09 فروردين 1403 / ۱۸ رمضان ۱۴۴۵
شناسه خبر : 48599
پنجشنبه 28 مرداد 1395 , 10:15
پنجشنبه 28 مرداد 1395 , 10:15
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
دلنوشته ای برای برادرم حمزه
رمضان مرتضی آخوندی
گلزار شهدای تبریز قدم میزدم...
سید علیرضا آلداود
پاک بودن دامان نظام از تخلفات برخی نامزدان و منتخبان
امانالله دهقان فرد
تعاون و اقتصاد جمهوری اسلامی
محسن ناطق
کفّار افرادى بىتفاوت و بهانهگیر هستند!
احمدرضا بهمنیار
متن ها و مکث ها
سید مهدی حسینی
نگاهی به معایب و محاسن تک فرزندی و چند فرزندی
سعیده نام آور
بهارِ دوستی، خانه ای درخورد دیجیتالیسم
سید مهدی حسینی
نکاتی پیرامون قبل و بعد از انتخابات
امانالله دهقان فرد
بازگشت قدرت به صحن منَشاء تحولات بزرگ
سیدمحمدرضا میرشمسی
منافع ملی، بزرگی و مجازی سازی
سید مهدی حسینی
ادبیات ایثار و شهادت
عیدانه ای برای مجاهدان بی مثال وطن
شهیدگمنام
مثل شهدا
مجتبی رحماندوست
قهرمان را باید مثل یک قهرمان تشییع کرد!
زهرا خراسانی
گزارش و گفت و گو
مدارک پزشکی در زایشگاه!
محمدرضا کاکاویسی- سلامتی برای همه رزمندگان جانبازان دوران تاریخی دفاع مقدس که نامش سر زبان مسئولین و به فراموشی سپردن دلاورمردان
حقیر جانباز 20درصد هستم. درسال 1390 کمیسیون پزشکی رفتم. مدارک پزشکی اون زمان بیمارستان تبریز بود بخشی که بستری بودم زایشگاه بوده.
روی سربرگ های بیمارستان آرم سربرگ نوشته بود: زایشگاه علوی.
پزشک کمیسیون پزشکی بنده را مسخره می کرد که چرا مدارک پزشکی مال زایشگاه است؟ خبرنداشت زمان جنگ، بیمارستان ها جا نبود! کف راهرو و همان زایشگاه بستری می شدیم!
کد خبرنگار: 20
01
پاسخ
بنده خدا شما هم میگفتی رفتم جای ننت بزام . گلابی .
00
برادر درسته در زمان جنگ به خاطر کمبود جا زمان عملیاتها در بخش زایشگاه هم بستری می کردنند خود بنده که جانباز هستم در اول فروردین61 در عملیات فتح المبین در منطقه دشت عباس گلوله به پنجه پای راستم اصابت کرد و مجروح شدم و در شهر اراک در بیمارستانی که نامش را نمی دانم همراه یکی از همرزمان در بخش زایمان بستری شدم و بعد از دو روز مرخص شدم و به دلیل سرباز بودن به پزشک ارتش در بیمارستان خانواده مراجعه کردم و پزشک در اول گفت خودت تیر به پات زدی در جواب گفتم خیر بنده می توانستم معافیت پزشکی بگیرم و تنها راه برای حضور در جبهه در اول جنگ خدمت سربازی بود چون هنوز بسیج تشکیل نشده بود وپزشک ارتش یک ماه مرخصی استعلاجی داد تقریبا یک روز مانده به پایان مرخصیم همرزمان اطلاع دادنند که عملیاتی می خواهد شروع شود اگر می خواهی در عملیات باشی زودتر بیا بنده به پزشک ارتش مراجعه کردم و پزشک یک هفته دیگر به خاطر ورم پنجه پایم مرخصی نوشت و من به ایشان گفتم که باید به منطقه برگردم و خواهشا مرخصی راکنسل کن و پزشک هم وقتی اصرار مرا دید بنده را مرخص کرد و بنده به جبهه برگشتم و دهم اردیبهشت عملیات بیت المقدس اغاز شد و اینجانب در 20 اردیبهشت بر اثر اصابت ترکش خمپاره و موج انفجار و اتش گرفتن مهمات ارپی جی7 همراه خودم به شدت مجروح شدم و هفت ماه مستمر در بیمارستان بستری بودم و بالاخره بغد از دو سال درمان با کم لطفی کمسیون بنیاد و نادیده گرفتن نقص پنجه پای راست و محدویت خم شدن زانوی پای چپ و سوختگی کتف راست علیرغم مدارک بیمارستانی معتبر و صورتجلسه سانحه ارتش با 35 درصد جانبازی ماحرای بنده تمام شد .
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
روایتی از نماز خونآلود یک رزمنده امدادگر
عبدالحسین قاهری
مثل گندم درویمان کردند
علی کرمی
روایتی از فوتبال پیرمردها مقابل دشمن بعثی
محمدعلی نوریان
معرفی کتاب