شناسه خبر : 48917
دوشنبه 08 شهريور 1395 , 08:35
اشتراک گذاری در :
عکس روز

ماجرای دلتنگی حین عملیات و پنج روز جریمه

جانباز «فیروز احمدی»، فرمانده دید‌ه‌بانان گردان بریر (ادوات) تیپ 10 حضرت سیدالشهدا(ع) و تیپ 110 خاتم(ص) خاطره‌ای از ماجرای مرخصیِ بدون هماهنگی خود در گی و دار عملیات والفجر 4 روایت کرد؛ که در ادامه می‌خوانید:

پدافند عملیات والفجر 4 به عهده تیپ سیدالشهدا(ع) بود. مدتی از ماموریت تیپ گذشته بود که من دلتنگ خانواده و مادرم شدم و نیاز به چند روز مرخصی داشتم. یقین داشتم که در چنین شرایطی به من مرخصی نمی‌دهند؛ به همین خاطر تصمیم گرفتم تماس بگیرم و جویای حالشان شوم.

برای هماهنگی آتش توپخانه به احمدآباد، مقر ارتش واقع در جاده سردشت – بانه آمده بودم. بعد از هماهنگی به مریوان رفتم. می‌خواستم با خانواده در تماس باشم که موفق نشدم. در گوشه‌ای راننده ماشینی صدا می‌زد «سنندج». من هم سوار شدم. از سنندج به قروه، همدان و صبح فردا تهران رسیدم. عصر همان روز مجدداً به سمت منطقه حرکت کردم.

جاده‌ کردستان ناامن بود. به همین جهت شب‌ها تامین جاده را برمی‌داشتند؛ ولی چون من عجله داشتم و می‌خواستم خودم را به منطقه برسانم، تا فرمانده متوجه غیبتم نشود، باید تردد می‌کردم. به یک نیسان که کنار جاده بود، گفتم که عجله دارم. با سرعت بالایی من را به مریوان رساند. صبح به مقرمان رسیدم. قصد داشتم به فرمانده بگویم که هماهنگی طولانی شد.

از کنار چادر فرماندهی رد شدم و سوغاتی‌هایی که مادرم فرستاده بود را میان بچه‌های دیده‌بانی تقسیم کردم. یک نفر صدا زد که آقای خندانی (فرمانده گردان) با شما کار دارد.

برادر فلکی، معاون گردان در چادر بود و گفت: «چرا هماهنگی آتش طولانی شد؟ راستش را بگو». گفتم: «در مریوان می‌خواستم با تلفن به تهران زنگ بزنم، شلوغ بود. به همین خاطر تماس حضوری گرفتم». همان جریان باعث شد آقای فلکی پنج روز برایم غیبت بزند و از حقوقم کسر شود.

منبع: دفاع پرس
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi