی ها را نخورید، مبادا حرف آنها در شما اثر کند که می گویند باید امام زمان(عج) بیاید وگرنه این رهبر نمی تواند حکومت اسلامی پیاده کند. مواظب باشید که پیروان امام را نیز خوب بشناسید. یکی از بزرگترین ایشان حضرت آیت ا… طاهری امام جمعه و نماینده امام و مسئول حوزه های علمیه اصفهان که حقیقت ایشان برای همه روشن است می باشد که چه شکنجه ها و زجر ها که نکشیده و چه تهمت ها که به این سید والا مقام نزده اند و می زنند. او را یاری و پشتیبانی کنید که پشتیبانی از ایشان همان پشتیبانی از امام میباشد . و اما سخنی درباره سپاه عزیز: سپاهی که رهبر انقلاب افتخار می کند که کاش من هم یک پاسدار بودم.
 
خدایا چه لغتی است و چه عشقیست که امام چنین می گوید برادران، امام به خاطر فرم سپاه این سخن را نگفته اند بلکه به ایمانی که اکثر برادران پاسدار به الله دارند و عشقی که در قلب آنها نسبت به خدا می باشد که حاضرند تمام هستی خود را بدهند ولی جمهوری اسلامی بماند چنین گفته است. پس خیلی مواظب باشید اشخاص فرصت طلب در این سپاه جای نگیرند که رفته رفته سپاه را از بین خواهند برد و من به مردم می گویم که سپاهی یک شغل نیست بلکه یک عشق است و آن هم به الله. سپاهی حقوق بگیر نیست بلکه حق بگیر است.
 
امیدوارم که برادران سپاه ادامه دهنده راه شهدای اسلام باشند و جنگ را که وظیفه اصلی آنها می باشد فراموش نکنند و نگذارند که اسلحه همسنگرانشان بر زمین بماند و اما سخنی با حزب ا… مبارکه برادرانی که همیشه مظلوم بوده اند و بیشترین خدمت را به انقلاب اسلامی کرده اند. برادرانی که به راستی راه شهدا را رفته اند و به وصیت شهدا تا آنجا که توانسته اند عمل کرده اند. عزیزانی که سراسر وجودشان عشق به الله بوده و شبانه روز فعالیت می نمودند. عزیزانی که پشتیبانی جز الله نداشته اند و با وجود مشکلات زیاد زندگی در برابر ظالمان و منافقان ایستاده اند . عزیزانی که به جای آنکه آنها را تشویق نمایند تا اینکه بهتر بتوانند برای اسلام خدمت کنند به آنها تهمت حزب الشیطانی می زنند و عزیزانی که یک عضو از بدنشان را در جبهه ها دادند و باز به جبهه می روند و تا پای مرگ می ایستند ولی وقتی به مبارکه می آیند به آنها تهمت می زند. عزیزانی که کمتر جایی می شود مثل آنها پیدا شود و با اینکه از همه طرف مورد تهمت، فحش و ناسزا بوده اند باز مقاومت نمودند. عزیزانی که به جرم اطاعت از رهبری بی گناه به زندان کشیده می شوند ولی باز راضی نمی شوند دست از اسلام و انقلاب بردارند. ای برادران و خواهران حزب الهی همچنان که تا کنون ایستادگی نموده اید امیدوار هستم که بعد از این هم همچنان استوار باشید و یک وقت خدای ناکرده از صحنه بیرون نروید که فردای قیامت شهدا جلوی شما را خواهند گرفت. مردم شهید پرور حزب ا… را همانطور که امام عزیزمان فرمودند تقویت کنید و دست وحدت به آنها بدهید و یک صدا گردید تا اینکه دشمنان داخلی نتوانند بین شما تفرقه بیندازند. حزب الهی که در طول مدت هفت سال که از انقلاب می گذرد یک رنگ بوده اند.
 
امیدوارم که برادران و خواهران مسلمان مساجد و نماز جمعه را فراموش نکنند که این مساجد و نماز جمعه می باشد که سیلی بزرگی به دشمنان اسلام زده است. البته مسائل زیادی داشتم که می خواستم با شما مردم حزب ا… در میان بگذارم که این مسائل را باخودم به گور می برم شاید باعث عبرت بعضی ها باشد. اگر جسد اینجانب به دست شما ها رسید که امیدوارم چیزی از بدنم نماند که بیاورند و بخواهند تشییع کنند و به دست عده ای که چه تهمت ها که به اینجانب نزدند به زیر آن تابوت برسد. لیکن هر طور که خدا بخواهد.(اما اگر جسدم را آوردند حاضر نیستم یک نفر از آنها که برادران حزب ا… آنها را میشناسند در مراسم تشییع جنازه ام شرکت کنند و حاضرم بدنم را با ۱۰ نفر یا ۱۰۰ نفر تشییع کنند اما یک عده از افراد مؤمن باشند اما اگر دیدید که مشکل می شود و آنها می آیند شبانه پیکرم را بدون سر و صدا خاک نمایید و چند نفر از دوستانم بر در مسجد بایستند و نگذارند آنهایی که به اینجانب تهمت زدند و فحش دادند به داخل مسجد بیایند. اگر این افراد توبه نکنند و به آغوش گرم اسلام بازنگردند و خودشان را اصلاح نکنند و از کارهای گذشته شان دست برندارند و مثل گذشته رفتار نمایند من آنها را نمی بخشم و امیدوارم که خدا هم آنها را نبخشد زیرا آنها به اینجانب خیلی ظلم نمودند.)
 
و اما ای پدر و مادر عزیزم از اینکه فرزند خوبی برای شما نبودم مرا ببخشید چون می دانم در این هفت سال انقلاب شما بخاطر من خیلی سختی کشیدید و چه تهمت ها که به شما زدند. امیدوارم مرا ببخشید و اما برادر و خواهرانم اگر نتوانستم آنطور که باید برای شما برادر خوبی بوده باشم مراببخشید و حلالم کنید زیرا که مسائل زیاد نگذاشت که صله رحم را انجام دهم امیدوار هستم که خدا مرا ببخشد زیرا به خاطر شخص نکردم و هر چه کردم به خاطر خدا بود و امیدوارم انشاا… راه مرا ادامه دهید و اما خواهرانم زینب گونه باشید مقاومت و استقامت کنید و مسائل شهدا را به تمام جهانیان برسانید.
 
و اما تو ای یار زندگیم همسر عزیزم تو که خیلی حق به گردن من داشتی و نتوانستم اداء نمایم. تو که آرزو داشتی یک ساعت در خانه بمانم و به درد دلت گوش کنم اما نشد امیدوارم در نبودنم تو صبور و مقاوم در برابر مشکلات استوار باشی ولی می دانی که اگر برادرت شهید شد باید راهش ادامه پیدا کند و چه بهتر که من ادامه دهم زیرا ایشان مثل من بود و در محرم سال ۶۳ نیز تهمت زیاد خورد و او را زدند. انشاا… در نبود من استقامت می کنی که دشمنان اسلام از صبوری تو خود را جمع کنند و انشاا… بتوانید یتیم دار خوبی برای دو فرزندم حجت ا… و فهیمه باشید و آنها را طوری تربیت کنید و تحویل جامعه دهید که حسین وار و زینب گونه باشند و نگذاری که در نبودن پدر بر آنها سخت بگذرد و در آخر از کلیه اقوام و خویشاوندان طلب عفو مغفرت می کنم و امیدوارم مرا ببخشید. راضی نیستم کسی در سوگ من گریه و زاری کند. والسلام
 
رحمت ا… ثریا
منبع: حیات
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi