10 فروردين 1403 / ۱۹ رمضان ۱۴۴۵
شناسه خبر : 48681
یکشنبه 31 مرداد 1395 , 09:40
یکشنبه 31 مرداد 1395 , 09:40
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
دلنوشته ای برای برادرم حمزه
رمضان مرتضی آخوندی
گلزار شهدای تبریز قدم میزدم...
سید علیرضا آلداود
پاک بودن دامان نظام از تخلفات برخی نامزدان و منتخبان
امانالله دهقان فرد
تعاون و اقتصاد جمهوری اسلامی
محسن ناطق
کفّار افرادى بىتفاوت و بهانهگیر هستند!
احمدرضا بهمنیار
متن ها و مکث ها
سید مهدی حسینی
نگاهی به معایب و محاسن تک فرزندی و چند فرزندی
سعیده نام آور
بهارِ دوستی، خانه ای درخورد دیجیتالیسم
سید مهدی حسینی
نکاتی پیرامون قبل و بعد از انتخابات
امانالله دهقان فرد
بازگشت قدرت به صحن منَشاء تحولات بزرگ
سیدمحمدرضا میرشمسی
منافع ملی، بزرگی و مجازی سازی
سید مهدی حسینی
ادبیات ایثار و شهادت
عیدانه ای برای مجاهدان بی مثال وطن
شهیدگمنام
مثل شهدا
مجتبی رحماندوست
قهرمان را باید مثل یک قهرمان تشییع کرد!
زهرا خراسانی
گزارش و گفت و گو
عجب مشاوره ای به ما دادند!
مرتضایی- سال گذشته در خصوص پرونده ای صرفا" جهت مشاوره با حالتی سخت مریض رفتم دفتر حمایت از حقوق ایثارگران و مشاوره خواستم. آقای نهایتا" سی ساله و سنگین وزن حتی صورتش را بلند نکرد. هنگامی که نامه سپاه را دید حتی سرش را بالا نیاورد و با اینکه بنده قدرت ایستادن روی پایم را نداشتم، نامه را به طرفی پرت کرد و فرمود کاری از دست ما بر نمیاید و حتی اجازه لحظه ای نشستن زیر کولر را نیز به ما نداد.
در حالی که من فقط مشاوره می خواستم نه وکالت در لحظه با آن حال ناتوان که حتی قدرت بیان مستندات قانونی را نداشتم. دخترم دستم را گرفت و در بیرون ساختمان در آن هوای گرم بر روی یک پله نشاند تا تاکسی بگیرد و به خانه برگردیم.
واحد حمایت از ایثارگران رشت زیر دادگستری. تاریخ حدودا" ۹۴/۵/۱۵
کد خبرنگار: 20
00
پاسخ
فقط بلدن اززیزکاردربرن
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
روایتی از نماز خونآلود یک رزمنده امدادگر
عبدالحسین قاهری
مثل گندم درویمان کردند
علی کرمی
روایتی از فوتبال پیرمردها مقابل دشمن بعثی
محمدعلی نوریان
معرفی کتاب